اي سيه گر سپيد کاري تو

اي سيه گر سپيد کاري تو شاعر : عطار سرخ رويي و سبز داري تو اي سيه گر سپيد کاري تو با شب و روز در چه کاري تو من به جان سوختم بگو آخر زانکه بس بوالعجب نگاري تو روز به کار تو کي توانم برد دلبري سخت بي قراري تو کار ما را قرار مي ندهي زانکه همرنگ روزگاري تو نيست بويي ز وصل تو کس را راستي نيک غمگساري تو غم من خور که غم بخورد مرا که ازين غم خبر نداري تو زان سبب شادماني از غم من گر به خوبي گل بهاري تو بلبل شاخ عشق عطار است ...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اي سيه گر سپيد کاري تو
اي سيه گر سپيد کاري تو
اي سيه گر سپيد کاري تو

شاعر : عطار

سرخ رويي و سبز داري تواي سيه گر سپيد کاري تو
با شب و روز در چه کاري تومن به جان سوختم بگو آخر
زانکه بس بوالعجب نگاري توروز به کار تو کي توانم برد
دلبري سخت بي قراري توکار ما را قرار مي ندهي
زانکه همرنگ روزگاري تونيست بويي ز وصل تو کس را
راستي نيک غمگساري توغم من خور که غم بخورد مرا
که ازين غم خبر نداري توزان سبب شادماني از غم من
گر به خوبي گل بهاري توبلبل شاخ عشق عطار است


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط