مصائب يک دبيرکل

با پايان جنگ جهاني دوم دولت هاي متحد اقدام به تشکيل سازماني بين المللي با هدف جلوگيري از وقوع يک جنگ با ابعاد وسيع جهاني کردند. ناکامي جامعه ملل در پيشگيري از وقوع يک جنگ جهاني و تلاش قدرت هاي بزرگ براي سهم خواهي از قدرت و پيروزي در صلح با امضاي منشور ملل متحد در اکتبر سال 1945 به تولد بزرگترين سازمان بين دولتي انجاميد، دو رکن مهم مجمع عمومي و شوراي امنيت، مسووليت سياستگذاري و امور اجرايي اين سازمان را برعهده دارند.
دوشنبه، 4 ارديبهشت 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مصائب يک دبيرکل

مصائب يک دبيرکل
مصائب يک دبيرکل


 

نويسنده: آرمن نظريان




 

بررسي زندگي کورت والدهايم، چهارمين دبيرکل سازمان ملل
 

با پايان جنگ جهاني دوم دولت هاي متحد اقدام به تشکيل سازماني بين المللي با هدف جلوگيري از وقوع يک جنگ با ابعاد وسيع جهاني کردند. ناکامي جامعه ملل در پيشگيري از وقوع يک جنگ جهاني و تلاش قدرت هاي بزرگ براي سهم خواهي از قدرت و پيروزي در صلح با امضاي منشور ملل متحد در اکتبر سال 1945 به تولد بزرگترين سازمان بين دولتي انجاميد، دو رکن مهم مجمع عمومي و شوراي امنيت، مسووليت سياستگذاري و امور اجرايي اين سازمان را برعهده دارند. دبيرکل سرپرست دبيرخانه و بالاترين مقام اجرايي سازمان ملل متحد است که اگرچه با رأي مجمع عمومي براي تصدي دوره اي پنج ساله انتخاب مي شود اما اعضاي شوراي امنيت ملل متحد با توصيه شخص مورد نظر خود براي اين مقام، نقش مهمي در انتخاب وي دارند.
کورت يوزف والدهايم در 21 دسامبر سال 1918 در روستايي نزديک شهر وين، پايتخت اتريش در خانواده اي پنج نفره متولد شد. در دهه دوم قرن بيستم، پزشکي از نظر معيارهاي اجتماعي و اقتصادي جامعه اتريش، حرفه موفقي بود و به همين دليل پدرش اصرار داشت والدهايم در رشته پزشکي تحصيل کند با اين حال والدهايم که روياهاي بلندپروازانه حضور در قدرت را در سر مي پروراند، علاقه مند به تحصيل در رشته حقوق بود. والدهايم 20 ساله بود که اتريش در سال 1938 مورد تهاجم ارتش آلمان قرار گرفت و هيتلر پس از فتح کامل آن کشور به صورت رسمي پيوستن اتريش به آلمان نازي را اعلام کرد.
هنگام اشغال اتريش والدهايم که يک دوره دو ساله حقوق را در دانشگاه وين گذرانده بود، به خدمت سربازي در ارتش مشترک رايش فراخوانده شد. پس از آن، وي به عضويت سازمان جوانان حزب نازي درآمد و از نظر نظامي تا درجه ستوان يکمي در ارتش مشترک آلمان- اتريش ارتقا يافت. با مجروح شدن در جبهه روسيه در دسامبر سال 1946 از رزم در ميدان نبرد معاف شد ولي همچنان تحت فرماندهي ژنرال الکساندر لوهر در خدمت ارتش آلمان نازي بود. ژنرال لوهر يک سال پس از پايان جنگ جهاني دوم در سال 1946 به اتهام سرکوب پارتيزان هاي يوگسلاوي و اقدام به انتقال يهودي تسالوينکي يونان به اردوگاه کار اجباري آوشويتس محاکمه و اعدام شد. در جريان جنگ جهاني دوم، نام والدهايم در فهرست افتخارآفرينان ارتش آلمان ثبت شد و در سال 1943 مدال نقره شجاعت و افتخار را از سوي حکمران منصوب هيتلر در کرواسي دريافت کرد.
با پايان جنگ جهاني دوم و شکست ارتش هيتلر در سال 1945 والدهايم به اسارت ارتش انگليس درآمد. پس از گذشت هشت ماه آزادي، والدهايم که در جريان جنگ جهاني دوم از دنياي حقوق دور مانده بود، تحصيل در اين رشته را از سرگرفت. فارغ التحصيلي وي همزمان با کمبود نيروي کارآمد در وزارت امورخارجه اتريش بود و از همين روي به سرعت جذب اين نهاد شد.

نظامي ديپلمات در سازمان ملل
 

گام هاي نخست پيشرفت والدهايم به عنوان يک ديپلمات در سال 1956 بود که به عنوان سفير کشورش در کانادا منصوب شد. هشت سال پس از آن در سال 1964 به عنوان نماينده اتريش عازم سازمان ملل متحد شد. در سال 1969 اين جايگاه را به قصد تصدي وزارت خارجه اتريش ترک کرد و دو سال در اين پست ماند. اما اين پايان زندگي ديپلماتيک وي نبود؛ چرا که در 21 دسامبر سال 1971 شوراي امنيت در راستاي وظايف قانوني خود، والدهايم 53 ساله را به عنوان چهارمين دبيرکل سازمان ملل متحد پيشنهاد کرد.
اين انتخاب از سوي بسياري با مخالفت مواجه شد و همواره سايه و شبهه تأثير لابي هاي فراماسوني بر چگونگي انتخاب وي به عنوان عالي ترين مقام اجرايي بزرگترين سازمان بين المللي دولتي در اذهان برخي تحليلگران باقي ماند. با اين حال والدهايم در اول ژانويه سال 1972 بر کرسي دبيرکلي سازمان ملل تکيه زد و به مدت ده سال در اين پست به ايفاي نقش پرداخت.

کورت والدهايم و ايران
 

دبير کلي والدهايم همزمان با اتفاقات بسيار مهمي در تاريخ ايران از جمله وقوع انقلاب اسلامي، تسخير لانه جاسوسي و وقوع جنگ تحميلي عراق عليه ايران بود. از اين رو کورت والدهايم با سفر يا فرستادن نماينده به ايران، به ايفاي نقش پرداخت. کورت والدهايم براي اولين بار در سمت دبيرکل سازمان ملل در ژانويه 1978 به ايران سفر کرد و با مقامات جمهوري اسلامي ايران در رابطه با مسائل حقوق بشر گفت و گو کرد. پس از آن، مقارن با بحران گروگانگيري براي حل بحران و ملاقات با قطب زاده، سرپرست وزارت امور خارجه وقت به ايران سفر کرد. وي در جريان جنگ تحميلي، نخست وزير پيشين سوئد را به عنوان نماينده و ميانجي منصوب کرد و اظهار اميدواري کرد که جنگ، زياد ادامه نيابد که البته اين فعاليت ها چندان هم کارساز نبود. والدهايم در ارديبهشت سال 1378 هم سفري به ايران داشت و با رئيس جمهور وقت ديدار کرد.

رياست جمهوري اتريش
 

در دسامبر سال 1981 با پايان دوره دوم مسووليت، وي خود را براي بار سوم نامزد اين سمت کرد اما به دليل وتوي چين «خاوير پرزد کوئيار» جانشين او شد. والدهايم پس از بازگشت از نيويورک، فعاليت سياسي را ادامه داد و در سال 1986 کانديداي نهمين دوره انتخابات رياست جمهوري اتريش شد و با وجود مباحث جنجال آفرين هفته نامه پروفيل اتريش بر سر همکاري وي با ارتش مشترک آلمان و اتريش به عنوان رئيس جمهور اين کشور انتخاب شد. با پيروزي وي، رژيم صهيونيستي سفير خود را از اتريش فرا خواند، ايالات متحده ورود او را به مدت ده سال به خاکش ممنوع کرد و بسياري از دولت هاي ديگر، او و همسرش را در ديدارهاي رسمي نپذيرفتند. عمده سفرهاي خارجي وي به خاورميانه بود در حالي که در اروپا تنها توانست با پاپ ژان پل دوم در واتيکان ملاقات کند. با وجود اينکه ديدار وي با پاپ، اعتراضاتي را به دنبال داشت، نتوانست بر حمايت پاپ از وي تأثيرگذار باشد. به گونه اي که دو سال پس از پايان دوره رياست جمهوري وي، نشان شواليه محفل پاپ پيوس نهم را دريافت کرد. براي رفع ابهام از گذشته در آميخته با همکاري با ارتش نازي وي، هيأتي متشکل از شش مورخ از سوي دولت اتريش مأمور بررسي عملکرد وي در آن زمان شدند. والدهايم هرگز اين اتهامات را نپذيرفت. عضويتش در سازمان جوانان حزب نازي را اجباري خواند و بر اين باور بود که به عنوان يک نظامي تنها از دستور مافوق خود اطاعت کرده و هرگز حرکتي ضدبشريت انجام نداده است. سرانجام کورت والدهايم در 14 ژوئن 2007 در سن 8 سالگي در اتريش درگذشت.
منبع: همشهري ديپلماتيک شماره 50



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.