مورچه‌ي قيرفام بر قمر آورده‌اي

مورچه‌ي قيرفام بر قمر آورده‌اي شاعر : عطار هندوي طوطي طعام بر شکر آورده‌اي مورچه‌ي قيرفام بر قمر آورده‌اي با سر زلفين خويش سر به سر آورده‌اي سر نبرم از غمت زانکه تو از سرکشي اي دل و جان رهي دردسر آورده‌اي بي سر و پاي توام گرچه به جان خواستن تا تو مرا باز خود از چه برآورده‌اي جان و دلم سوخته است از طمع خام تو حلقه‌ي زنجير خود چون به درآورده‌اي زلف چو زنجير تو حلقه به گوشم بکرد جان و دلم چون هدف در نظر آورده‌اي پشت کمان شدم قدم تا تو به...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مورچه‌ي قيرفام بر قمر آورده‌اي
مورچه‌ي قيرفام بر قمر آورده‌اي
مورچه‌ي قيرفام بر قمر آورده‌اي

شاعر : عطار

هندوي طوطي طعام بر شکر آورده‌ايمورچه‌ي قيرفام بر قمر آورده‌اي
با سر زلفين خويش سر به سر آورده‌ايسر نبرم از غمت زانکه تو از سرکشي
اي دل و جان رهي دردسر آورده‌ايبي سر و پاي توام گرچه به جان خواستن
تا تو مرا باز خود از چه برآورده‌ايجان و دلم سوخته است از طمع خام تو
حلقه‌ي زنجير خود چون به درآورده‌ايزلف چو زنجير تو حلقه به گوشم بکرد
جان و دلم چون هدف در نظر آورده‌ايپشت کمان شدم قدم تا تو به تير مژه
تا تو کنارش ز چشم پر گهر آورده‌ايخاطر عطار ريخت گوهر معني به نطق


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط