کارناپ کیست؟

رودولف کارناپ (1891-1970) ، برجسته ترین نماینده مکتب پوزیتیویسم منطقی یا اصالت تجربه منطقی، در فلسفه علم و منطق است. در 1891، ‌در رونسدورف در آلمان به دنیا آمد. تحصیلات دانشگاهی اش در رشته فیزیک و
دوشنبه، 8 مهر 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
کارناپ کیست؟
 کارناپ کیست؟

نویسنده: بهاءالدین خرمشاهی




 

رودولف کارناپ (1891-1970) ، برجسته ترین نماینده مکتب پوزیتیویسم منطقی یا اصالت تجربه منطقی، در فلسفه علم و منطق است. در 1891، ‌در رونسدورف در آلمان به دنیا آمد. تحصیلات دانشگاهی اش در رشته فیزیک و ریاضیات بود. در سال 1921، ‌دکترای فلسفه گرفت. شاگرد گوتلوب فرگه و برتراندراسل بود؛ و این دو بزرگترین تاثیر را بر اندیشه او داشته اند. در سال 1926، ‌به دعوت موریتس شلیک ( موسس حلقه وین) به دانشگاه وین رفت. در سال 1928، نخستین کتاب مهمش ساختمان منطقی جهانDer logische Aufbau der Welt [ ترجمه انگلیسی اش The Logical Construction of the World] را منتشر کرد، در نخستین سال اقامتش در وین و عضویتش در حلقه وین، ‌همراه با سایر یاران « حلقه» به مطالعه عمیق رساله منطقی ـ فلسفی ویتگنشتاین پرداخت، ‌و با وجود تفاوتهای عمده ای که در مشرب علمی و فلسفی با ویتگنشتاین داشت، ‌بشدت تحت تاثیر او قرار گرفت. و این تاثیر فقط از تاثیر راسل و فرگه کمتر بود. با همکاری هانس رایشنباخ ویرایشگری نشریه ای به نام Erkenntnis[=شناخت] را از سال 1930 تا 1940، ‌به عهده گرفت. در این سالها مشغله فکری اساسی او مسائل منطقی زبان و مبانی ریاضیات بود. در سال 1934، دومین اثر بزرگش را منتشر کرد: نحو منطقی زبان و مبانی ریاضیات بود. در سال 1934، دومین اثر بزرگش را منتشر کرد:نحو منطقی زبان Logische Syntax der Sprache [ترجمه انگلیسی اش Logical Syntax of Language]در 1935، ‌با بالا گرفتان نازیسم، ناچار به امریکا رفت و استاد کرسی فلسفه در دانشگاه شیکاگو شد. سپس با همکاری اوتونویرات و چارلز و موریس ویراستاری دایره المعارف بین المللی علم یگانی International Encyclopedia of Unified Science را به عهده گرفت.
در همین اوان در تکمیل و تعدیل نحو منطقی زبان کار می کرد و به مطالعه معناشناسی علاقه وافری یافته بود. در سال 1942 مدخلی بر معناشناسی Introduction to Semantics و در سال 1943، صوری سازی منطقی

Formalization of Logic

در سال 1947، ‌معنی و ضرورت Meaning and Necessity را منتشر کرد. از سال 1941 به بعد به مسائل مربوط به احتمالات و استقرا پرداخت؛ و پژوهشهایش در این زمینه به اثری ماندگار به نام مبانی منطقی احتمالات Logical foundations of Probablity انجامید . کارناپ از ظرفیت علمی و اخلاقی معتنابهی برخوردار بود و انتقاد مسئولانه و جدی را جدی می گرفت.
وی طرفدار پوزیتیویسم و اصالت تجربه منطقی بود. وظیفه فلسفه را تحلیلگری موضوعات تجربی، بویژه علمی، ‌در پرتو منطق جدید می دانست. نیز در تخطئه مباحث متافیزیک اهتمام داشت؛ و نیز معتقد به اصالت فیزیک ( فیزیکالیسم) و وحدت علوم بود. شبه مسئله یا مسئله کاذب شمردن بسیاری از مباحث فلسفی بویژه متافیزیک را او در حلقه وین طرح کرد. برآن بود که غالب قضایای متافیزیک شبه قضیه است، ‌زیرا در آنها یا کلمه ای هست که بغلط به آن معنای تجربی نسبت داده شده، ‌یا عناصر تشکیل دهنده جمله هر چند جدا جدا دارای معنی باشند، دارای تخلیط یا مغالطه پنهان نحوی اند. وی در مقاله مشهورش به نام « الغای متافیزیک به مدد تحلیل منطقی زبان » (1932) ( که ترجمه و پاسخ آن در صفحات گذشته کتاب حاضر درج شده) تفصیلاً‌ به این مسئله می پردازد؛ و بویژه جملاتی از هایدگر را شاهد مثال می آورد. از جمله، این عبارت مشهور او را که « عدم خود می عدمد» [=هیچ می هیچد] دارای چندین خطا می شمارد. زیرا هم یک کلمه بی معنی یعنی عدم [ یا هیچ یا نیستی] را موضوع قرار می دهد و هم فعل عدمیدن[ یا هیچیدن یا نیستیدن] را بغلط به کار می برد و هم آنکه بنای جمله را بر موضوع منفی یا منتفی (عدم) می گذارد!
کارناپ در رساله تحت عنوان « آزمون پذیری و معنی» « Testability and Meaning» که در سالهای 1936-1937 نوشت به مسائل و مشکلاتی که اصل تحقیق پذیری به بار آورده بود پرداخت. وی با وارد دانستن انتقاد پوپر پذیرفت که فرضیه های علمی هرگز کاملاً با شواهد مشاهدتی به تحقیق نمی رسند. بنابراین، اصل تایید پذیری را جانشین اصل تحقیق پذیری کرد.
منبع: خرمشاهی، بهاءالدین، (1382) ، پوزیتیوسم منطقی(رهیافتی انتقادی) ، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ نخست 1361.

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.