اینترنت، چالشی جدی برای کارمندان
به دلیل مباحث مجادلهآمیز من، این اواخر مصاحبههای تلویزیونی فراوانی درباره کتابم داشتم و همچنان از مشاهده اینکه فناوری در عرض فقط چند سال چه تغییراتی در این فرآیند ایجاد کرده است، حیرت میکنم.
روال کار برای چنین مصاحبهای در یک شبکه کابلی بزرگ به این صورت است: وارد استودیویی در واشنگتن میشوم و از من خواسته میشود تا خود را به متصدی مربوطه معرفی کنم. در نهایت با یک کارمند جوان مواجه میشوم که گویی هنوز دانشجو است یا یک شخص پیر که به نظر میرسد از شغل خود جدایی ندارد. او بینی شما را پودرمالی میکند. میکروفون را وصل میکند. شما را روی صندلی مصاحبه مینشاند و سپس مستقیما به یک دوربین روبات که توسط یک نفر دیگر در اتاق کنترل در نیویورک هدایت میشود، نگاه میکنید و با مجری در هر جای دنیا که باشد گفتوگو میکنید. این کل کار است: یک کارمند، یک روبات و شما.
تصور کنید که چند شغل؛ گریمور، متصدی، فیلمبردار، تهیهکننده و کارگردان در یک نفر جمع شدهاند. من این مساله را مطرح میکنم زیرا شکی نیست که دلیل اصلی در بیکاری، سقوط شدید در تقاضای جمعی رکود بزرگ است. اما این تنها دلیل نیست. «رکود بزرگ» با یک عامل مهم دیگر همزمان است: «تغییر بزرگ»
در طول یک دهه گذشته، ما از یک جهان «متصل» (در سایه پایان جنگ سرد، جهانی شدن و اینترنت) به یک جهان «فرا متصل» (در سایه همین عوامل که گسترش بیشتری یافتهاند) رسیدهایم.) و این مساله مهمی است. جهان متصل یک چالشی بود برای طبقه کارگر در جهان صنعتی غرب. آنها مجبور بودند با نیروهای کار ارزانتری رقابت کنند. جهان فرامتصل اما یک چالش است برای کارمندان. آنها مجبورند با نوابغ ارزانتری رقابت کنند برخی از آنها انسان هستند و برخی دیگر روبات، تراشه و دستگاههای نرمافزاری
من در سال 2004 درباره جهان متصل مطلبی نوشتم و استدلال کردم که جهان «مسطح» شده است. وقتی من این استدلال را مطرح کردم هنوز فیسبوک چندان جدی نبود و توییتر و پردازش ابری، آیفون، آیپد و صنعت «درخواستها» و اسکایپ یا هنوز اختراع نشده بودند یا در دوران پیدایش اولیه خود قرار داشتند.
حالا آنها در اوج خود قرار دارند و ما را از جهان متصل به جهان فرامتصل رساندهاند. این یک تغییر بزرگ است که زیر سایه رکود بزرگ قرار گرفته است.این هم یک چالش و هم یک فرصت بزرگ است. هرگز یافتن شغل تا این حد سخت نبوده است و برای کسانی که آمادگی زندگی در این شرایط را دارند هرگز اختراع یک شغل یا یافتن یک مشتری تا این حد آسان نبوده است. هر کسی با داشتن یک ایده میتواند یک شبه یک شرکت راه بیندازد. برای همین است که پاسکال لمی رییس سازمان تجارت جهانی معتقد است که واژگانی مثل «ساخت آمریکا» یا «ساخت چین» دورانشان به سر آمده است. واژه درست به گفته او «ساخت جهان» است.
محصولات بیشتری در نقاط مختلف طراحی میشوند و در نقاط مختلف ساخته میشوند و در نقاط مختلف به فروش میرسند. واژه «برونسپاری» همچنین قدیمی شده است. دیگر هیچ «بیرونی» وجود ندارد. شرکتها میتوانند بهترین استعدادها را برای رسیدن به اهداف خود در هر نقطه از جهان شناسایی و جذب کنند.
«داو سیدمن» رییس شرکت LRN که در حوزه گسترش فرهنگ شرکتی فعالیت دارد میگوید که ذهنیت بسیاری از مدیرانی که او با آنها کار میکند این است که «من یک شرکت جهانی را اداره میکنم با یک هدف جهانی و دارای مجموعهای از ارزشهای مشترک که در پی اهداف جهانی هستند. کارمندان من در سراسر جهان قرار دارند و بیش از نیمی از آنها بیرون از خاک آمریکا کار میکنند و بیش از نیمی از درآمد من و طرحهای من برای رشد و شکوفایی نیز در بیرون از آمریکا است.بنابراین به من بگویید منظورتان از بیرون چیست؟
مت بری بنیانگذار وبسایت freelancer.com دارای 2.8 میلیون کاربر است که هر روز اقدام به ارایه خدمات مختلف میکنند میگوید، کل جهان اکنون به یکدیگر متصل شده است و این فرآیند با سرعتی خیرهکننده صورت میگیرد. بسیاری از افراد به وبسایت او مراجعه میکنند تا استعداد خود را در معرض دید عموم قرار دهند. بری میگوید: این افراد مثل یک ارتش جهانی هستند که هر روز تعداد اعضایش رو به رشد است. او گروه خود را چنین معرفی میکند:«فقیر، تشنه و باانگیزه.»
او در توضیح ساز و کار وبسایت خود میگوید که کسی که دنبال یک طراح برای طراحی یک محصول خاص است درخواست کمک میکند و دیگران با میانگین حقوق 268 دلار درخواست میدهند. یک نفر دنبال یک معمار برای طراحی یک محصول دیگر است. همین الان دهها نفر درخواست میدهند و همین طور الی آخر. در واقع دیگر هیچ بیرون و درونی وجود ندارد. در جهان فرامتصل، فقط «خوب»، «بهتر» و «بهترین» وجود دارد و مدیران و کارفرمایان در سراسر جهان اکنون بیش از هر وقت دیگر به افراد، روباتها و نرمافزارهای بهتر و بهترین در نقاط مختلف جهان دسترسی دارند.
بدیهی است که ما امروزه بیش از هر زمان دیگر نیازمند مدارسی هستیم که باعث ارتقای مهارت جوانان ما و ترغیب آنها برای داشتن عملکرد بهتر شود زیرا دیگر «خوب» نیز پاسخگوی نیازها نیست و «میانگین» نیز تقریبا بیفایده است.
منبع:http://www.khabaronline.ir
ارسال توسط کاربر محترم سایت :haj_ghodrat_allah
روال کار برای چنین مصاحبهای در یک شبکه کابلی بزرگ به این صورت است: وارد استودیویی در واشنگتن میشوم و از من خواسته میشود تا خود را به متصدی مربوطه معرفی کنم. در نهایت با یک کارمند جوان مواجه میشوم که گویی هنوز دانشجو است یا یک شخص پیر که به نظر میرسد از شغل خود جدایی ندارد. او بینی شما را پودرمالی میکند. میکروفون را وصل میکند. شما را روی صندلی مصاحبه مینشاند و سپس مستقیما به یک دوربین روبات که توسط یک نفر دیگر در اتاق کنترل در نیویورک هدایت میشود، نگاه میکنید و با مجری در هر جای دنیا که باشد گفتوگو میکنید. این کل کار است: یک کارمند، یک روبات و شما.
تصور کنید که چند شغل؛ گریمور، متصدی، فیلمبردار، تهیهکننده و کارگردان در یک نفر جمع شدهاند. من این مساله را مطرح میکنم زیرا شکی نیست که دلیل اصلی در بیکاری، سقوط شدید در تقاضای جمعی رکود بزرگ است. اما این تنها دلیل نیست. «رکود بزرگ» با یک عامل مهم دیگر همزمان است: «تغییر بزرگ»
در طول یک دهه گذشته، ما از یک جهان «متصل» (در سایه پایان جنگ سرد، جهانی شدن و اینترنت) به یک جهان «فرا متصل» (در سایه همین عوامل که گسترش بیشتری یافتهاند) رسیدهایم.) و این مساله مهمی است. جهان متصل یک چالشی بود برای طبقه کارگر در جهان صنعتی غرب. آنها مجبور بودند با نیروهای کار ارزانتری رقابت کنند. جهان فرامتصل اما یک چالش است برای کارمندان. آنها مجبورند با نوابغ ارزانتری رقابت کنند برخی از آنها انسان هستند و برخی دیگر روبات، تراشه و دستگاههای نرمافزاری
من در سال 2004 درباره جهان متصل مطلبی نوشتم و استدلال کردم که جهان «مسطح» شده است. وقتی من این استدلال را مطرح کردم هنوز فیسبوک چندان جدی نبود و توییتر و پردازش ابری، آیفون، آیپد و صنعت «درخواستها» و اسکایپ یا هنوز اختراع نشده بودند یا در دوران پیدایش اولیه خود قرار داشتند.
حالا آنها در اوج خود قرار دارند و ما را از جهان متصل به جهان فرامتصل رساندهاند. این یک تغییر بزرگ است که زیر سایه رکود بزرگ قرار گرفته است.این هم یک چالش و هم یک فرصت بزرگ است. هرگز یافتن شغل تا این حد سخت نبوده است و برای کسانی که آمادگی زندگی در این شرایط را دارند هرگز اختراع یک شغل یا یافتن یک مشتری تا این حد آسان نبوده است. هر کسی با داشتن یک ایده میتواند یک شبه یک شرکت راه بیندازد. برای همین است که پاسکال لمی رییس سازمان تجارت جهانی معتقد است که واژگانی مثل «ساخت آمریکا» یا «ساخت چین» دورانشان به سر آمده است. واژه درست به گفته او «ساخت جهان» است.
محصولات بیشتری در نقاط مختلف طراحی میشوند و در نقاط مختلف ساخته میشوند و در نقاط مختلف به فروش میرسند. واژه «برونسپاری» همچنین قدیمی شده است. دیگر هیچ «بیرونی» وجود ندارد. شرکتها میتوانند بهترین استعدادها را برای رسیدن به اهداف خود در هر نقطه از جهان شناسایی و جذب کنند.
«داو سیدمن» رییس شرکت LRN که در حوزه گسترش فرهنگ شرکتی فعالیت دارد میگوید که ذهنیت بسیاری از مدیرانی که او با آنها کار میکند این است که «من یک شرکت جهانی را اداره میکنم با یک هدف جهانی و دارای مجموعهای از ارزشهای مشترک که در پی اهداف جهانی هستند. کارمندان من در سراسر جهان قرار دارند و بیش از نیمی از آنها بیرون از خاک آمریکا کار میکنند و بیش از نیمی از درآمد من و طرحهای من برای رشد و شکوفایی نیز در بیرون از آمریکا است.بنابراین به من بگویید منظورتان از بیرون چیست؟
مت بری بنیانگذار وبسایت freelancer.com دارای 2.8 میلیون کاربر است که هر روز اقدام به ارایه خدمات مختلف میکنند میگوید، کل جهان اکنون به یکدیگر متصل شده است و این فرآیند با سرعتی خیرهکننده صورت میگیرد. بسیاری از افراد به وبسایت او مراجعه میکنند تا استعداد خود را در معرض دید عموم قرار دهند. بری میگوید: این افراد مثل یک ارتش جهانی هستند که هر روز تعداد اعضایش رو به رشد است. او گروه خود را چنین معرفی میکند:«فقیر، تشنه و باانگیزه.»
او در توضیح ساز و کار وبسایت خود میگوید که کسی که دنبال یک طراح برای طراحی یک محصول خاص است درخواست کمک میکند و دیگران با میانگین حقوق 268 دلار درخواست میدهند. یک نفر دنبال یک معمار برای طراحی یک محصول دیگر است. همین الان دهها نفر درخواست میدهند و همین طور الی آخر. در واقع دیگر هیچ بیرون و درونی وجود ندارد. در جهان فرامتصل، فقط «خوب»، «بهتر» و «بهترین» وجود دارد و مدیران و کارفرمایان در سراسر جهان اکنون بیش از هر وقت دیگر به افراد، روباتها و نرمافزارهای بهتر و بهترین در نقاط مختلف جهان دسترسی دارند.
بدیهی است که ما امروزه بیش از هر زمان دیگر نیازمند مدارسی هستیم که باعث ارتقای مهارت جوانان ما و ترغیب آنها برای داشتن عملکرد بهتر شود زیرا دیگر «خوب» نیز پاسخگوی نیازها نیست و «میانگین» نیز تقریبا بیفایده است.
منبع:http://www.khabaronline.ir
ارسال توسط کاربر محترم سایت :haj_ghodrat_allah
/ج