دریافت متناقض از مفهوم آزادی در غرب

علی‌رغم مشاهده‌های فراوان سفرنامه‌نویسان ایرانی در اروپا و آشنایی با بسیاری از محصولات و دستاوردهای تمدن جدید غرب و تغییرات ناشی از آن در ممالک اروپایی، ظاهربینی رایج در میان ایرانیان سفر کرده به اروپا در این دوره، مانع از درک
شنبه، 8 تير 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
دریافت متناقض از مفهوم آزادی در غرب
دریافت متناقض از مفهوم آزادی در غرب

پژوهشگر: بهزاد جامه بزرگ


 
علی‌رغم مشاهده‌های فراوان سفرنامه‌نویسان ایرانی در اروپا و آشنایی با بسیاری از محصولات و دستاوردهای تمدن جدید غرب و تغییرات ناشی از آن در ممالک اروپایی، ظاهربینی رایج در میان ایرانیان سفر کرده به اروپا در این دوره، مانع از درک عمیق بسیاری از این پدیده‌ها و کشف روابط علّی و معلولی آن با امور و متغیرهای دیگر می‌شد
دریافت متناقض از مفهوم آزادی در غرب
یکی از چالش‌های مهم دوران سلطنت محمد شاه، مسئله‌ی هرات بود. تلاش‌ها برای فتح هرات طاغی و بازیافتن حق حاکمیت در این منطقه از زمان ولایتعهدی «عباس میرزا» و دوره‌ی سلطنت فتحعلی شاه، اینک به دوره‌ی محمد شاه رسیده بود. محمد شاه پس از سرکوب شورش‌های رخ داده در خراسان که در نتیجه‌ی قتل «قائم مقام فراهانی» به وقوع پیوسته بود، با توجه به اوضاع داخلی هرات شرایط را برای فتح این منطقه مناسب دید، از این رو مبادرت به فراهم آوردن مقدمات این کار نمود.
انگلستان که در این زمان تشکیل حکومتی مستقل در افغانستان را دنبال می‌کرد، اقدام دولت ایران مبنی بر فتح هرات را بر خلاف منافع سیاسی خود در منطقه می‌دید. تلاش «سرجان مک نیل» سفیر مختار انگلستان در ایران به منظور منصرف کردن شاه ایران در حمله به هرات، نتیجه بخش نشد و سپاه محمد شاه حمله به هرات را آغاز کرد. در این حین بود که خبر ورود کشتی‌های جنگی انگلستان به خارک و نزدیک شدن آن‌ها به بندر بوشهر به محمد شاه رسید تا وی از تصرف هرات چشم‌پوشی کند.
پس از این اقدام انگلیس‌ها، محمد شاه با گسیل فرستاده‌ی سیاسی خود، «حسین خان تبریزی آجودانباشی» در 1254ه.ق. به اروپا تلاش کرد تا با مذاکره با انگلیس‌ها و جلب حمایت دولت فرانسه و اتریش، انگلستان را نسبت به تخلیه‌ی جزیره‌ی خارک متقاعد کند. شرح سفارت حسین خان آجودانباشی به اروپا توسط منشی سفارت، «میرزا فتاح خان گرمرودی» به رشته‌ی تحریر درآمده است. این سفرنامه افزون بر اینکه حاوی گزارش‌های سیاسی مهمی از سفارت حسین خان آجودانباشی در سفر به 3 کشور اروپایی است، به جهت ارائه‌ی اطلاعات و واکنش‌های آجودانباشی و میرزا فتاح خان گرمرودی نسبت به دگرگونی‌های کشورهای اروپایی، حائز اهمیت می باشد.
میرزا فتاح گرمرودی و سایر اعضای هیئت همچون سایر مأموران ایرانی پس از ورود به خاک اروپا، با مشاهده‌ی بدایع و عجایب فنی و صنعتی و زیبایی ظاهری شهرها و روستاها، دچار حیرت شدند و به انعکاس مشاهدات خود پرداختند. اگرچه فتاح گرمرودی و آجودانباشی بر خلاف هیئت «خسرو میرزا» از مجال و امکان کافی برای مشاهده‌ی کارخانه‌ها و بنیان‌های علمی و فنی تولید مدرن و همچنین تغییرات علمی و فنی کشورهای اروپایی و مقایسه‌ی آن اطلاعات مندرج در سفرنامه‌های پیشین برخوردار نبودند و لاجرم در مشاهده‌ی مصنوعات و کالاها متوقف ماندند.
گزارش‌های فتاح خان از سفر به کشورهای اتریش، فرانسه و انگلستان، همانند سایر ایرانیانی که در این دوره به اروپا سفر کرده‌اند، حاوی اشاره‌هایی درباره‌ی پیشرفت‌ها و دستاوردهای مادی کشورهای اروپایی است که در نوع خود برای ناظر ایرانی بدیع و خارق العاده بود. «راه آهن و کالسکه‌ی بخار» که «ممالک فرنگستان» ترتیب داده بودند، فتاح خان را به شدت متحیر کرده بود، به طوری که وی آن را «اساس طی الارض واقعی» می‌داند.[1]
گزارش میرزا فتاح خان از انگستان حاوی توصیفاتی از شهر لندن است که عقل نگارنده از مشاهده‌ی آن «حیران و سرگردان مانده و در وادی حیرت افتان و خیزان» گشته است. «رؤیت نازنین دختران سواره» و «گروه رعنا پسران» و «فرقه‌ی کالسکه نشینان» از لندن شهری ساخته بود که زیباترین شهرهای روی زمین بوده در کل ربع مسکون بهتر و بزرگ‌تر از این شهری نیست. «از نظر میرزا فتاح خان انصافاً دولت و ملت انگریز فوق‌الغایه مردی و مردانگی کرده‌اند که در چنین مکان ناقابل و بدهوایی چنان شهر زیبایی احداث و برپا نموده‌اند.»[2]
میرزا فتاح خان پس از مشاهده‌ی مکتب‌خانه‌ای در شهر گراتس اتریش، صحبت می‌کند که «هر چه در عالم هست در آنجا موجود است.» آن مکتب‌خانه افزون بر هر جنس حیوانی که «همه را روغن استعمال کرده و نگه داشته»، «آدم مرده را به وضعی نگاه داشته‌اند که گویا امروز فوت شده است.»
[3] از نظر میرزا فتاح اگر کسی در چنین مکتب‌خانه‌ای با چنین ابزار، آلات و امکاناتی تحصیل کند «اگر فی الجمله استعداد داشته باشد، می‌تواند از کیفیت و حقیقت اوضاع کل عالم استحضار کامل حاصل نماید.»[4]
افزون بر این مشاهده‌ی مکتب‌خانه‌های شهر پاریس که «از جانب دولت و ملت ساخته و معلمین صاحب ذکاوت تجدد ضرورت در آن‌ها گماشته‌اند که همیشه به تربیت کودکان و جوانان اشتغال دارند.»[5]
اهمیت اهل فرنگستان به مقوله‌ی تعلیم و تعلم را به سبب نقش اساسی که در پیشرفت صنایع و پرورش استعدادها در زمینه‌های مختلف داشت، برای فتاح خان بیش از پیش آشکار می‌گشت:
«در ممالک فرنگستان همه علی قدر مراتبهم اساسی تربیت را از حیث تعلیم و تعلم چه در علوم شریعت و فنون حکمت و چه در قانون اهل حرفت و صنعت، خاصه درباره‌ی عساکر دولت و رجال ملت به وضعی ترتیب داده، بساط ترغیب و تشویق را به طوری چیده‌اند که مافوق آن متصور نیست.»[6]

نتیجه‌ی منطقی چنین اوضاعی این است:

اکثری از اهل فرنگستان در جمیع علوم و صنایع سررشته‌ی کامل دارند (یک نفر مرد و زن پیدا نمی‌شود که در خواندن و نوشتن عاجز باشد مگر بسیار کم) حتی در ممالک فرنگستان هرچه نابینا هست همه را در مکتب‌خانه‌های علوم و کارخانه‌های صنایع به قوت لامسه تعلیم داده، علوم کلیه و صنایع ضروریه آموخته‌اند که همیشه کار می‌کند و اجرت می‌گیرند.[7]
اما آنچه که در سفرنامه‌ی میرزاعبدالفتاح گرمرودی در نهایت وضوح قابل مشاهده است، پس‌روی مأموران دربار ایران در دریافت و درک شرایط سیاسی بین‌المللی و نسبت متقابل ایران با آن و نقش نظام‌های سیاسی و نهادهای آن‌ها در قدرت سیاسی و نظامی دولت‌های اروپایی است؛ زیرا علی‌رغم فقدان مجال و امکان دریافت ژرف‌تر از مبانی قدرت علمی و فنی دولت‌های اروپایی، اطلاعات آماری قابل توجهی، یا هر چند مختصر؛ از نفوس کشورها، شهرهای بزرگ، استعداد نظامی و جنگی بری و بحری، تعداد قشون و حدود اربعه در ذیل عنوان اوضاع ممالک یا اوضاع دولت، یا اوضاع ولایت، ارائه می‌دهد.
اما به نظام سیاسی و مبانی سازمان قدرت سیاسی و تهدیدهای ناشی از آن بسیار کم توجهی نشان می‌دهد و عجیب‌تر آنکه این بی‌توجهی به سیاست در جریان سفری رخ می‌دهد که با هدف بهره‌برداری از قدرت سیاسی دولت‌های اروپایی برای فشار بر انگلستان صورت گرفته است. اما چرا چنین رفتاری از آجودانباشی و عبدالفتاح گرمرودی صادر می‌شود؟
دلیل اصلی چنین رفتاری، آگاهی محدود و ناقصی بود که درباریان و صاحب منصبان ایرانی از دو مقوله‌ی قانون و پارلمان و نقش آن‌ها در کاهش قدرت پادشاه و حکمرانان پیدا کرده بودند. این دریافت از آن رو ناقص و نادرست بود که علی‌رغم وقوع چنین امری در اروپا، با کاهش اختیارات و اقتدار پادشاه و حکمرانان و انقیاد آنان در برابر قانون، نهادهایی شکل گرفته بودند که هم موجبات قدرت دولت و مردم را در حوزه‌های مختلف اجتماعی کماً و کیفاً افزایش داده بود و اعمال خودسرانه و خودکامانه را محدود و تصمیم‌ها و اقدام‌های سیاسی را در مجرای تأمین مصلحت عمومی به جریان انداخته بودند.
اما دربار ایران و برخی از مأموران آن اصرار داشتند با چشم بستن بر این واقعیت، کاهش اقتدار پادشاه و محدودسازی اختیارات او را به معنای ضعف حکومت و مردم و به خطر افتادن اساس استقلال کشور تبلیغ کنند و از اینجا بود که آزادی رعیت و دخالت آنان را در سیاست، خودسری و دخالت بی‌جا در امور تلقی می‌کردند.[8]
نگاه میرزا فتاح‌خان و آجودانباشی به اوضاع سیاسی و حکومتی جوامع اروپایی تحت تأثیر شرایطی که نظام حکومتی در ایران داشت، شکل می‌گرفت، به عبارت دیگر ایشان که نمایندگان رسمی دولت ایران در خاک اروپا بودند، شکل مطلوب حکومت را در قالبی جست‌وجو می‌کردند که اقتدار پادشاه در آن حفظ گردد و از ورود عواملی که هر یک به نحوی موجبات ضعف و نابودی اقتدار پادشاه را فراهم می‌آورد، به جامعه می‌بایست جلوگیری کرد. میرزا فتاح خان با مشاهده‌ی نظام حکومتی اتریش با همسان‌سازی که میان امپراتوری اتریش با سلاطین ایران و روس انجام می‌دهد در خصوص اقدام‌های امپراتور اتریش در راستای حفظ اقتدار خود و جلوگیری از آزادی و خودسری اهالی نمسه می‌نویسد:
«اوضاع این ولایت در هر باب مثل سایر ممالک فرنگستان است. لیکن سرکار امپراتور خود به نفسه مثل سلاطین ایران و روس در امور سلطنت مختار و مقتدرند. رعیت و ملت مطلقاً در امور سلطنت مدخلیت ندارند. سهل است که احدی کتاب قوانین و کاغذهای اخبار سایر دولت‌ها نمی‌تواند به ولایت نمسا داخل نماید. به علت اینکه در کتب قوانین و کاغذهای اخبار فرنگستان بعضی فقرات در باب آزادی و غیره که دلالت بر کمی اختیار سلاطین می‌کند می‌نویسند، لهذا راضی نمی‌شوند که رعیت نمسا از این اوضاع استخصار به هم رسانیده به فکر آزادی و خود سری بیفتند.»[9]
با این نحوه‌ی دریافت از نهادهای سیاسی مدرن؛ عبدالفتاح و آجودانباشی صریحاً بر این ادعا پای می‌فشارند که با استقلال و قدرت مستقله‌ی سلطان هم می‌توان همچون حکومت‌های مبتنی بر قانون به پیشرفت و ترقی رسید. اما نکته‌ی مهم‌تر این است که اینان، آزادی را نه به معنای مفهومی بنیادین و رکنی از ارکان اندیشه‌ی سیاسی جدید و به تعبیر دیگر به معنای اصطلاحی آن دوران مدرن بلکه به معنای لغوی در زبان فارسی معنا می‌کردند.
در بدبینانه‌ترین حالت می‌توان گفت با این کار کلام را از موضع اصلی آن تحریف می‌کردند و در خوشبینانه‌ترین حالت می‌توان این کار را خلط بین دو مفهوم و ناتوانی در تمیز معانی کلمات عنوان کرد؛ اما این چالش و درگیری ذهنی در رویارویی با واقعیت جدید رنگ باخت. گرمرودی پس از ورود به انگلستان تلاش بسیار کرد تا هرج و مرج ناشی از آزادی را به رأی العین، مشاهده کند، اما:
«هر یک به اقتضای طبیعت خود رفتار می‌نمایند نه ضعیف را از قوی ترسی است و نه وضیع را از شریف بیمی، هرچه اهتمام رفت که در میان ملت ظالمی یا مظلومی ظاهراً یافت شود، رؤیت نشد قومی هستند همه آزاد و خودسر ولیکن فیمابین این ملت، قانونی گذاشته‌اند و نظامی برپا کرده‌اند که از اعلی و ادنی احدی آن جرئت را ندارند که پا از اندازه‌ی قانون بیرون گذارد، امراء و کبراء و ضعفا و فقرا همیشه با هم مخلوط‌اند و هیچ‌کس را قدرت نیست که خلاف قانون دولت نسبت به یک‌دیگر رفتار کنند.»[10]
میرزا فتاح خان با عینکی که از ایران بر چشم داشت بر اوضاع می‌نگریست. ورود اخبار و مطالبی در باب آزادی را برابر با کمی اختیار سلاطین می‌داند. میرزا فتاح خان که درک روشنی از آزادی به عنوان مفهومی در قالب اندیشه‌ی سیاسی جدید نداشت، با معادل سازی آن با عبارت «خودسری» آن را با اقتداری که موجب آبادانی است، سازگار نمی‌یابد. بنابراین با رعایت موارد مزبور از جانب امپراتور، اتریش مبدل به مملکتی می‌گردد که «از هر جهت که متصور شود، امر سلطنت و ولایت آن‌ها به غایت مضبوط و منتظم بوده و مطلقاً در اوضاع دولتی و ولایتی آن‌ها عیب و نقص» مشاهده نمی‌شود.[11]
میرزا فتاح با بررسی اوضاع اجتماعی انگلستان و مشاهده‌ی مراتب «آزادی و خودسری» در میان اهالی آنجا بدون آنکه «در میان این ملت ظالمی یا مظلومی یافت شود» مواضع پیشین خود در قبال «آزادی و خودسری» که آن را در اتریش زایل‌کننده‌ی اقتدار شاه و در نتیجه در تزاحم با آبادانی می‌دید، تلطیف می‌کند و معایب آن را با قرار گرفتن در ذیل نظام قانون رفع شدنی می‌داند. هر چند که همچنان آزادی و خودسری را یکی می‌داند:
«هر چه اهتمام رفت که در میان این ملت ظالمی یا مظلومی ظاهراً یافت شود رؤیت نشد، قوی هستند همه آزاد و خودسر ولیکن فیمابین این ملت قانونی گذاشته‌اند و نظامی بر پا کرده‌اند که اعلی و ادنی احدی آن جرئت را ندارد که پا از اندازه بیرون کند، امراء و کبراء ضعفا و فقرا همیشه با هم مخلوط‌اند و هیچ یک را قدرت نیست که خلاف قانون ملت کند.»[12]
به این ترتیب عبدالفتاح گرمرودی با قضیه‌ای متناقض‌نما روبه‌رو می‌شود، از یک سو با نگاه از پس عینک سنت، آزادی را با خودسری همسان می‌انگارد و از سوی دیگر در عمل، قدرت بی‌چون و چرای قانون را در حفظ حدود آزادی و ممانعت از تبدیل آن به خودسری ملاحظه می‌کند. همین تعارض ذهنی موجب می‌شود تا در سخن گفتن از کیفیت پارلمنت و مشورت‌خانه‌ی انگلستان، به گزارشی چندخطی، تقلیل‌گرایانه و در نهایت ایجاز بسنده کند.
اهمیت قانون در حفظ نظم اجتماعی جامعه‌ی انگلستان، نهاد قانون‌گذاری این کشور را به یکی از ارکان حکومت تبدیل می‌کرد. اما پارلمنت و مشورت‌خانه‌ی انگلستان با تمام اهمیت که در ساختار حکومتی انگلستان داشت کمتر مورد عنایت و توجه آجودانباشی و میرزا فتاح قرار می‌گیرد.
از نظر ایشان پارلمان بیش از اینکه یک نهاد باشد یک مکان است که همانند تماشاخانه‌ها که در تمام ممالک فرنگ وجود دارند، آن نیز توسط دولت‌های فرنگستان در «علی قدر مراتبهم» در ممالک مختلف ایجاد شده است. میرزا فتاح خان با برداشتی موجز و ناقص که بیشتر ناشی از عدم فهم و ادراک جایگاه نهاد پارلمان در اندیشه‌ی سیاسی جدید و نظام‌های حکومتی برگرفته از آن می‌باشد، می‌آورد:
«پارلمنت و مشورت‌خانه‌ی دول فرنگستان هم به وضعی است که در همه‌ی دولت‌ها علی قدر مراتبهم چند نفری از جانب دولت و رعیت تعیین کرده‌اند که عموماً در یک عمارت نشسته هر وقت امر دولتی و ولایتی اتفاق می‌افتد آن‌ها با همدیگر شور و مصلحت کرده حسن و قبح آن را با هم می‌سنجند و هر یک هر چه صلاح داند نوشته در آخر ملاحظه می‌نمایند هر طرف در عدد زیاد باشد به رأی آن‌ها عمل می‌کنند.»[13]
علی‌رغم مشاهده‌های فراوان سفرنامه نویسان ایرانی در اروپا و آشنایی با بسیاری از محصولات و دستاوردهای تمدن جدید غرب و تغییرات ناشی از آن در ممالک اروپایی، ظاهر بینی رایج در میان ایرانیان سفر کرده به اروپا در این دوره، مانع از درک عمیق بسیاری از این پدیده‌ها و کشف روابط علّی و معلولی آن با امور و متغیرهای دیگر می‌شد.
برای نمونه پس از مشاهده‌ی پل عظیم احداث شده بر روی رود تایمز کنکاش میرزا فتاح خان درباره‌ی علت چنین پل پرهزینه‌ای، بدون توجه به کاربردهای نظامی، اقتصادی و تجاری آن، مهم‌ترین علت بنای آن را میل انگلیسی‌ها در اختراعات عجیب و غریب می‌داند:
«چون دولت و ملت انگریز همیشه طالب این معنا هستند که به قدر امکان چیز غریب و عجیبی اختراع کرده احداث نمایند که تا در کل عالم مشهور شده باعث نیکنامی شود لهذا متحمل این همه اخراجات شده همان پل را که در عالم نظیر ندارد، ساخته‌اند.»[14]
ضعف فاهمه‌ی آجودانباشی و میرزا فتاح خان در فهم و درک آنچه از تحولات جدید که در اروپا رخ داده بود، سبب شده بود از مشاهده‌های ایشان چیزی جز دریافت‌های حسی صرف خارج نشود. مشاهده‌ی تفاوت‌های موجود میان اوضاع کشورهای اروپای غربی و سایر ممالک از جمله ایران هیچ گاه به طرح پرسش عقلانی از جانب فتاح‌خان که در پی یافتن نسبت اوضاع مورد مشاهده‌ی وی در اروپا با سایر ممالک باشد، منجر نشد. وی تفاوت‌های موجود را بیشتر از اینکه تفاوت‌هایی فرهنگی و تمدنی بداند آن را ناشی از «زرنگی» اهل ممالک فرنگستان می‌داند که «هرگز در قوه‌ی اهالی سایر ممالک نیست»[15]
و بدین ترتیب تفاوت‌های موجود میان فرهنگ و تمدن غربی را با سایر فرهنگ‌ها و تمدن‌ها، خاصه فرهنگ و تمدن ایران، به صرف تفاوت‌های میان افراد تقلیل می‌دهد
به این ترتیب آجودانباشی و عبدالفتاح گرمرودی دقیقاً 3 دهه بعد از میرزا ابوالحسن خان ایلچی پس از حضور در اروپا از همان زاویه‌ی دید، به ملاحظه‌ی امور پرداختند و در نهایت در درک تفاوت ماهوی پدیدارها و دستاوردهای تمدن جدید عجز خود را آشکار ساختند و علی‌رغم مواجهه با مسائل عظیم و بنیان افکن، به طرح پرسش‌های بنیانی و عقلانی درباره‌ی علل و ظهور شرایط جدید جهانی نپرداختند.(*)

پی نوشت ها :

[1]. عبدالفتاح گرمرودی، سفرنامه‌ی میرزا فتاح خان گرمرودی، به کوشش فتح الدین فتاحی (تهران: مستوفی، 1370)، ص 250
[2]. همان، صص 248-247
[3]. همان، ص 199
[4]. همان، ص 200
[5]. همان، ص 240
[6]. همان، ص 240
[7]. همان، ص 242
[8]. قباد منصوربخت و بهزاد جامه‌ بزرگ، «وابستگان دربار قاجار و نهادهای سیاسی مدرن اروپایی»، جستارهای تاریخی، سال اول، شماره‌ی دوم (1391)، ص 146
[9]. همان، صص326-7
[10]. همان، ص380
[11]. همان، ص 215
[12]. همان، ص 248
[13]. همان، ص 254
[14]. همان، ص 250
[15]. همان، ص 260

منبع : برهان

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.