نقد ادبي
نويسنده: زهير رضوي
نقد ادبي يكي از اركان ادبيات هر ملت و جامعه اي است. ادبياتي را نمي توان يافت كه نقد ادبي در آن از اهميت و اوليت برخوردار نباشد. مطالعات گوناگون نشان مي دهد كه نقد ادبي در رشد و پويايي و بالندگي بسيار موثر است. شايد يكي از راههاي خلاقيت را بتوان در نقد ادبي جستجو كرد. در اينجا سعي مي كنيم كه كليات و اصول نقد ادبي را در چند كلمه بيان كنيم.نقد در لغت به معني « جدا کردن سره از ناسره» است و در تميز خوب از بد» به كار مي رود كه عبارت است از: «بهين گزيني ». در اصطلاح ادب، تشخيص محاسن و معايب سخن و نشان دادن بد و خوب اثر ادبي نقد خوانده مي شود. در اهميت و فوايد نقد ادبي مي توان به موارد زير اشاره كرد:
1 – نقد ادبي امکان درک نکته هاي بديع و لطيف آثار را فراهم مي کند در نتيجه خواننده مي تواند از مطالعه آثار ادبي بهره و لذت ببرد. 2 – ارزش واقعي آثار ادبي را آشکار و مشخص مي کند که رعايت چه قواعد و اصولي سبب شده تا اثري مورد قبول واقع شود و يا وجود چه عواملي سبب شده تا اثري مورد بي اعتنايي قرار گيرد.
3– نقد ادبي، مانع از آن مي شود که گزافه گويان و مدعيان دروغين بتوانند آثار بي ارزش خود را به جويندگان و طالبان هنر و ادبيات تحميل کنند. البته بايد توجه داشت كه نقد ادبي، وقتي مفيد خواهد بود و ارزش و اهميت دارد که دور از شايبه ي اغراض باشد. به همين جهت، نقد ادبي، گذشته از اين که سازنده و داراي اهميت فراوان است گاهي خود،نوعي آفرينش هنري نيز محسوب مي شود كه از آن تعبير به «خلاقيت مي كنند».
به طور كلي، نقد ادبي، بررسي همه جانبه و کامل يک اثر ادبي است. از اين دو اکتفا کردن به شکل ظاهري اثر يعني توجه به نقد لغوي کافي نيست و منتقد مي بايد به بحث در باب جوهر و معني و مضمون يک اثر ادبي نيز بپردازد ( نقد معني ) و هدف و غرض خاص شاعر يا نويسنده را باز گو کند. بسياري از مردم، ذوق را ملاک سنجش آثار ادبي دانسته اند و به همين دليل است که غالباً در ميان مردم در تعيين بهترين شاعر يا نويسنده اختلاف هست. منتقد بايد با ديد و وجدان علمي و دور از هر نوع نظر شخص و با ميزان هاي منطقي و علمي به کار نقد و نقادي بپردازد و نقد خود را از هر نوع شايبه ي غرض دور نگه دارد که لازمه ي اين کار هم آن است که ابتدا آثاري که در ادبيات جهان در نزد اکثر مردم به عنوان اصلي و خالص و قابل قبول شناخته شده اند چنان که بايد معلوم شوند.
در اينجا خوب است كه اشاره اي هم به انواع نقد يا مکتب هاي نقادي داشته باشيم كه عبارتند از: نقد ظاهري که مربوط به شکل ظاهر و صورت هاي عيني يک اثر ادبي است،مانند : نقد لغوي، نقد فني و نقد زيبايي شناسي و ...
نقد لغوي عبارتست از: بررسي و ارزيابي کاربرد زبان و اصول و قواعد آن در يک اثر ادبي است و مربوط به همه آثار ادبي است.
نقد فني عبارتست از: بررسي چگونگي کاربرد فنون بلاغي در شعر و نثر و ميزان ارزش و اعتبار آنها. نقد زيباشناسي عبارتست از: بررسي جوهر هنر، به دور از محتواي خاص آن. ريشه و اساس اين شيوه نقادي را در اروپا مي توان در نظريه هاي «کالريج» انگليسي و «ادگار آلن پو» آمـريکــايي جست و جو کرد.
نقد معنايي : نقدهايي که با محتوا و درون مايه اثر ادبي ارتباط دارد جنبه معنايي پيدا مي كند،مانند : نقد اخلاقي، نقد تاريخي، نقد اجتماعي و نقد روان شناسي و... نقد اخلاقي، نقدي است که در آن ارزشهاي اخلاقي را اصل و ملاک نقادي شمرده مي شود . نقد اخلاقي از قديمي ترين شيوه هاي نقد ادبي است. افلاطون در شعر و درام به تأثير اخلاقي و اجتماعي اثر توجه مي کند. ارسطو نيز معتقد است که هدف شعر، خاصه تراژدي، بايد تصفيه و تزکيه نفس باشد. در اروپا، اهل کليسا در قرون وسطي شعر را به واسطه آن که در خدمت اخلاق نبوده است، غذاي شيطان و مايه فساد و ظلالت مي دانند.
نقد اجتماعي كه عبارت است از نشان دادن ارتباط ادبيات با جامعه و تأثير جامعه در ادبيات و همچنين تأثير ادبيات در جامعه. «ميپوليت تِن» از منتقدان مشهور نقد اجتماعي است و ادبيات را محصول سه عامل مي داند: 1- زمان 2- مكان ( محيط اجتماعي) 3- نژاد. آثار شاعران زير را مي توان با شيوه نقد اجتماعي نقد کرد: فردوسي، مولوي، سنايي و عطار که هر کدام به طرح مشکلات اجتماعي و اخلاقي زمان خود پرداخته اند.
نقد اجتماعي در ايران سابقه زيادي ندارد و در دوره بيداري يعني از اوان مشروطيت چه در شعر و چه در نثر رواج مي يابد. از شاعران و نويسندگان معروف اين دوره مي توان به اديب الممالک فراهاني، علي اکبر دهخدا، ملک الشعراي بهار، زين العابدين مراغه اي و ... اشاره کرد. امروزه غالباً شعر و داستان و نمايشنامه را از ديدگاه نقد اجتماعي مورد بررسي قرار مي دهند و آن را از معتبرترين انواع نقد به شمار مي آورند.
منبع:http://www.ettelaat.com
ارسال توسط کاربر محترم سایت : hasantaleb
1 – نقد ادبي امکان درک نکته هاي بديع و لطيف آثار را فراهم مي کند در نتيجه خواننده مي تواند از مطالعه آثار ادبي بهره و لذت ببرد. 2 – ارزش واقعي آثار ادبي را آشکار و مشخص مي کند که رعايت چه قواعد و اصولي سبب شده تا اثري مورد قبول واقع شود و يا وجود چه عواملي سبب شده تا اثري مورد بي اعتنايي قرار گيرد.
3– نقد ادبي، مانع از آن مي شود که گزافه گويان و مدعيان دروغين بتوانند آثار بي ارزش خود را به جويندگان و طالبان هنر و ادبيات تحميل کنند. البته بايد توجه داشت كه نقد ادبي، وقتي مفيد خواهد بود و ارزش و اهميت دارد که دور از شايبه ي اغراض باشد. به همين جهت، نقد ادبي، گذشته از اين که سازنده و داراي اهميت فراوان است گاهي خود،نوعي آفرينش هنري نيز محسوب مي شود كه از آن تعبير به «خلاقيت مي كنند».
به طور كلي، نقد ادبي، بررسي همه جانبه و کامل يک اثر ادبي است. از اين دو اکتفا کردن به شکل ظاهري اثر يعني توجه به نقد لغوي کافي نيست و منتقد مي بايد به بحث در باب جوهر و معني و مضمون يک اثر ادبي نيز بپردازد ( نقد معني ) و هدف و غرض خاص شاعر يا نويسنده را باز گو کند. بسياري از مردم، ذوق را ملاک سنجش آثار ادبي دانسته اند و به همين دليل است که غالباً در ميان مردم در تعيين بهترين شاعر يا نويسنده اختلاف هست. منتقد بايد با ديد و وجدان علمي و دور از هر نوع نظر شخص و با ميزان هاي منطقي و علمي به کار نقد و نقادي بپردازد و نقد خود را از هر نوع شايبه ي غرض دور نگه دارد که لازمه ي اين کار هم آن است که ابتدا آثاري که در ادبيات جهان در نزد اکثر مردم به عنوان اصلي و خالص و قابل قبول شناخته شده اند چنان که بايد معلوم شوند.
در اينجا خوب است كه اشاره اي هم به انواع نقد يا مکتب هاي نقادي داشته باشيم كه عبارتند از: نقد ظاهري که مربوط به شکل ظاهر و صورت هاي عيني يک اثر ادبي است،مانند : نقد لغوي، نقد فني و نقد زيبايي شناسي و ...
نقد لغوي عبارتست از: بررسي و ارزيابي کاربرد زبان و اصول و قواعد آن در يک اثر ادبي است و مربوط به همه آثار ادبي است.
نقد فني عبارتست از: بررسي چگونگي کاربرد فنون بلاغي در شعر و نثر و ميزان ارزش و اعتبار آنها. نقد زيباشناسي عبارتست از: بررسي جوهر هنر، به دور از محتواي خاص آن. ريشه و اساس اين شيوه نقادي را در اروپا مي توان در نظريه هاي «کالريج» انگليسي و «ادگار آلن پو» آمـريکــايي جست و جو کرد.
نقد معنايي : نقدهايي که با محتوا و درون مايه اثر ادبي ارتباط دارد جنبه معنايي پيدا مي كند،مانند : نقد اخلاقي، نقد تاريخي، نقد اجتماعي و نقد روان شناسي و... نقد اخلاقي، نقدي است که در آن ارزشهاي اخلاقي را اصل و ملاک نقادي شمرده مي شود . نقد اخلاقي از قديمي ترين شيوه هاي نقد ادبي است. افلاطون در شعر و درام به تأثير اخلاقي و اجتماعي اثر توجه مي کند. ارسطو نيز معتقد است که هدف شعر، خاصه تراژدي، بايد تصفيه و تزکيه نفس باشد. در اروپا، اهل کليسا در قرون وسطي شعر را به واسطه آن که در خدمت اخلاق نبوده است، غذاي شيطان و مايه فساد و ظلالت مي دانند.
نقد اجتماعي كه عبارت است از نشان دادن ارتباط ادبيات با جامعه و تأثير جامعه در ادبيات و همچنين تأثير ادبيات در جامعه. «ميپوليت تِن» از منتقدان مشهور نقد اجتماعي است و ادبيات را محصول سه عامل مي داند: 1- زمان 2- مكان ( محيط اجتماعي) 3- نژاد. آثار شاعران زير را مي توان با شيوه نقد اجتماعي نقد کرد: فردوسي، مولوي، سنايي و عطار که هر کدام به طرح مشکلات اجتماعي و اخلاقي زمان خود پرداخته اند.
نقد اجتماعي در ايران سابقه زيادي ندارد و در دوره بيداري يعني از اوان مشروطيت چه در شعر و چه در نثر رواج مي يابد. از شاعران و نويسندگان معروف اين دوره مي توان به اديب الممالک فراهاني، علي اکبر دهخدا، ملک الشعراي بهار، زين العابدين مراغه اي و ... اشاره کرد. امروزه غالباً شعر و داستان و نمايشنامه را از ديدگاه نقد اجتماعي مورد بررسي قرار مي دهند و آن را از معتبرترين انواع نقد به شمار مي آورند.
منبع:http://www.ettelaat.com
ارسال توسط کاربر محترم سایت : hasantaleb
/ج