نویسنده: امیرحسین فقیهی
سبک زندگی، طرز زندگی(3)
اشاره:
به دنبال نوشتارهای پیشین که در آنها سبک زندگی و حد و حدود طرز زندگی را تبیین کردیم، حال جای طرح موضوع حساس و مهم پوشش و حجاب فرا رسیده است. موضوعی که مطمئناً اگر نتوانیم در حیطه طرز زندگی آن را حل کنیم و به نیازها پاسخ گوییم، خود را در حوزهی سبک زندگی رها خواهد کرد. تمام حرف ما این است که حجاب باید در چارچوب سبک زندگی اسلامی ایرانی تعریف شود تا نیاز نباشد از الگوها و مدلهایی که سبک زندگی غربی ایجاد کرده استفاده کنیم.نوع و مقدار پوشش همیشه از مسائل مورد توجه انسانها در ادیان و جوامع مختلف بوده است. آن قدر مهم که بی شک یکی از عوامل مهمّ تشکیل دهندهی سبک زندگی افراد، نوع و مقدار پوشش آنهاست. در اینجا البته ما کمی جامعتر مینگریم و برای بازتعریفِ طرز زندگی اسلامی، به غیر از چون و چراییِ لباس و انواع پوشیدنیها، مواردی از قبیل آرایش مو و صورت را نیز چه برای زنان و چه برای مردان مورد توجه قرار میدهیم.
در ادامهی تعاریفی که از سبک زندگی غربی داشتیم، باید دانست که نظر غرب در مورد پوشش انسان مبتنی بر برهنگی است و از این به عنوان آزادی فردی تعبیر میکند. عبارت مبتنی بر برهنگی، بدین معنی است که غرب برای پوششِ انسان هیچگونه حداقلی قائل نبوده و مبنا را برهنگیِ فرد تعریف میکند. به بیان واضحتر، اگر شخصی بدون هیچگونه پوشش در خیابانهای کشورهای غربی ظاهر شود، اگر بگوییم خلاف عرف عمل کرده، مسلماً مغایر مبانی عمل نکرده است. نه کسی بر او خرده میگیرد و نه او مجبور به رعایت حدود تعریف شدهای است.
باید توجه داشت که طرز زندگی، مخصوصاً در موضوعِ پوشش و حجاب، تا حدود زیادی به عرف بستگی دارد و عرف میتواند بسیاری از حدود آن را تعیین کند. چه بسا بسیاری از مصادیق نیز ممکن است در عرفِ جامعهای مباح و یا در عرف جامعهای حرام اعلام شود. البته همه اینها در چارچوب مبانی و تعاریف اصلی سبک زندگی بوده و عدول از آنها معنی ندارد.
این که میگوییم مبنای سبک زندگیِ غربی در موضوع پوشش و حجاب بر برهنگی است، دقیقاً به همین مساله اشاره دارد. برهنه بودن در جوامع غربی اگر غیر عرفی باشد، اما غیر مبنایی نیست. روبروی همین مساله، نوع و مقدار پوشش و حجاب را در چارچوب سبک زندگی اسلامی داریم که به صورت شفاف و واضح تعریف و تبیین شده است. در سبک زندگیِ اسلامی، حدود پوشش مشخص است و عدول از آنها، چه عرفی باشد چه نباشد، جائز نیست. در یک جمله، حداقلهای پوشش برای زن مسلمان، قرص صورت، دستها از سر انگشتان تا مُچ دست و پاها از سر انگشتان تا مُچ پا میباشد و برای مردان نیز بدن و پاها (با حدود عرفی) میباشد.
بحث ما، به خصوص برای حجاب خانمها، سر مقادیر نیست. همان گونه که بیان شد، اینها قواعدی هستند که در چارچوب سبک زندگی و توسط شریعت تعیین میگردند. بحث ما سر نحوهی این پوشش یا همان به اصطلاح طرز زندگی است. طرزی که در عین حال هم منطبق با عرف جوامع باشد و هم در چارچوب یک سبک زندگی اسلامی ایرانی.
اگر در بحث طرز زندگی به حد و حدود حجاب خانمها ورود کنیم، از تعاریف عدول شده و درواقع پا در وادی سبک زندگی گذاشتهایم. همان گونه که بیان مصادیق و راهکارها و الگوهای جدید، فقط در صورتی قابل قبول خواهد بود که از حیطهی طرز فراتر نروند. مباحثی همچون رنگ، جنس، نقوش، مدل یا حتی دوخت لباس هستند که میتوان در مورد طرز آنها تصمیمگیری کرد و با توجه به مقتضیات زمانی و مکانی، الگوها و مدلهای متفاوتی ارائه نمود.
اسلام اصول و توصیههای فراوانی برای طرز پوشش انسان تبیین کرده است. از آیات قرآن کریم گرفته تا احادیث معصومین و در نهایت برداشت و تفسیر عُلما از آنها برای تجویز اعتبار مصادیق آنها در اعصار مختلف با توجه به فرهنگ، رسوم و عرف جامعه همه و همه منابعی هستند که مسلمان میتوان به آنها رجوع کرده و مناسبترین راه را برای خود برگزیند.
اسلام میخواهد تا در بُعد پوشش هم مانند دیگر ابعاد سبک زندگی، کرامت انسانی حفظ شود. هم آراستگی داشته باشد و هم زیبایی. حد و حدود حجاب در اسلام، چه برای زنان و چه مردان، یک بحث اخلاقی است. نحوهی پوشش یک انسان گویای بخشی از اخلاق، فرهنگ و حتی تفکر اوست. از روی دیگر این پوشش به غیر از حدود فردی، به حدود اجتماعی هم مرتبط است. اگر بسیاری از رفتارهای ما شخصی است و بر جامعه و دیگر مخلوقات خدا به طور مستقیم اثرگذار نیست، برخی دیگر میتوانند به صورت مستقیم اثرات مفید یا مخرّبی بر جامعه داشته باشند.
حدود حجاب چه برای مردان و چه برای زنان، میزان آرایش و آراستگیِ صورت همچون مدل مو و محاسن برای مردان، نوع و رنگ لباس و مواردی از این دست هستند که میتوانند چهرهی یک شهر را زیبا یا زشت نمایند.
با توجه به میل انسان و مخصوصاً زنان به زیبایی و خوشپوشی، باید الگوهای پوششیِ زیبا و برازندهی زن مسلمان را در جامعه ترویج داد تا ذائقهها به سمت مدلهایی که بر مبنای سبک زندگی غربی بنا شده است نروند. این الگوها باید اولا منطبق بر حدود اسلامی بوده و ثانیاً با عرف همخوانی داشته باشد. اگر بخواهیم وارد مصادیق شویم، به نظر میرسد در عصر کنونی، چادر به عنوان برترین وسیلهی پوشش برای زنان شناخته شده است. البته در مرحلهی بعدی نیز میتوان از مانتوهای بلند و مناسب که پوشش کامل را حفظ کرده و برآمدگیهای بدن در آن مشخص نیست نیز نام برد.
اما به غیر از حد و حدودی که شرع مقدس اسلام تبیین کرده و سبک زندگی اسلامی را شکل داده، موارد دیگری نیز هستند که ممکن است موقتی بوده و در زمانهای خاصی توسط علمای همان زمان بیان شوند. ممکن است در دورههای مختلف با توجه به عرف و پیشرفت علم یا تغییر مکان زندگی، مصادیقی وارد زندگی انسان شوند که نیاز به تطابق آنها با سبک زندگی اسلامی باشد. اینجا یک طرز زندگی جدید پدید میآید.
کراوات یک نمونهی بارز از پوشیدنیِ جدیدی است که سالها پیش به سرزمینهای اسلامی ورود پیدا کرده است. هرچند ماهیّت کراوات منافاتی با سبک زندگی اسلامی ندارد، اما باید دید آیا با توجه به عرف، اهداف اسلام در تبیین پوشش انسان برای حفظ کرامت انسانی محقق میشود؟ در مورد کراوات شاید بتوان از این جنبه به قضیه نگاه کرد که استفاده از آن توسط یک مسلمان، او را شبیه انسان غربی کرده و ذهنیتها از ظواهر اسلامی دور میشوند. پسندیده نیست مسلمانی که فرهنگها و سنتهای زیبا و مطلوبی دارد، از آنها دست کشیده و حتی ظاهرش را شبیه غیرمسلمانها کند. محاسن و حفظ ریش هم به همین صورت تعریف میشود. حتی اگر روایتی در باب حفظ محاسن نداشته باشیم، صرف تقلید و پیروی از سبک زندگی غربی یا به عبارتی سبک زندگیِ کفار و غیرمسلمانها، مذموم و لازم الاجتناب است.
منابع تحقیق :
۱. نهج البلاغه
۲. بحارالانوار / محمد باقر مجلسی
۳. مفاتیح الحیاه / عبدالله جوادیآملی
۴. اخلاق حسنه / ملا محسن فیض کاشانی
۵. اسلام و تجدد / مهدی نصیری
۶. اندازه / امیر محمود کاشفی
۷. طلیعه توحید / سید علی محمد دستغیب
www.islamiclife.ir