اتم برای صلح و اوراتوم
دوایت آیزنهاور رئیس جمهور ایالات متحده در 8 دسامبر 1953 خطاب به مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک گفت که می ترسد اگر راهی برای استفاده از اتم در جهت ترویج صلح و نه جنگ پیدا نشود دو ابرقدرت «محکوم به این باشند که با بداندیشی، یکدیگر را در سرتاسر جهانی پراضطراب زیر نظر داشته باشند». برای این منظور آیزنهاور پیشنهاد کرد که قدرت های هسته ای پیشتاز، اقدام به تشکیل یک کارگزاری بین المللی انرژی اتمی تحت نظر سازمان ملل متحد کنند. سهمیه های مشترکی که اعضای این کارگزاری از ذخایر مواد شکاف پذیر خود در اختیار آن می گذاشتند در دسترس کسانی قرار می گرفت که میخواستند از اتم برای مقاصد صلح آمیزی چون حوزه های کشاورزی و پزشکی بهره برداری کنند. بالاتر از همه به گفته آیزنهاور مواد شکاف پذیر «برای تأمین انرژی الکتریکی فراوان در مناطقی از جهان که دچار کمبود نیروی برق بودند» در اختیار قرار می گرفت. طبق نتیجه گیری آیزنهاور، بدین ترتیب «قدرت های کمک کننده به این کارگزاری، بخشی از توان خود را به برطرف ساختن نیازهای بشر به جای هراس های وی اختصاص می دادند». این پیشنهاد با کف زدن های پرشور حضار مورد استقبال قرار گرفت. (1)اتم برای صلح (2) ابتکاری چندظرفیتی بود که در سطوح متعدد پیامدهایی داشت.(3) ما در اینجا تنها به چندتایی از این نتایج اشاره خواهیم کرد. نخست، ابتکار یادشده گسترش نیروی هسته ای را تحت رژیمی از پادمان ها و بازرسی ها قرار می داد که توسط آژانس بین المللی انرژی اتمی (4) به اجرا گذاشته می شد وهدف از آن تضمین به کارگیری مواد شکاف پذیر فقط برای مقاصد غیرنظامی بود. از این جهت، اتم برای صلح به حفظ انحصار جنگ افزارهای هسته ای در دست همان قدرت هایی که پیشاپیش آنها را در اختیار داشتند کمک می کرد. دوم، فرض بر آن بود که این ابتکار باعث دور کردن منابع از برنامه های تسلیحاتی شوروی خواهد شد؛ دستیاران آیزنهاور هنگام تنظیم سخنرانی وی پیشنهاد کردند که میزان مواد شکافت پذیری که باید به بانک اتمی داده شود برابر x باشد به گونه ای که «بتوان x را برابر با رقمی تعیین کرد که بتوانیم از ذخایرمان کنار بگذاریم ولی تأمین همان میزان برای شوروی ها دشوار باشد». (5)
سرانجام، هدف این بود که نوید بازارهای موجود در مناطقی از جهان که دچار کمبود شدید نیروی برق بودند» بخش خصوصی را که شدیداً نسبت به سرمایه گذاری در برنامه غیرنظامی تأمین برق هسته ای بی میل بود به این کار تشویق کند. در 1952 هنوز نیروی دریایی ایالات متحده که سرگرم تولید یک راکتور برای ناوگان زیردریایی خود بود فناوری ساخت راکتور را جزو اسرار طبقه بندی شده به شمار می آورد. انرژی هم به یُمن عرضه فراوان سوخت های فسیلی، فوق العاده ارزان بود. سخنرانی ماه دسامبر آیزنهاور باعث به راه افتادن تلاش بزرگی برای خارج ساختن فناوری هسته ای از طبقه بندی محرمانه شد که شامل برقراری ترتیبات ویژه ای برای مهندسان صنعت نیروی برق آمریکا می شد. این اقدام با تصمیم کمیسیون انرژی اتمی برای ساخت یک راکتور نمایشی تمام و کمال در شیپینگ پورتِ پنسیلوانیا تکمیل شد که شرکت هایی چون جنرال الکتریک و وستینگهاوس می توانستند در آنجا به نیروی هسته ای غیرنظامی بپردازند. (6) نشریه اخبار ایالات متحده و گزارش جهان سرمست بود؛ به نوشته این نشریه «مسابقه ای بین المللی برای کسب برتری به راه افتاده است. انگلستان با یک پروژه نیروی برق اتمی در این مسابقه حضور دارد. روسیه احتمالاً تازه دارد وارد مسابقه می شود. و حالا هم ایالات متحده وارد گود می شود». (7)
امید به اینکه نیروی هسته ای به قول لوئیس اشتراوس رئیس کمیسیون انرژی اتمی «انرژی را آن قدر ارزان سازد که به اندازه گیریش نیارزد» در نشست تماشایی اتم برای صلح که ایالات متحده هماهنگی آن را برعهده داشت و در اوت 1995 در ساختمان سازمان ملل در ژنو برگزار گردید به شدت تبلیغ می شد. (8 )هومی بهابها وزیر انرژی اتمی دولت هند در سخنرانی خود بر توان انقلاب آفرین اتم تأکید کرد. وی گفت «برای صنعتی شدن کامل مناطق توسعه نیافته، برای تداوم تمدن ما و توسعه بازهم بیشتر آن، انرژی اتمی تنها یک عامل یاری رسان نیست بلکه یک ضرورت مطلق است». (9) برای برانگیختن تخیلات آرمانی، 1400 نماینده از 73 کشور و نیز مردم معمولی، ایالات متحده در محوطه سازمان ملل یک راکتور آب سنگین برپا کرد که به شکل مناسبی در سازه ای چوبی که یادآور کلبه های سوئیسی بود جای داده شده بود. اعضای رسمی هیئت های نمایندگی کشورها هفت ساعت در روز و شش روز در هفته دسترسی ویژه ای به راکتور داشتند. آنان در جریان دیدار از راکتور می توانستند با جابه جاکردن تدریجی میله های کنترل آن عملاًراکتور را به کار اندازند. به موازات این، کمیسیون انرژی اتمی شروع به ترتیب دادن توافقات دو جانبه ای میان ایالات متحده و سایر کشورها کرد که به موجب آن آمریکا به کشورهای دوست خود پیشنهاد عرضه اورانیوم با غنای پایین برای استفاده در راکتورهای پژوهشی یا راکتورهای تولید برق را می داد. در 1961 حدود 40 فقره از این موافقت نامه ها به امضا رسیده بود.
اروپا نیز دچار همین سرخوشی در ارتباط با استفاده صلح آمیز از اتم بود. (10) در ژوئن 1955 وزرای خارجه شش دولت عضو جامعه ذغال و فولاد اروپا (فرانسه، آلمان، ایتالیا، بلژیک، لوکزامبورگ و هلند) در مسینای ایتالیا گردهم آمدند.حال و هوای مأیوس کننده ای بر نشست حکمفرما بود؛ در اوت 1954 پارلمان فرانسه با رد پیشنهادهای مطرح شده برای تشکیل جامعه دفاعی اروپا که آلمان باز تسلیح شده را نیز دربرمی گرفت شتاب حرکت به سمت همگرایی اروپا را گرفته بود. در مسینا شش دولت یادشده به این نتیجه رسیدند که به رغم این شکست، پیگیری تلاش ها در زمینه همگرایی اقتصادی افقی در قالب یک بازار مشترک و در زمینه همگرایی «عمودی» در برخی بخش های کلیدی از جمله انرژی اتمی ارزشمند است. شاید اکنون که به پشت سر می نگریم شگفت به نظر رسد ولی این دولت ها دستیابی به برنامه یکپارچه انرژی اتمی را با نویدی که درباره انرژی برق ارزان برای پیش بردن خیز اقتصادی اروپا داشت نسبتاً آسان می دانستند. پیشرفت در زمینه این برنامه که اوراتوم (11) خوانده می شد الهام بخش کسانی می شد که در مذاکرات به مراتب پیچیده تر درباره تشکیل بازار مشترک اروپایی این دست و آن دست می کردند.
این شروع مجدد در مسینا و موفقیت کنفرانس اتم برای صلح ژنو، دریچه فرصتی به روی وزارت خارجه ایالات متحده گشود. واشنگتن با این استدلال که همگرایی اروپا «بار اروپا را از روی دوش ایالات متحده برخواهد داشت، فرانسه و آلمان را به هم نزدیک خواهد ساخت و منبع قدرت یکپارچه ای در برابر قدرت اتحاد جماهیر شوروی پدید خواهد آورد» به شدت طرفدار همگرایی اروپا بود. تنها یک اروپای متحده از «قدرت منسجم و وحدت هدف» لازم برای «مهار مضاعف» تجاوزگری شوروی و ملت گرایی و نظامی گری آلمان، و پای بند ساختن بُن و «در نهایت آلمان به شکلی جدایی ناپذیر در دل جامعه غرب و آتلانتیک» برخوردار بود. اگر اوراتوم می توانست به این روند شتاب بخشد ارزش حمایت را داشت. افزون بر این، همان گونه که یکی از مقام های رسمی در نوامبر 1955 تأکید کرد:
به گمان من مایه بسی تأسف خواهد بود اگر به هر دلیلی در ایالات متحده از انرژی اتمی چونان اهرمی برای برداشته شدن گام های مهمی به سمت همگرایی اروپای غربی استفاده نشود. وقتی شخصاً این مسئله را در ساده ترین وجه آن مدنظر قرار می دهم می بینم که همه آنچه ایالات متحده دارد مسلماً گذشته از دانش مهندسی کلی عظیم ما، عمق نیروی انسانی مان و غیره، تقدّمی تقریباً سه ساله است ... مدت هاست احساس می کنم که ایالات متحده قدرت آن را دارد که هر قالب نهادی معقولی را که بخواهد، در این حوزه تحمیل کند فقط به شرطی که شجاعانه و بدون اتلاف وقت دست به کار شویم. (12)
بدین ترتیب به گفته تاریخ دانان رسمی کمیسیون انرژی اتمی، اوراتوم «سنگ بنیاد طرح بزرگ آیزنهاور برای تشکیل ایالات متحده اروپا شد». (13)
وزارت خارجه ایالات متحده و مدافعان اوراتوم در اروپا به رهبری ژان مونه (که وی را قدیس حامی همگرایی اروپا خوانده اند) با مبارزه دشواری روبه رو بودند. صنایع آلمان نسبت به این طرح به شدت بدبین بودند و آن را تلاشی «سوسیالیستی» به رهبری فرانسه برای زمین گیر کردن توسعه راکتورهای برق هسته ای خودشان می دانستند. ارتش فرانسه از این هراس داشت که اوراتوم جلوی توانایی آنها را برای توسعه نیروی بازدارنده هسته ای فرانسه بگیرد. گرچه این هر دو کشور جویای بهره برداری از پشتیبانی فناورانه آمریکا بودند بسیاری ترجیح می دادند این کار از طریق توافقات دوجانبه میان کشورشان و کمیسیون انرژی اتمی ایالات متحده صورت گیرد و نه در چارچوب یک سازمان فوق ملی مانند اوراتوم. لوئیس اشتراوس مشتاق همکاری بود. به باور او امید چندانی به موفقیت اوراتوم نمی رفت و ترجیح می داد برای جلوگیری از منحرف شدن مواد هسته ای آمریکا به پادمان هایی تکیه کند که در موافقت نامه های دوجانبه گنجانده می شد.
در برابر این مخالفت ها، وزارت خارجه ایالات متحده برای جلب حمایت از اوراتوم در حال تکوین، از دو «اهرم» فناورانه اساسی کمک گرفت. نخست، مقام های رسمی این وزارتخانه فشار شدیدی بر اشتراوس وکمیسیون انرژی اتمی وارد ساختند تا امضای موافقت نامه های دوجانبه با هر یک از شش کشور عضو جامعه ذغال و فولاد اروپا را تا زمان به امضا رسیدن پیمان اوراتوم در مارس 1957 به تعویق اندازند. استدلال وزارت خارجه ایالات متحده این بود که تا وقتی حکومت های اروپایی اعتقاد داشته باشند می توانند با تحصیل مواد و فناوری هسته ای از ایالات متحده بر اساس توافقات دوجانبه ، توانایی نیروی هسته ای خاص خود را توسعه دهند تمایلی برای تضعیف حاکمیت خودشان در چارچوب یک سازمان فوق ملی نخواهند داشت. وزارت خارجه امیدوار بود با متقاعد ساختن کمیسیون انرژی اتمی به اینکه خواست های موجود برای تحصیل مواد و دانش هسته ای را از طریق اوراتوم پاسخ دهد «به زور» حمایت دانشمندان، دولتمردان و صاحبان صنایع نافرمان اروپا را از این نهاد فوق ملی جلب کند.
این سیاست دریغ داشتن فناوری با اعطای برخی مشوّق های مالی و سیاسی به دولت هایی تکمیل می شد که می پذیرفتند به اوراتوم بپیوندند. یکی از مهم ترین امتیازاتی که وزارت خارجه مایل بود به این کشورها بدهد حق بازرسی شخصی بود. در موافقت نامه های دوجانبه عادی کشورها با کمیسیون انرژی اتمی، ایالات متحده می توانست خواستار دسترسی کامل به تسهیلات هسته ای آن کشور و سوابق آن شود تا اطمینان یابد که هیچ گونه ماده شکاف پذیری که مبدأ آن آمریکا باشد از مقاصد صلح آمیز به سمت مقاصد نظامی منحرف نخواهد شد یا به دست طرف های ثالث نخواهد رسید. این شرط در مورد اوراتوم سهل تر شد و به همراه سایر امتیازات برای تشویق حکومت ها به پای بندی به این سازمان فوق ملی به کار گرفته شد. همان گونه که وزارت خارجه ایالات متحده بارها و بارها تأکید می کرد «حکومت ایالات متحده می تواند منابع بسیار بیشتری از آنچه در اختیار کشورهای جداگانه قرار می دهد به جامعه به راستی یکپارچه ای که مسئولیت و اقتدار مشترک مؤثری داشته باشد عرضه نماید و با دست و دل بازی به مراتب بیشتری با آن برخورد کند».( 14)
همان گونه که گفتیم سماجت وزارت خارجه ایالات متحده در پیگیری این دستور کار به رغم همه مشکلات، ملهم از این دیدگاه که اوراتوم لبه بُرنده همگرایی اروپاست و نیز از آمادگی بازیگران اصلی اروپا یعنی مردانی چون ژان مونه و پل هنری اسپاک وزیر خارجه بلژیک برای ایستادن پای این طرح بود. وانگهی، وزارت خارجه آمریکا اوراتوم را عاملی می دانست که به جلوگیری از توسعه جنگ افزارهای هسته ای به ویژه در فرانسه کمک می کرد. ایالات متحده می توانست سیاست خارجی خود را با نیروی بازدارنده مستقل انگلستان سازگار سازد؛ مناسبات ویژه دو کشور تضمین هایی را که واشنگتن برای دوری جستن لندن از رفتار «غیرمسئولانه» می خواست به آمریکا می داد. برعکس، عزم فرانسه برای به راه انداختن برنامه هسته ای خاص خودش و سیستم های پرتاب ملازم با آن، همچون تهدیدی غیرقابل قبول برای رژیم منظمی انگاشته می شد که واشنگتن در اروپا خواهانش بود؛ برای منصرف ساختن فرانسه باید هر کاری می شد انجام داد. همان گونه که رابرت شاتزل مقام بلندپایه ای که در وزارت خارجه ایالات متحده مسئول پرونده اوراتوم بود می گفت:
نکته اساسی این است که محرّک فرانسویان، میل شدیدی است که به اصلاح موقعیت خودشان در جهانی دارند که به درست یا غلط احساس می کنند تابعی از توانایی جنگ افزارهای هسته ای است. در چنین وضعیتی، راهبرد اساسی ما برخورد مستقیم با فرانسه نیست بلکه محدود ساختن آنها [در قالب طرح فوق ملی مشترکی مانند اوراتوم] است که درگیر شدن دانشمندان و فن ورزان یک کشور در طرح های نظامی جداگانه ملی را هر چه دشوارتر سازد [و] منابع صنعتی و فنّی این شش کشور را به حداکثر میزان ممکن زیر فشارگذارد. (15)
در مجموع، وزارت خارجه ایالات متحده می خواست از طریق اوراتوم هم شالوده همگرایی اروپا را در دوره پس از جنگ تقویت کند و هم منابع محدود اروپا را به سمت طرح هایی غیرنظامی هدایت کند که چالشی برای چیرگی آمریکا در این منطقه پیش نمی آوردند.
به رغم خوش بینی اولیه وزارت خارجه، طرح این وزارتخانه در تابستان 1957 زمین گیر شده بود. با امضای پیمان اوراتوم در مارس همان سال راه برای امضای موافقت نامه های دوجانبه باز شده بود؛ دولت دیگر نمی توانست کمیسیون انرژی اتمی و متقاضیان اروپایی آن را مهار کند. از این بالاتر، امیدی که درباره وجود نوعی وزنه تعادل بخش یعنی عرضه فناوری و دانش فنی هسته ای آمریکا از طریق اوراتوم برمبنای شرایطی مطلوب تر وجود داشت تا حد زیادی جذابیت خود را از دست داده بود. پنجاه تن از صاحبان صنایع اروپا درژوئیه 1957 سفر بزرگی را برای آشنا شدن با برنامه آمریکا آغاز کردند. آنان تحت تأثیر ابعاد مالی و فناوری این تلاش، و تشریک مساعی نزدیکی که میان حکومت و صنایع ایالات متحده وجود داشت قرار گرفتند. ولی نتیجه گیری آنها این بود که توسعه راکتورها در ایالات متحده عقب تر از انگلستان و هنوز در مرحله آزمایشی است؛ در واقع، دست کم هشت طرح متفاوت برای راکتورها در ایالات متحده در دست بررسی بود و هیچ یک از آنها حتی نزدیک به مرحله تولید تجاری نبودند. پیشتازی «سه ساله» که آمریکا آن همه لافش را می زد به یک عقب افتادگی تبدیل شده بود. شاتزل نوشت:
مشکل ما این است که به گمان من حدود سه سال عقب هستیم [و] قدرت چانه زنی ایالات متحده هم آن بُرندگی را که زمانی داشت یا آن نیرویی را که برخی آمریکاییان برایش قائلند ندارد. (16)
پیشتازی مفروض آمریکا در عرصه نیروی هسته ای غیرنظامی افسانه ای بود که در برخورد با واقعیت سخت سوخت های فسیلی ارزان و برنامه های طبقه بندی شده ای که دسترسی به دانش علمی و فناوری اساسی را محدود می ساخت برباد رفت. با منتفی شدن پیشتازی آمریکا در عرصه فناوری، آن اهرم سیاسی هم که می گفتند از میان رفت.
غافلگیری ناشی از پرتاب ماهواره اسپوتنیک توسط شوروی دراکتبر، به وزارت خارجه ایالات متحده فرصت تازه ای بخشید تا همکاری اتمی را برای سیاست خارجی و امنیت ملی آمریکا تعیین کننده اعلام کند و آنچه را که در آن زمان برنامه مشترک خوانده می شد و این واقعیت های علمی و فناوری را در نظر می گرفت با موفقیت پیش برد. همان گونه که داگلاس دیلون دستیار وزیر خارجه ایالات متحده به کنگره آن کشور توضیح داد:
صداهایی در اروپا ابراز تردید کرده اند که آیا اتحاد شوروی در حال گرفتن جایگاه تاریخی ایالات متحده در عرصه علم، مهندسی و توسعه صنعتی عمومی نیست. انرژی اتمی به درستی چونان پیشاهنگ موفقیت علمی و صنعتی قلمداد می شود. پیشرفت سریع برنامه مشترک [ایالات متحده و اروپا] ... بسیاری از این تردیدها را برطرف خواهد ساخت و افزون بر آن، شالوده نوعی همکاری علمی معنادار را می ریزد که برای بقای غرب صرف نظر کردنی نیست. (17)
این برنامه مشترک دو مؤلفه داشت. یکی تشریک مساعی شرکت های اروپایی و آمریکایی با هدف بهتر کردن علمکرد و کاهش هزینه های راکتورها و دیگری، نوعی برنامه نمایش قدرت که در آن چند راکتور بزرگ آمریکایی که سوخت غنی شده مصرف می کردند و با قیمت بسیار کمتر به دولت های عضو عرضه می شدند تحت نظارت اوراتوم ساخته می شدند. این طراحی بود که فناوری و دانش فنی آمریکا را در دسترس اروپاییان قرار می داد و برعکس. همچنین راهی بود که شرکت های آمریکایی تولید کننده نیروی برق می توانستند به یُمن یارانه های دولتی جای پایی در بازار اروپا برای خود دست و پا کنند. همان گونه که انتظارش می رفت لندن با این استدلال که ایالات متحده دارد همان سیاست هایی را زیرپا می گذارد که در گات دیگران را به علت نقض آنها هدف انتقاد قرار داده است ساز مخالف زد. از این گذشته، انگلستان خاطرنشان می کرد که فرانسه به تازگی توافقی را که برای خرید یک دستگاه راکتور از آن کشور منعقد ساخته با استناد به شرایط مطلوب تری که آمریکایی ها در چارچوب اوراتوم عرضه می داشتند منتفی کرده است. واشنگتن کوتاه نیامد و ایرادات انگلستان را با این استدلال رد کرد که «برنامه هایی با چنین دامنه، هدف و تأثیری از نظر ایالات متحده با یارانه های صادراتی که هم انگلستان وهم آمریکا در معادلات تجاری عادی از آن پرهیز می کنند تفاوت دارد. (18) در واقع، در اواخر دهه 1960 ایالات متحده حدود 80 درصد بازار جهانی برق هسته ای را از آن خود ساخته بود.
برنامه مشترک هرگز نویدهایی را که می داد برآورده نساخت. کاهش هزینه های راه اندازی نیروگاه های مصرف کننده سوخت های سنّتی، نگرانی هایی که در ایالات متحده از بابت یارانه دادن به صنعت هسته ای اروپا وجود داشت و هراس از اینکه اورانیوم غنی شده آمریکا در برنامه های تسلیحاتی کشورها به مصرف رسد برنامه مشترک را فلج کرد. این بدان معنی نیست که تلاش آمریکا برای برقراری چیرگی خود ناکام ماند بلکه تنها نشان می دهد که تلاش های مکرر وزارت خارجه ایالات متحده برای ایجاد رژیم باثباتی حول استفاده صلح آمیز از اتم به ثمر ننشست زیرا فناوری هسته ای هنوز به مرحله بلوغ و پختگی نرسیده بود و اثرات بالقوه بی ثبات کننده ای که عبور فناوری از مرز نفوذپذیر میان کاربردهای نظامی و غیرنظامی داشت در مجموع چربید. برای حفظ نظم بدون توسل به اجبار و در صورتی که مسیر مرجّح وزارت خارجه ایالات متحده بیش از آن مخاطره آمیز از کار درمی آمد که دولت امنیت ملی، به ویژه با توجه به عزم فرانسه برای دستیابی به نیروی هسته ای بازدارنده مستقل تاب تحملش را داشته باشد راهبردهای ضد و نقیضی در دسترس بود.
پی نوشت ها :
1. برای ملاحظه تفسیرهای جامع تری که شامل منابع مورد استناد هم باشد، نک.
John Krige,' Atoms for Pace, Scientific Internationalism and Scientific Intelligenc', in John Krige and Kai-Henrik (eds.) Global Power Knowledge. Science, Technology and International Affairs, Osiris Vol. 21 (Chicago, IL: University of Chicago Press, 2006), pp. 161-81
2. Atoms for Peace
3. کتاب ذیل طیفی از بینش ها را از بازیگران اجتماعی که مستقیماً در این برنامه مشارکت داشتند به دست می دهد:
.(Joseph F.Pilat, Robert E. Pendley and Charles K. Ebinger (eds.), Atoms for Peace. An Analysis After Thirty Years (Boulder, CO: Westview Press, 1985
در مورد بُعد تبلیغاتی، نک.
.Kenneth Osgood, Total Cold War. Eisenhower's Secret Propaganda Battle at Home and Abroad (Lawrence, KS: University Press of Kanas, 2006), Chapter 5
4. (International Atomic Energy Agency (IAEA
5. Martin J. Medhurst, 'Atmos for Peace and Nuclear Hegemony: The Rhetorical Structure of a Cold War Campaign,' Armes Forces and Society , 23(4) (Summer 1997), pp. 571-93
6. این مسئله در کتاب های رسمی تاریخ به شکل گسترده ای مورد بحث قرار گرفته است:
.(Richard G. Hewlett and Jack M. Holl, Atoms for Peace and War 1953-1961: Eisenhower and the Atomic Energy Commission (Berkeley, CA: University of California Press,1989
7. Ibid., p.195
8. «گزاف نیست اگر انتظار داشته باشیم فرزندان مان در خانه های شان از انرژی برق چنان ارزانی که به اندازه گیریش نیارزد بهره مند باشند، از قحطی های بزرگ منطقه ای ادواری جهان تنها در کتاب های تاریخ آگاه شوند، بدون زحمت با کمترین خطر و بیشترین سرعت بر روی آب دریاها و زیر آنها و در دل هوا سفر کنند، و به دلیل از بین رفتن بیماری ها و آگاه شدن بشر از علل پیری انسان، عمری به مراتب طولانی تر از ما داشته باشند».
Lewis L. Strauss, Speech to the National Association of Science Writers, New York City, 16 September 1954, from http://www.atomicinsights. com/AI-03-09-05.html
والتر مارشال نیز همین ادعاها را در انگلستان مطرح ساخت:
http://news.bbc.co.uk/1/hi/world/europe/792209.stm, accessed on 3 December, 2006
9. در مورد بهابها و این بند از نوشته کتاب، نک.
Joghn Krige,' Techno-utopian Dreams, Technopolitical Realities. The Education of Desire for the Peaceful Atom', in Micheal Gordin, Gyan Prakash and Helen Tilley (eds.), Utopia/ Dystopia: Historical Conditions of Possibility (Princton, NJ: Princeton University Press, Fothcoming
10. مقاله ذیل حاوی تفسیر مشروحی در همین زمینه است که به منافع فراوانی هم استناد کرده است:
John Krige,'The Peaceful Atom as Political Weapon: European and American Foregin Policy in the Late 1950', Historical Studies in the Natural Sciences 38(1)2008, 5-44
از این گذشته، نک.
.(John krige, American Hegemony and the Postwar Reconstruction of Science in Europe (Cambridge, MA: MIT Press, 2006
11. Euratom
12. برگرفته از:
Letter, Vulee to Van Dyke, 9 November 1955, Circulated by Barnett, 28 November 1955, NARA, RG59, Box 363, Folder 19.8 Regional Program Euratomm General , November - December 1995
13. Hewlett and Holl, op.cit., p.324
14. Telgram to Belgian Minister, 15 May 1956, NARA, RG 59, Box 363, Folder 19.8 Reginoal Program Euratomn General May -September, 1956, Part 1 of 2
15. Schaetzel to Butterworth, 26 July 1957, NARA, RG 59, Box 364, Folder Regional Programs Euratom General March - april 1957, Part 1 of 2
16. Schaetzel to Butterworth, 26 July 1974, NARA, RG 59, Box 362, Folder19.8s Euratom Visits 2. Fifty European Industrialists, 1957
17. ''Opening Statement Before Joint Committee on Atomic Energy by Mr Dillon with Respect to the US- Euratom Joint Program', 30 June 1958, NARA, RG 59, Box 360, Folder 19.8r Joint Program Part 1 of 2
18. Draft memo referring to UK, 25 November 1958, and memo, 14 January 1959, both in NARA, RG 59, Box 357, Folder 19.8m