لباس قديم امپراطور
آمريکا مي گويد از ترس واکنش هاي احتمالي طرفداران بن لادن عکس جنازه او را منتشر نمي کند. آيا يک عکس مي تواند اين قدر مهم باشد؟
حتماً داستان هانس کريستين اندرسون را شنيده ايد که خياط رندي پادشاه را فريب داد و لباسي برايش دوخت که فقط حلال زاده ها قادر به ديدنش بودند و اين لباس را که در واقع هيچ لباسي نبود. هيچ کس جرأت نداشت بگويد که نيست، تا اينکه کودکي جرأت کرد و فرياد کشيد : «پادشاه برهنه است.» اين داستان جنبه هاي نمادين زيادي داد. عبارت «پادشاه برهنه است» را روزنامه ها وخبرگزاري ها بعد از هر رسوايي تيتر مي کنند و جامعه شناس ها سر کلاس هايشان قصه را به عنوان نمونه اي از تأثير جمع بر فرد تعريف مي کنند. با اين حال يک نکته ديگر هم توي دل اين داستان هست اينکه عجيب بودن بي لباسي و برهنگي دراين قصه از آنجا مي آيد که «پادشاه» برهنه بوده. بدن پادشاه يا هر شخصيت تاريخي ديگري، درست به اندازه خود او اهميت دارد. ما ممکن است با آدم هاي برهنه يا نيمه برهنه ديگري هم مواجه شويم. اما توي قصه شاه برهنه است. شخصيتي که نبايد برهنه باشد. اين بدن شاه است، بدن يک شخصيت تاريخي، بدني که گاهي حتي بيشتر ازخود آن شخصيت اهميت پيدا مي کند. اين روزها درست يک نمونه از اين کارکرد سمبليک بدن را شاهد هستيم. امريکايي ها خبر مرگ بن لادن را مي دهند، اما ما تصويري از بدن کشته شده او نمي بينيم. در واقع ما نشانه اي ازمرگ او نمي بينيم. اينجا بدن احتمالاً تير خورده براي ما حکم نشانه را دارد، نشانه اي که نبودنش باعث ترديد مي شود. اما صبرکنيد. کارکرد بدن بن لادن فقط همين خبررساني نيست. آمريکايي ها مي گويند عکس را به اين دليل منتشر نمي کنند که از واکنش هاي طرفداران بن لادن نگراني دارند. آنها ماجرا را به «امنيت ملي» ربط مي دهند و مي گويند ممکن است اين تصوير کارکرد انگيزانندگي داشته باشد. اين حرف تاحدودي درست است. اما کامل نيست. اينجا هم ماجرا به همان نشانه شناسي بدن برمي گردد. براي توضيح، يک مثال کمک کننده است (هرچند موضوع مثال ها کاملاً با هم متفاوت است). بعد از به قتل رساندن چه گوارا، آمريکايي ها تصاويري از اين چريک محبوب منتشر کردند. عکس هاي قتل چه گوارا قرار بود پايان عصر مبارزه با امپرياليسم را برساند، اما دوستداران چه نشانه هاي ديگري از آن تصاوير خواندند وحالت چهره او درعکس ها را نشانه ادامه مبارزه حتي بعد از مرگ دانستند. داستان غريبي است. يکي را مي کشي که تمام شود ولي تازه اين، آغاز يک دردسر تازه است. وچه چيزي اين دردسر تازه را باعث شده؟ همان جسمي که نابودش کرده اي. چرا؟ چون جسم وبدن يک شخصيت تاريخي بيشتر از بدن هاي افراد معمولي اهميت دارد. بيماري وسلامت اين بدن، حالات خاص اين بدن، حتي نحوه لباس پوشيدن اين بدن همگي داراي معنا هستند.
ما اينجا چند نمونه از نشانه شناسي بدن هاي تاريخي را آورده ايم تا به اهميت نشانه شناسي درتاريخ بهتر پي ببريم.
اين جوري کمونيسم بي مرگ نشان داده مي شد امروزه البته جسد موميايي لنين ديگر چنين کارکردي ندارد. بيشتر نشانه اي است از يک دوران سپري شده والبته منبع درآمدي از فروش بليت به توريست ها. يعني کمونيستي ترين بدن عالم درخدمت سرمايه داري قرار گرفته. شوخي تاريخ را مي بينيد؟
منبع:همشهري جوان 31
حتماً داستان هانس کريستين اندرسون را شنيده ايد که خياط رندي پادشاه را فريب داد و لباسي برايش دوخت که فقط حلال زاده ها قادر به ديدنش بودند و اين لباس را که در واقع هيچ لباسي نبود. هيچ کس جرأت نداشت بگويد که نيست، تا اينکه کودکي جرأت کرد و فرياد کشيد : «پادشاه برهنه است.» اين داستان جنبه هاي نمادين زيادي داد. عبارت «پادشاه برهنه است» را روزنامه ها وخبرگزاري ها بعد از هر رسوايي تيتر مي کنند و جامعه شناس ها سر کلاس هايشان قصه را به عنوان نمونه اي از تأثير جمع بر فرد تعريف مي کنند. با اين حال يک نکته ديگر هم توي دل اين داستان هست اينکه عجيب بودن بي لباسي و برهنگي دراين قصه از آنجا مي آيد که «پادشاه» برهنه بوده. بدن پادشاه يا هر شخصيت تاريخي ديگري، درست به اندازه خود او اهميت دارد. ما ممکن است با آدم هاي برهنه يا نيمه برهنه ديگري هم مواجه شويم. اما توي قصه شاه برهنه است. شخصيتي که نبايد برهنه باشد. اين بدن شاه است، بدن يک شخصيت تاريخي، بدني که گاهي حتي بيشتر ازخود آن شخصيت اهميت پيدا مي کند. اين روزها درست يک نمونه از اين کارکرد سمبليک بدن را شاهد هستيم. امريکايي ها خبر مرگ بن لادن را مي دهند، اما ما تصويري از بدن کشته شده او نمي بينيم. در واقع ما نشانه اي ازمرگ او نمي بينيم. اينجا بدن احتمالاً تير خورده براي ما حکم نشانه را دارد، نشانه اي که نبودنش باعث ترديد مي شود. اما صبرکنيد. کارکرد بدن بن لادن فقط همين خبررساني نيست. آمريکايي ها مي گويند عکس را به اين دليل منتشر نمي کنند که از واکنش هاي طرفداران بن لادن نگراني دارند. آنها ماجرا را به «امنيت ملي» ربط مي دهند و مي گويند ممکن است اين تصوير کارکرد انگيزانندگي داشته باشد. اين حرف تاحدودي درست است. اما کامل نيست. اينجا هم ماجرا به همان نشانه شناسي بدن برمي گردد. براي توضيح، يک مثال کمک کننده است (هرچند موضوع مثال ها کاملاً با هم متفاوت است). بعد از به قتل رساندن چه گوارا، آمريکايي ها تصاويري از اين چريک محبوب منتشر کردند. عکس هاي قتل چه گوارا قرار بود پايان عصر مبارزه با امپرياليسم را برساند، اما دوستداران چه نشانه هاي ديگري از آن تصاوير خواندند وحالت چهره او درعکس ها را نشانه ادامه مبارزه حتي بعد از مرگ دانستند. داستان غريبي است. يکي را مي کشي که تمام شود ولي تازه اين، آغاز يک دردسر تازه است. وچه چيزي اين دردسر تازه را باعث شده؟ همان جسمي که نابودش کرده اي. چرا؟ چون جسم وبدن يک شخصيت تاريخي بيشتر از بدن هاي افراد معمولي اهميت دارد. بيماري وسلامت اين بدن، حالات خاص اين بدن، حتي نحوه لباس پوشيدن اين بدن همگي داراي معنا هستند.
ما اينجا چند نمونه از نشانه شناسي بدن هاي تاريخي را آورده ايم تا به اهميت نشانه شناسي درتاريخ بهتر پي ببريم.
توضيح عکس
توضيح عکس
توضيح عکس
توضيح عکس
توضيح عکس
توضيح عکس
توضيح عکس
توضيح عکس
توضيح عکس
توضيح عکس
توضيح عکس
اين جوري کمونيسم بي مرگ نشان داده مي شد امروزه البته جسد موميايي لنين ديگر چنين کارکردي ندارد. بيشتر نشانه اي است از يک دوران سپري شده والبته منبع درآمدي از فروش بليت به توريست ها. يعني کمونيستي ترين بدن عالم درخدمت سرمايه داري قرار گرفته. شوخي تاريخ را مي بينيد؟
توضيح عکس
توضيح عکس
منبع:همشهري جوان 31