چون دربسته است درج ناپديدش

چون دربسته است درج ناپديدش شاعر : عطار به يک بوسه توان کرد کليدش چون دربسته است درج ناپديدش اگر يک ذره بتواني چشيدش شکر دارد لبش هرگز نميري کسي کز دور و از نزديک ديدش نديد از خود سر يک موي بر جاي کمند طره‌اش زان سر بريدش مگر طراري بسيار مي‌کرد که يارد سوي خود هرگز کشيدش اگر نبود کمند طره‌ي او به صد جان جان پرخونم خريدش اگرچه او جهان بفروخت بر من اگر خواهي به جاي جان گزيدش ز جان بيزار شو در عشق جانان که کار از غم به جان خواهد...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
چون دربسته است درج ناپديدش
چون دربسته است درج ناپديدش
چون دربسته است درج ناپديدش

شاعر : عطار

به يک بوسه توان کرد کليدشچون دربسته است درج ناپديدش
اگر يک ذره بتواني چشيدششکر دارد لبش هرگز نميري
کسي کز دور و از نزديک ديدشنديد از خود سر يک موي بر جاي
کمند طره‌اش زان سر بريدشمگر طراري بسيار مي‌کرد
که يارد سوي خود هرگز کشيدشاگر نبود کمند طره‌ي او
به صد جان جان پرخونم خريدشاگرچه او جهان بفروخت بر من
اگر خواهي به جاي جان گزيدشز جان بيزار شو در عشق جانان
که کار از غم به جان خواهد رسيدشدلم جايي رسيد از عشق رويش
کزو دل خورد نتواني شنيدشاگر بر گويم اي عطار آن غم


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط