روانشناسي اينترنت(1)

احتمالاً شما هم عبارت هايي مثل اعتياد به اينترنت و استفاده نادرست از اينترينت را شنيده ايد. در واقع معمولاً توي روزنامه ها و مجلات روي جنبه هاي منفي تاثير هاي روان شناختي اينترنت دست مي گذارند اما راستش را بخواهيد خود روان شناس ها هم اعتراف کرده اند که اينترنت آن قدر سريع گسترش پيدا کرده که آنها براي تحليل روان شناختي
چهارشنبه، 19 مرداد 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
روانشناسي اينترنت(1)

روانشناسي اينترنت(1)
روانشناسي اينترنت(1)


 

نويسنده: سعيد ني نياز




 

زندگي روي خط
 

ارتباط اينترنتي از نظر روان شناختي چه شکلي است؟ اين ارتباط چه تاثيري روي ادراک ما از ديگران و خودمان دارد؟
احتمالاً شما هم عبارت هايي مثل اعتياد به اينترنت و استفاده نادرست از اينترينت را شنيده ايد. در واقع معمولاً توي روزنامه ها و مجلات روي جنبه هاي منفي تاثير هاي روان شناختي اينترنت دست مي گذارند اما راستش را بخواهيد خود روان شناس ها هم اعتراف کرده اند که اينترنت آن قدر سريع گسترش پيدا کرده که آنها براي تحليل روان شناختي فضايي که ايجاد شده، عقب مانده اند. آنها کم کم دارند به اين نتيجه مي رسند که در مورد اينترنت خيلي اشتباه مي کرده اند. اول اينکه اينترنت به صورت يک طرفه روي کاربرانش تاثير نمي گذارد، اين کاربران هستند که دارند فضاي اينترنت را شکل مي دهند.
دوم اينکه اين گزاره اينترنت افسردگي و انزوا و کاهش روابط اجتماعي مي آورد اين روزها به شدت زير سوال رفته و دست آخر هم اينکه خيلي از برچسب هايي که به رابطه اينترنتي مي چسبانند مثل «پرخاشگري» و « هويت باختگي» ديگر به اينترنت نمي چسبد! در اين شماره و يکي دو شماره بعد مي خواهيم اين دغدغه روز جوان ايراني از اينترنت چه استفاده هاي روانشناختي مثبتي مي شود داشت. فعلاً بخش اول، يعني ماهيت رابطه اينترنتي را داشته باشيد تا بعد.

اينترنت چه ربطي دارد به روان شناسي؟
 

شايد اولين کسي که در ايران در مورد باب شدن استفاده از اينترنت در نسل سوم تحقيق ميداني کرد، يک آقاي روان شناس به نام دکتر منطقي باشد. او مي گفت اينکه کابران فارسي زبان در استفاده از وبلاگ و شبکه هاي اجتماعي مجازي در دنيا رتبه دارند، معني دار است. دکتر منطقي دليل اين قضيه را در فضاي واقعي زندگي جوان ها جست و جو مي کرد و مي گفت آنها از اينترنت به عنوان يک پناهگاه استفاده مي کنند. اما اگر کمي از بالاتر نگاه کنيم دستمان مي آيد که در روان شناسي لااقل سه نوع نگاه کلي به اينترنت وجود دارد:

1. بازار تبادل داده ها:
 

گروهي از روان شناسان به نام «شناخت گرا» ها که تعدادشان هم روز به روز دارد زياد مي شود حتي ذهن انسان را هم به عنوان يک پردازشگر داده در نظر مي گيرند. آنها که براي ذهن انسان هم از استعاره کامپيوتر استفاده مي کنند معمول است که اينترنت را هم به عنوان يک بازار براي تبادل داده هاي اطلاعاتي در نظر بگيرند، آنها مي گويند 21 درصد بزرگسالان در استفاده هاي خانگي و 34 درصد آنها در محل کار از اينترنت فقط به عنوان يک منبع اطلاعات استفاده مي کنند. آنها مي گويند 39 درصد جوان ها هم براي کارهاي آموزشي از اينترنت استفاده مي کنند؛ البته همه اين آمار ها مال آن طرف آب است.

2. به عنوان يک جامعه در حال ساخت:
 

روان شناس هاي فرهنگي احتمالا از همه پيچيده تر فکر مي کنند. آنها مي گويند اينترنت يک رسانه ارتباطي است که دارد توسط کاربرانش ساخته مي شود. آنها مي گويند قرار نيست که اينترنت روي همه جامعه ها تاثير يکنواختي بگذارد، هر جامعه اي به خاطر علايق متفاوتي که دارد تاثير متفاوتي هم از اينترنت مي گيرد، احتمالاً اين ديدگاه بيشتر به مذاق دکتر منطقي خوش مي آيد!

3- به عنوان يک جامعه در حال ساخت:
 

روان شناس هاي فرهنگي احتمالاً از همه پيچيده تر فکر مي کنند. آنها مي گويند اينترنت يک رسانه ارتباطي است که دارد توسط کاربرانش ساخته مي شود. آنها مي گويند قرار نيست که اينترنت روي همه جامعه ها تاثير يکنواختي بگذارد، هر جامعه اي به خاطر علايق متفاوتي که دارد تاثير متفاوتي هم از اينترنت مي گيرد. احتمالاً اين ديدگاه بيشتر به مذاق دکتر منطقي خوش مي آيد!

ارتباط در اينترنت چه شکلي است؟
 

از جغرافيا به اجتماعي
 

کسي که فقط يک بار چت کرده باشد مي داند که ارتباط برقرار کردن در اينترنت، زمين تا آسمان با ارتباط برقرار کردن در محيط هاي واقعي متفاوت است. معمولاً تا پاي اين فرق ها وسط کشيده مي شود، محدوديت هاي ارتباط اينترنتي به ذهنمان مي آيند اما همين رابطه مجازي و ويژگي هاي منحصر به فردي هم دارد که خواندني است. اين ويژگي ها را يک روان شناس کاردرست به نام جان سولر که تخصصش روان شناسي اينترنت است، رديف کرده است.

1. حواس کم شده
 

شما وقتي در رابطه رودررو با يک نفر قرار داريد، مي توانيد از تمام حواستان براي درک کردنش استفاده کنيد. مي توانيد صدايش را بشنويد، چهره و حرکات بدنش را ببينيد، بويش را احساس کنيد و لمس اش کنيد. اما حتي حالا که رابطه صوتي و رابطه ديداري با وب کم راحت شده، باز هم بيشتر ارتباط ما از طريق نوشتن متن صورت مي گيرد، مخصوصاً در ايران که سرعت اينترنت پايين است و معمولاً عطاي ارتباط هاي ديداري و شنيداري به لقايشان بخشيده مي شود. همه اينها يعني اينکه ما ديگر نمي توانيم از همه حواسمان براي ارتباط برقرار کردن استفاده کنيم.

2. ارتباط با نوشتن حروف
 

شايد هيچ کس فکر نمي کرد روزي انسان ها در قرن 21 دوباره براي نوشتن احساسات و افکارشان براي رابطه برقرار کردن با ديگران از نوشتن کلمه استفاده کنند! روان شناس ها مي گويند نوشتن افکار خود و خواندن فکرهاي ديگران يک شيوه منحصر به فرد براي ارائه هويت در دنياي مجازي است.

3. هويت هاي دلبخواهي
 

حالا که داريد از متن استفاده مي کنيد و حواس ديگر دخالتي ندارند، بنابراين مي توانيد هر هويتي که خواستيد انتخاب کنيد؛ مي توانيد خود خودتان باشيد. مي توانيد بخش هايي از خودتان باشيد، مي توانيد کلا يک آدم تخيلي باشيد يا مي توانيد کلا يک آدم برعکس (شما بخوانيد عوضي) باشيد. روان شناس هاي با انصاف تر مي گويند اين انتخاب هويت يک شمشير دولَبه است. هم مي توانيد نيازها و عاطفه هاي ناخوشايند هويت جعلي تان را رو کنيد و ديگران را سر کار بگذاريد و هم مي توانيد آن قدر صادق باشيد که در رابطه هاي رودررو به خاطر تعارف هاي معمول غيرممکن است.

4. محيط سوررئال
 

روان شناس ها براي توضيح پديده هايي مثل هيپنوتيزم، توهم، خواب سبک و سنگين، خواب ديدن، حالت بين خواب و بيداري و بيداري کامل از اصطلاحي با عنوان «سطوح آگاهي» استفاده مي کنند. آنها مي گويند وقتي که ما آرام نشسته ايم و خيره به مانيتور، داريم در دنياي مجازي سير مي کنيم، داريم يک سطح آگاهي متفاوت از آگاهي کامل را تجربه مي کنيم. آنها مي گويند سير و سياحت در دنياي مجازي براي بعضي از افراد شبيه خواب ديدن است. بعضي از آدم ها وقتي چت مي کنند حس مي کنند که ذهنشان با ذهن ديگران قاتي شده است. حس مي کنند در دنياي عجايب زندگي مي کنند که هر کسي در آن تغيير شکل داده است. شايد همين ويژگي بتواند توضيح دهد که چرا بعضي ها به اينترنت معتاد مي شوند.

5. دموکراسي شبکه
 

کافي است در يک شبکه اجتماعي مجازي عضو شويد، کافي است يک وبلاگ داشته باشيد، اصلاً کافي است که فضايي چند بيتي را براي نوشتن پيدا کنيد، ديگر فرقي ندارد که چه موقعيت، ثروت، نژاد يا جنسيتي داريد شما با همه اعضاي جامعه مجازي براي اظهار نظر کردن برابريد. البته به هر حال موقعيت بيروني افراد روي موقعيت مجازيشان تأثير مي گذارد اما آدم هاي موفق تر در دنياي مجازي آنهايي هستند که مهارت هاي نوشتاري بيشتر، پشتکار، ايده هاي منحصر به فرد و البته آشنايي بيشتر با تکنيک هاي کامپيوتري را داشته باشند.

6. ضد جغرافيا بودن
 

در دنياي اينترنت فاصله هاي جغرافيايي چندان مهم نيستند دنيا به اندازه يک دهکده است. اين کوچک شدن دنيا بيشتر براي کساني که ويژگي هاي شخصيتي خاص، علاقه هاي خاص يا نيازهاي خاص دارند مهم است. ممکن است آنها نتوانند در دنياي واقعي آدم هاي شبيه خودشان را پيدا کنند اما در دنياي مجازي به راحتي اين کار ممکن است. اين ويژگي هم مثل تيغ دولبه است. اگر اين نيازهاي شما مثبت باشد يا فقط نياز به حمايت داشته باشيد اينترنت خوب است اما تصور کنيد که آدم هايي با انگيزه هاي پليد بخواهند شبيه خودشان را پيدا کنند، اينجا اينترنت براي آنها خوب است و براي ديگران خطرناک.

7. زمان انعطاف پذير
 

در ارتباط هاي متني در فضاي مجازي، شما «فرصت زماني» داريد. درست برعکس رابطه هاي رودررو که شما معمولاً بايد بلافاصله بعد از تمام شدن حرف ديگران جواب بدهيد. در چت چند ثانيه تا چند دقيقه، در اي ميل روزها و در وبلاگ ها و شبکه هاي اجتماعي هفته ها وقت داريد که «جواب» بدهيد. همين فرصت زماني باعث مي شود که شما اول جوابي که مي خواهيد بدهيد را در ذهنتان مزمزه کنيد. البته تازه به اينترنت رسيده ها خيلي نمي توانند اين فاصله زماني را تحمل کنند. ضمن اينکه در فضاهاي اينترنتي زمان متراکم تر است؛ يعني شما کافي است چند ماه عضو يک شبکه اجتماعي باشيد تا «قديمي» به حساب بياييد اما در دنياي واقعي به اين زودي ها شما را بچه محل به حساب نمي آورند.

8. روابط تکثير شده
 

شما در دنياي واقعي مي توانيد همزمان با چندين نفر حرف بزنيد و رد حرف هايتان را هم داشته باشيد. اما در چت اين امکان وجود دارد. ضمن اينکه مي توانيد، هم کار ديگري با کامپيوترتان انجام دهيد و هم به ادامه حرف هايتان بپردازيد. وبلاگ ها و شبکه هاي اجتماعي مثل چاپخانه ها عمل مي کنند. شما يک بار مي نويسيد و چندين بار توسط چندين نفر خوانده مي شود. در روابط واقعي اين امر امکان پذير نيست. البته در دنياي اينترنت معمولاً با هر آدمي ارتباط برقرار نمي کنيم. ما دنبال سرنخ هايي مجازي مي گرديم که آدم هايي مشابه خودمان را پيدا کنيم و معمولاً اين آدم ها را جذب مي کنيم.

9. ثبت مي کنيم
 

برخلاف روابط در دنياي واقعي، که ما معمولاً حرف هاي ديگران را ثبت و ضبط نمي کنيم. دنياي مجازي اين امکان را به ما مي دهد که مو به موي يک مکالمه را ثبت کنيم. خوبي اين ثبت اين است که ما مي توانيم حرف هاي قبلي ديگران را نقل قول کنيم يا سال ها بعد يک رابطه را از اول بررسي کنيم. بدي اش هم اين است که اين ثبت شدن براي بعضي ها ترس آور است؛ اين را بگويم يا نگويم؟ اين حرفم دردسر نشود؟ آيا غير از هارد من و نفر رو به رويم حرفم جاي ديگري هم ثبت مي شود؟

10. error
 

اين يکي ويژگي ارتباط در دنياي مجازي را ما ايراني ها خوب مي شناسيم. خيلي وقت ها شبکه آن جور که ما مي خواهيم کار نمي کند. دي سي مي شويم، کامپيوترمان درست کار نمي کند، نرم افزار مشکل دارد و... اين ناکامي ها حالتي از استيصال در ما به وجود مي آورد که در دنياي واقعي وجود ندارد. در دنياي واقعي مي توانيم بزنيم توي سر طرف مقابلمان چون حرفمان را گوش نمي دهد اما کامپيوتر هيچ واکنشي نشان نمي دهد. ضمن اينکه اين اختلال ها رابطه را يکدفعه قطع مي کنند؛ چيزي که در دنياي واقعي خيلي کم پيش مي آيد.
منبع: هفته نامه همشهري جوان شماره 246



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط