گرچه در عشق تو جان درباختيم

گرچه در عشق تو جان درباختيم شاعر : عطار قيمت سوداي تو نشناختيم گرچه در عشق تو جان درباختيم در ره سوداي تو مي‌باختيم سالها بر مرکب فکرت مدام يک نفس با تو نمي‌پرداختيم خود تو در دل بودي و ما از غرور پيش عشقت جان و دل درباختيم چون بگستردي بساط داوري تا به سوداي تو سر بفراختيم بر دوعالم سرفرازي يافتيم ما چو شمع از تف آن بگداختيم آتش عشقت درآمد گرد دل خويشتن در آتشت انداختيم بر اميد وصل تو پروانه‌وار گاه با آن سوختن مي‌ساختيم گاه...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
گرچه در عشق تو جان درباختيم
گرچه در عشق تو جان درباختيم
گرچه در عشق تو جان درباختيم

شاعر : عطار

قيمت سوداي تو نشناختيمگرچه در عشق تو جان درباختيم
در ره سوداي تو مي‌باختيمسالها بر مرکب فکرت مدام
يک نفس با تو نمي‌پرداختيمخود تو در دل بودي و ما از غرور
پيش عشقت جان و دل درباختيمچون بگستردي بساط داوري
تا به سوداي تو سر بفراختيمبر دوعالم سرفرازي يافتيم
ما چو شمع از تف آن بگداختيمآتش عشقت درآمد گرد دل
خويشتن در آتشت انداختيمبر اميد وصل تو پروانه‌وار
گاه با آن سوختن مي‌ساختيمگاه چون پروانه‌اي مي‌سوختيم
تا نواي درد تو بنواختيمهمچو عطار از جهان برديم دست


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط