هرگز دل پر خون را خرم نکني دانم

هرگز دل پر خون را خرم نکني دانم شاعر : عطار مجروح توام داني مرهم نکني دانم هرگز دل پر خون را خرم نکني دانم يکدم دل پر غم را بي غم نکني دانم اي شادي غمگينان چون تو به غمم شادي با خويشتنم يکدم همدم نکني دانم چون دم دهيم دايم گر دم زنم و گرنه مويي ز جفاکاري تو کم نکني دانم هر روز وفاداري من بيش کنم داني در پرده‌ي يک رازم محرم نکني دانم چون راز دل از اشکم پنهان به نمي‌ماند گر عهد کني با من، محکم نکني دانم گفتي که اگر خواهي تا عهد کنم با تو...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
هرگز دل پر خون را خرم نکني دانم
هرگز دل پر خون را خرم نکني دانم
هرگز دل پر خون را خرم نکني دانم

شاعر : عطار

مجروح توام داني مرهم نکني دانمهرگز دل پر خون را خرم نکني دانم
يکدم دل پر غم را بي غم نکني دانماي شادي غمگينان چون تو به غمم شادي
با خويشتنم يکدم همدم نکني دانمچون دم دهيم دايم گر دم زنم و گرنه
مويي ز جفاکاري تو کم نکني دانمهر روز وفاداري من بيش کنم داني
در پرده‌ي يک رازم محرم نکني دانمچون راز دل از اشکم پنهان به نمي‌ماند
گر عهد کني با من، محکم نکني دانمگفتي که اگر خواهي تا عهد کنم با تو
اي راحت جان و دل اين هم نکني دانمآن روز که دل بردي گفتي ببرم جانت
صعب است که بعد از من ماتم نکني دانمسهل است اگرم کشتي از جان بحلت کردم
عطار سبک‌دل را خرم نکني دانمبا خيل گران‌جانان بنشسته‌اي و يکدم


نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط