اهداف سیاسی
الف) اهداف بینشی
شناخت مبانی سیاسی اسلام، مانند مشروعیت الهی حکومت و ابزاری بودن قدرت، اهداف سیاسی اسلام، مانند تحقق عدالت و تشکیل جامعه ی توحیدی، و حقوق و وظایف متقابل حاکم و مردم در اسلام
قرآن کریم: ... إِنِ الْحُکْمُ إِلاَّ لِلَّهِ...: (1) حاکمیت تنها از آن خداوند است؛ لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَ أَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَ الْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ...: (2) به راستی پیامبران خود را با دلایل آشکار فرستادیم و با آنها کتاب و میزان نازل کردیم تا مردم به قسط و عدل به پا خیزند؛ وَ إِنَّ هٰذِهِ أُمَّتُکُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَ أَنَا رَبُّکُمْ فَاتَّقُونِ: (3) و همانا این امت شماست که امتی یگانه است و من پروردگار شما هستم؛ پس از من پروا داشته باشید.شناخت ولایت و امامت حضرت ولی عصر - عجل الله تعالی فرجه الشریف
عن رسول الله (ص): مَن ماتَ وَ هُوَ لا یَعرِفُ إمامَهُ مناتَ میتَهً جاهِلیَّهً: (4) کسی که بمیرد بدون آن که امام خود را بشناسد به مرگ جاهلیت مرده است.شناخت ولی فقیه به عنوان نائب عام امام زمان - أرواحنا فداه
عن مولانا صاحب الزمان (عج): ... و أمَّا الحَوادِثُ الواقِعَهُ فَارجِعُوا فیها إلی رُواهِ حدیثنا فإنَّهُم حجتی علیکُم و أنا حجهُ الله ...: (5) و اما در حوادثی که پیش می آید به راویان حدیث ما ] فقها[ رجوع کنید که ایشان حجت من بر شما هستند و من حجت خدا هستم.آگاهی از شرایط سیاسی داخلی و بین المللی
عن الصادق (ع): ... و العالِمُ بزمانه لا تهجُمُ علیهِ اللَّوابِس...: (6) و کسی که به زمان خویش آگاه باشد، امور مشتبه بر او هجوم نمی آورند؛ علی العاقِلِ أن یکونَ عارِفاً بزمانِه... : (7) عاقل باید زمان خود را بشناسد.شناخت دوست و دشمن
قرآن کریم: إِنَّ الشَّیْطَانَ لَکُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوّاً...: (8) به درستی که شیطان دشمن شماست، پس او را دشمن بگیرید؛ لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِلَّذِینَ آمَنُوا الْیَهُودَ وَ الَّذِینَ أَشْرَکُوا...: (9) دشمن ترین مردم نسبت به مؤمنان را یهود و مشرکان خواهی یافت.عن أمیر المؤمنین (ع): أصدِقاوکَ ثلاثَهٌ و أعداوُکَ ثلاثَهٌ: فأصدِقاوُکَ صَدیقُکَ و صَدیقُ صَدیقِکَ وَ عَدُوُّ عَدُوِّک، وَ أعداوُکَ عَدُوُّکَ وَ عَدُوُّ صدیقِکَ و صَدیقُ عَدُوِّک: (10) دوستان تو سه دسته اند و دشمنانت سه دسته: پس دوستان تو عبارت اند از دوست خودت و دوست دوستت و دشمن دشمنت؛ و دشمنان تو عبارت اند از دشمن خودت و دشمن دوستت و دوست دشمنت.
آگاهی از اهداف و نقشه های دشمن
عن أمیر المؤمنین (ع): مَن نامَ عن عدوهِ أنبَهَتهُ المَکایِد: (11) کسی که از ] توطئه[ دشمنش ] غافل است و[ به خواب رفته حیله ها و فریب ها ] ی دشمن[ او را بیدار می کند.ب) اهداف گرایشی
گرایش به تحقق دولت کریمه
عن الباقر (ع): ... اللهمّ إنّا نرغَبُ الیک فی دوله کریمهٍ تُعِزُّ بها الاسلامَ و أهلَهِ و تُذِلُّ بها النفاقَ و أهله و تجعلنا فیها من الدُّعاه إلی طاعتِکَ و القاده إلی سبیلک و ترزُقُنا بها کرامه الدنیا و الآخرَه...: (12) خداوندا، ما به درگاه تو خواهان دولتی بزرگوار هستیم که با آن اسلام و اهل اسلام را عزیز داری و نفاق و اهل آن را خوار و ذلیل سازی و ما را در آن دولت از دعوت کنندگان به اطاعت خود و راهنمایان به راه خود قرار دهی و به این وسیله به ما بزرگی دنیا و آخرت را ارزانی داری.محبت و مودّت، نسبت به ولی امر و امام غائب (عج) و رهبری نظام اسلامی
قرآن کریم: ...قُلْ لاَ أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَى...: (13) بگو از شما در برابر آن ] رسالت[ مزدی نمی خواهم جز دوستی با خویشان من ( ائمه ی معصومین علیهم السلام).عن رسول الله (ص): عُنوانُ صَحیفَهِ المومن حُبُّ علیِّ بن ابی طالب: (14) سرلوحه ی نامه ی ] عمل[ مؤمن دوستی علی بن ابی طالب است؛ من رزقهُ ا لله حُبَّ الائمه من اهل بیتی فقد أصابَ خیرَ الدّنیا و الآخره فلا یَشُکَّنَّ احدٌ أنَّه فی الجنَّه ...: (15) آن کس که خدا دوستی امامان از اهل بیت مرا روزی اش گرداند خیر دنیا و آخرت به او رسیده است، پس کسی شک نکند که وی در بهشت است.
محبت و مودّت نسبت به مسلمانان جهان و نفرت و بیزاری از دشمنان اسلام
قرآن کریم: محمدٌ رسول اللهِ و الذین معهُ أشدَّاءُ علی الکفّارِ رُحَمَاءُ بینهم ...: (16) محمد رسول خداست و آنان که با اویند بر کافران سرسخت و میان خود مهربان اند.نترسیدن از قدرت های استکباری و سرزنش های مخالفان
قرآن کریم: إِنَّمَا ذٰلِکُمُ الشَّیْطَانُ یُخَوِّفُ أَوْلِیَاءَهُ فَلاَ تَخَافُوهُمْ وَ خَافُونِ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ: (17) این شیطان است که دوستان خود را می ترساند، پس اگر ایمان دارید، از او نترسید و از من بترسید؛ ... یُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ لاَ یَخَافُونَ لَوْمَةَ لاَئِمٍ...: (18) در راه خدا پیکار می کنند و از سرزنش هیچ کس نمی ترسند.حساسیت داشتن و بی تفاوت نبودن درباره ی وضعیت سیاسی داخلی و بین المللی
گرایش به دفاع از نظام و میهن اسلامی و آرمان های انقلاب اسلامی
ج) اهداف رفتاری
التزام عملی به ولایت مطلقه ی فقیه و قوانین و مقررات حکومت اسلامی
عن أبی عبدالله (ع): انظُرُوا إلی مَن کانَ مِنکُم قد روی حدیثنا و نظر فی حَلالنا و حَرامِنا و عرفَ أحکامَنا فَارضوا به حَکماً فإنِّ قد جعلتُهُ علکیم حاکِماً فإذا حکم بحُکمِنا فلم یَقبلِه منهُ فإنَّما بحکم اللهِ قدِ استخفَّ و علینا ردَّ و الرادُّ علینا کالرّادِّ علی اللهِ و هو علی حدِّ الشرکِ بالله: (19) بنگرید به کسی از شما که حدیث ما را روایت می کند و در حلال و حرام ما می نگرد و احکام ما را می شناسد، پس به حاکمیت او رضایت دهید که من او را بر شما حاکم قرار دادم. پس اگر چنین کسی به حکم ما حکم کرد و کسی از او نپذیرفت، در واقع حکم ما را سبک شمرده و ما را رد کرده است و کسی که ما را رد کند خدا را رد کرده و این کار در حد شرک به خداوند است.اعلام حمایت و فداکاری و جان فشانی در راه اسلام، میهن اسلامی، مسلمانان و مستضعفان جهان
قرآن کریم: وَ مَا لَکُمْ لاَ تُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجَالِ وَ النِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هٰذِهِ الْقَرْیَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَ اجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْکَ وَلِیّاً وَ اجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْکَ نَصِیراً: (20) و چرا در راه خدا و مردان و زنان و کودکان مستضعف پیکار نمی کنید، هم آنان که می گویند پروردگارا ما را از این آبادی که ساکنانش ستمگرند خارح کن و برای ما از جانب خود سرپرست قرار ده و برای ما از جانب خود یاور بگمار؛ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الَّذِینَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِهِ صَفّاً کَأَنَّهُمْ بُنْیَانٌ مَرْصُوصٌ: (21) به درستی که خداوند کسانی را که در راه او صف بسته پیکار می کنند و همچون بنایی محکم و استوارند دوست می دارد.عن السجاد (ع) : ... وَ حصِّن ثغورَ المسلمین بعزَّتِک و أید حماتها بقوتِک...: (22) و ] خداوندا[ مرزهای مسلمانان را با عزت خود محافظت فرما و مرزداران را با قدرت خود تأیید کن.
کسب و حفظ استقلال سیاسی
قرآن کریم: ... وَ لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکَافِرِینَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلاً: (23) و خداوند هرگز برای کافران بر مؤمنان راه ] سلطه[ قرار نداده است.شرکت برشور در حرکت های سیاسی - ملی برای تحکیم نظام اسلامی مانند راه پیمایی ها و انتخابات
اعلام انزجار از اقدامات استکباری قدرت های سلطه گر جهانی، حفظ حقوق و اقدام برای بازپس گیری حقوق مسلمانان ستم دیده و مستضعفان در حد توان
قرآن کریم: لاَ یُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلاَّ مَنْ ظُلِمَ وَ کَانَ اللَّهُ سَمِیعاً عَلِیماً: (24) خداوند بلند کردن صدای سخن به بدگویی را دوست ندارد مگر کسی که به او ظلم شده است و خداوند شنوا و داناست.عن رسول الله (ص): ... مَن سمعَ رجلاً یُنادی یا للمسلمین فَلَم یُجبهُ فلیسَ بمسلِم: (25) کسی که ندای کمک خواهی فردی را از مسلمانان بشنود و او را پاسخ نگوید مسلمان نیست.
عن أمیر المؤمنین (ع): ... فلَا یَکُن أفضَلَ ما نِلتَ فی نفسِکَ من دنیاک بلوغُ لذهٍ أو شفاءُ غیظٍ، ولکِن إطفاءُ باطلٍ أو إحقاقُ حَقّ ...: (26) پس نباید برترین چیزی که در دنیایت به آن دست می یابی رسیدن به لذت یا درمان خشم و غضب باشد، بلکه باید فرو نشاندن باطل یا تحصیل حقی باشد.
عن الصادق (ع): ما مِن مومن یعینُ مومناً مظلوماً إلا کانَ أفضلَ من صیام شهر و اعتکافه فی المسجدِ الحرامِ و ما من مؤمنٍ ینصُرُ أخاهُ و هو یقدِرُ علی نُصرته إلّا نصرهُ الله فی الدنیا و الآخره و ما من مُومنٍ یخذُلُ أخاهُ و هو یقدِرُ علی نُصرتِهِ إلّا خذلَهُ الله فی الدنیا و الآخره: (27) هر مؤمنی که به مؤمنی ستم دیده یاری رساند عملش از یک ماه روزه با اعتکاف در مسجدالحرام برتر است و هر مؤمنی که قدرت بر یاری برادرش داشته باشد و او را یاری رساند، خداوند در دنیا و آخرت او را یاری می کند و هر مؤمنی که بتواند برادرش را یاری کند و او را خوار سازد خداوند در دنیا و آخرت او را خوار می کند.
استفاده از قدرت سیاسی برای تحقق آرمان های سیاسی - اجتماعی اسلام
قرآن کریم: الَّذِینَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلاَةَ وَ آتَوُا الزَّکَاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ وَ لِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ: (28) آنان که اگر در زمین توانایی شان بخشیم نماز را به پای می دارند و زکات می دهند و به معروف امر می کنند، از منکر باز می دارند، و عاقبت کارها برای خداوند است.عن أمیر المؤمنین: ... أما و الذی فلقَ الحبَّه و برأ النَّسمه لولا حُضُورُ الحاضِرِ و قیامُ الحجه بوجود الناصر و ما أخذ الله علی العُلماءِ ألّا یقارُّوا علی کِظَّه ظالم و لا سغبِ مظلوم لألقیتُ حَبلَهَا علی غاربها و لسقیتُ آخرها بکأسِ أوَّلِها و لألفیتُم دنیاکم هذه أزهَدَ عندی من عفطَهِ عنزٍ: (29) سوگند به پروردگاری که دانه ی گیاه را شکافت و انسان را بیافرید، اگر آن جمعیت زیاد حضور نمی یافتند و وجود جمعی یاری کننده نبود که حجت بر من تمام گردد و نبود پیمانی که خداوند از علما و دانشمندان گرفت تا بر سیری ظالم و گرسنه ماندن مظلوم راضی نشوند، هر آینه رشته ی شتر خلافت را بر کوهانش می انداختم و پایانش را چون اولش فرض می کردم و از خلافت کناره می گرفتم. آن وقت شما می فهمیدید که این دنیای شما نزد من از آب بینی بزی کم ارزش تر است.
قال عبدالله بن عباس: دَخَلتُ علی أمیرالمؤمنین (ع) بِذی قارٍ وَ هُوَ یَخصِفُ نَعلَه، فقال لی: ما قیمهُ هذا النَّعل؟ فَقُلتُ: لا قیمَهَ لها. فقال (ع): واللهِ لهی أحَبُّ إلَیَّ مَن إمرَتِکُم إلّا أن أقیمَ حقاً أو أدفعَ باطلاً: (30) ابن عباس می گوید: در ذی قار ( نزدیک بصره) بر امیر مؤمنان (ع) وارد شدم در حالی که کفشش را می دوخت. به من فرمود: ارزش این کفش چه قدر است؟ گفتم: ارزشی ندارد. فرمود: به خدا قسم، این کفش نزد من از فرمانروایی بر شما محبوب تر است، مگر آن که حقی را به پا دارم یا باطلی را دور کنم.
تلاش برای تحصیل شایستگی ها و در دست گرفتن مناصب سیاسی بر حسب شایستگی ها، به عنوان ابزاری برای تأمین اهداف سیاسی اسلام
اهداف طبیعی
الف) اهداف بینشی
آشنایی با محیط زیست و شرایط طبیعی زندگی، که به مثابه ی آیت و موهبت های الهی اند.
شناخت تأثیرات محیط زیست و زندگی فردی و اجتماعی بر یکدیگر
آشنایی با راه های حفاظت از محیط زندگی و بهداشت آن
آگاهی از حقوق و وظایف شرعی و قانونی انسان نسبت به طبیعت و منابع طبیعی
عن رسول الله (ص): للدّابَّه علی صاحِبِها ستُّ خصالٍ: یعلِفُها إذا نزل؛ و یعرِضُ علیها الماءَ إذا مرَّبه؛ ولا یضربُها إلّا علی حقٍّ: و لا یَحمِلها ما لا تُطیق؛ و لا یُکَلِّفُها من السیرِ إلّا طاقَتَها؛ ولا یقِفُ علیها فواقاً: (31) چهارپا بر صاحبش شش حق دارد: وقتی از آن پیاده می شود به آن خوراک بدهد؛ و هنگامی که از آب رد می شود به او آب دهد و بی جهت او را نزند و بیش از توانش بر او بار نگذارد و به اندازه ی توانش او را راه ببرد، و میان دو شیر دوشیدن بر روی آن نایستد؛ ما من دابهٍ طائِرٍ و لا غیرهِ یُقتَلُ بغیر الحقِّ إلا سَتُخاصمُهُ یوم القیامه: (32) هیچ حیوانی به ناحق کشته ای نیست، اعم از پرنده و غیر پرنده مگر آن که روز قیامت با او به ستیز برمی خیزد؛ مَن مَثَّلَ بحیوانٍ فعلیهِ لعنَهُ اللهِ و الملائِکَهِ و الناس أجمعین: (33) کسی که حیوانی را مثله و قطعه قطعه کند لعنت خداوند، فرشتگان و همه ی مردم بر او باد؛ ... وَ لا تَقطَعُوا شجراً إلّا أن تَضطَرُّوا إلَیها ...: (34) و جز در موارد ضرورت درختی را قطع نکنید؛ ... وَ لا تُحرِفُوا النخلَ و لا تُغَرِّقُوُه بالماءِ و لا تقطَعُوا شجره مثمرّهً و لا تُحرِقوا زَرعا ...: (35) و درخت خرما را نسوزانید و آن را در آب غرق نکنید و درخت میوه دار را نبرید و زراعت را نسوزانید.ب) اهداف گرایشی
علاقه به حفظ و بهبود محیط زیست و منابع طبیعی
ج) اهداف رفتاری
حفظ و توسعه ی منابع طبیعی
بهره برداری صحیح و متناسب با نیاز از منابع طبیعی، که از نعمت های الهی اند و پرهیز از اسراف و تبذیر
اهداف عرضی ویژه
چنان که پیش از این گفتیم، اهداف عرضی ویژه، بر اساس خصوصیات و شرایط ویژه ی اشخاص یا گروه ها تعیین می شوند که طبعاً در یک علم، قابل شماره و تعیین نیستند. اما اینک می خواهیم ببینیم این اهداف اساساً چه نسبتی با اهداف عرضی مشترک دارند و چگونه باید آنها را در موارد مختلف تعیین کرد.همان گونه که دیدیم، اهداف عرضی مشترک بر اساس ساحت های تعلیم و تربیت تعیین می شوند و این ساحت ها نیز به نوبه ی خود، بر اساس ابعاد و شئون مختلف انسان ها که همه ی افراد در آنها مشترک هستند، مشخص می شوند. به این ترتیب، از دیدگاه اسلام، اهداف عرضی مشترک مزبور، صرف نظر از شرایط و خصوصیات افراد و گروه ها، برای همه معتبرند. در واقع، خصوصیات ویژه ی اشخاص و گروه ها تأثیری در اهداف مزبور ندارند و تنها موجب تفاوت در برخی اهداف خاص تر می شوند. اما مواردی که شرایط و خصوصیات ویژه ی اشخاص و گروه ها می توانند موجب تفاوت در اهداف خاص تر شوند، در خود اهداف مشترک مشخصی شده اند. برای مثال، در بخش اهداف عرضی مشترک، یکی از اهداف رفتاری اجتماعی « انتخاب شغل، با لحاظ اولویت بر اساس ویژگی های ذاتی، تخصص، وظایف و علاقه فرد و نیازها و امکانات جامعه» تعیین شده است. این هدف، عنوان کلی است و به گونه ای است که با تفاوت افراد در ویژگی های ذاتی، تخصص، وظیفه و علاقه یا تفاوت نیاز و امکانات جامعه، ثابت است، اما خود راهنمای تعیین اهداف خاص تر برای شرایط و خصوصیات متمایز شخصی و جمعی است.
برای مثال، ویژگی های ساختار وجودی زنان، ممکن است مقتضی بر عهده گرفتن برخی مشاغل سخت نباشد. در این صورت، برای آنان، اولویت با مشاغلی متناسب با خصوصیات ویژه زنان است؛ مگر آن که برخی شرایط خاص اجتماعی، فعالیت آنها را در مشاغل سخت، مثل مشاغل لازم در نبرد دفاعی ایجاب کند. بنابراین، می توان گفت اهداف عرضی ویژه، اهدافی خاص تر از برخی اهداف مشترک اند که به شرایط و خصوصیات ویژه ی افراد و گروه ها وابسته اند و در نتیجه، از فردی به فرد دیگر و از گروهی به گروه دیگر می توانند متفاوت باشند و به نحوه ی تعیین آنها در اهداف مشترک اشاره شده است. این اهداف با اهداف مشترک منافاتی ندارند و جایگزین آنها نمی شوند.
در اینجا باید به نکته ای درباره ی پیروان ادیان دیگر، که از این جهت، اشخاص یا گروه های ویژه محسوب می شوند، اشاره کنیم. طبیعتاً تعلیم و تربیت اسلامی، تمام ارکان و مؤلفه های خود، از جمله اهداف تعلیم و تربیت، را با ابتنا بر آموزه های دین مبین اسلام، تعیین می کند. بنابراین، از دیدگاه اسلام، تعلیم و تربیتی مطلوب است که بر مبنای آموزه های اسلام بنا شده باشد و اهداف آن نیز متناسب با مبانی اسلام باشد. از این جهت، اهداف تعلیم و تربیت اسلامی برای همه ی انسان ها، از جمله برای پیروان، سایر ادیان معتبر شمرده می شود، همچنان که اسلام پیروان سایر ادیان را نیز به اسلام، که تنها آن را دین حق می داند، دعوت می کند.
اما ممکن است بنابر مقررات حکومت اسلامی، پیروان برخی ادیان، با شرایطی مجاز به فعالیت باشند. طبعاً چنانچه جواز فعالیت این اشخاص و گروه ها، شامل فعالیت های تعلیمی و تربیتی نیز بشود، آنها مجاز خواهند بود مطابق مبانی و آموزه های مورد قبول خود، مؤلفه های تعلیم و تربیت موردنظر خود را و از جمله، اهداف خاص خود را تعیین کنند و آن را اساس تعلیم و تربیت مطلوب خود قرار دهند. اما روشن است که چنین تعلیم و تربیتی مورد قبول اسلام نیست و نمی توان آن را « اسلامی» نامید. بلکه تجویز چنین تعلیم و تربیتی از سوی حکومت اسلامی، تنها به این معناست که اسلام با شرایطی می پذیرد که پیروان برخی از ادیان دیگر، نظام تعلیم و تربیت خود را تدوین کنند. (36) به این ترتیب، اهداف عرضی مشترک در تعلیم و تربیت اسلامی، شامل پیروان سایر ادیان نیز می شود، به گونه ای که هم اسلام آنها را به پذیرش و عمل به آن دعوت می کند و هم در صورتی که آنها بخواهند تعلیم و تربیت اسلامی ببینند باید همین اهداف را مدنظر قرار دهند.
اهداف طولی عادی
بنابر مبنای « تدریجی بودن عالم ماده و موجودات متعلق به ماده» که در مبانی هستی شناختی مورد بحث قرار گرفت، و نیز مبنای « تدریجی بودن تغییرات روح و بدن» که در مبانی انسان شناختی به آن اشاره شد، تعلیم و تربیت امری تدریجی است و اهداف تعلیم و تربیت نیز به تدریج تحقق می یابند. تدریجی بودن تحقق اهداف تعلیم و تربیت مقتضی آن است که برای تعلیم و تربیت، به جز اهداف عرضی، اهداف طولی نیز تعیین شود. برای مثال، برنامه ریزان تعلیم و تربیت، در طراحی یک دوره ی آموزشی، مقاطع سنی مختلفی را تعیین می نمایند و برای هر مقطع، اهدافی خاص را معین می کنند. در تعیین مقاطع مختلف سنی، به طور معمول، افراد متوسط در نظر گرفته می شوند. چنانچه اهداف طولی تعلیم و تربیت بر اساس اشخاص و شرایط عادی و عمومی تعیین شوند، آنها را اهداف طولی عادی می نامیم.چنان که اشاره شد، اهداف طولی عادی بر اساس مراحل تعلیم و تربیت تعیین می شوند. درباره ی تعداد و حدود مرزی این مراحل، در جای خود به تفصیل سخن خواهیم گفت. در اینجا تنها خاطر نشان می کنیم که اولاً میان صاحب نظران علوم تربیتی درباره ی تعداد و حدود مرزی این مراحل، اتفاق نظر وجود ندارد؛ ثانیاً همان گونه که این صاحب نظران توضیح داده اند، حدود مرزی مورد اشاره ی ایشان تقریبی است و چنان نیست که انتقال از مرحله ای به مرحله ی دیگر به صورت ناگهانی و دفعی اتفاق بیفتد؛ بلکه با توجه به تدریجی بودن رشد انسان و فعالیت های تعلیم و تربیت، می توان گفت مرزبندی « دقیق» مراحل تعلیم و تربیت، اساساً امکان پذیر نیست.
از سوی دیگر، تفکیک نکردن مراحل مختلف تعلیم و تربیت و همچنین تعیین نکردن اهداف مشخص برای هر مرحله، موجب می شود اولاً برنامه ریزان نتوانند اهداف خود را در برنامه به طور مشخص منعکس کنند، ثانیاً دست یابی آنان به اهداف قابل ارزیابی نخواهد بود.
به این ترتیب، با وجود اختلاف نظر در تعیین مراحل تعلیم و تربیت و حدود مرزی آن و نیز تقریبی بودن هر نوع مرحله بندی برای تعلیم و تربیت و در نتیجه، تقریبی بودن اهداف طولی عادی، تعیین چنین اهدافی در برنامه ها کاملاً ضروری و لازم است.
اینک با توجه به انواع چهارگانه ای از دسته بندی مراحل تعلیم و تربیت، که در مبحث مراحل تعلیم و تربیت برگزیده ایم و معرفی خواهیم کرد، اهداف طولی عادی تعلیم و تربیت اسلامی را دسته بندی می کنیم و در هر مورد به ذکر نمونه ها یا ملاک های آن می پردازیم. (37)
الف) بر اساس مراحل رشد
هدف در هر مرحله از مراحل مختلف تعلیم و تربیت بر اساس مراحل رشد، تقویت قابلیت ها و استعدادهای خاص آن مرحله و جهت دهی آنها به سمت هدف نهایی تعلیم و تربیت اسلامی است. ذیلاً با تفکیک مراحل تعلیم و تربیت بر اساس مراحل رشد، به ذکر نمونه هایی از اهداف هر مرحله اشاره می کنیم:اهداف مرحله ی زمینه سازی ( پیش زادی)
شناخت تأثیر ویژگی های نسبی، اعتقادی و اخلاقی پدر و مادر بر فرزند؛تقویت انگیزه های الهی - تربیتی در انتخاب همسر و داشتن فرزند؛
آگاهی همسران از تأثیر یاد خدا و تغذیه ی حلال، مناسب و کافی در دوران بارداری بر فرزند؛
رعایت احکام و توصیه های دین درباره ی ازدواج، آمیزش و دوران بارداری.
اهداف مرحله ی سیادت
فراهم کردن زمینه ی رشد اندام های حسی - حرکتی با آزاد گذاردن هدایت شده ی کودک در انجام انواع فعالیت های بدنی و کسب تجارب مختلف حسی - حرکتی؛آموزش حرکت، تشخیص و تفکیک محسوسات و ایجاد عادت های حسی - حرکتی قابل تقلید برای کودک.
اهداف مرحله ی اطاعت
آموزش خواندن و نوشتن؛آموزش آداب، قوانین و مقررات فردی و اجتماعی دینی؛
پرورش روحیه ی کار جمعی؛
پرورش حس نوع دوستی، دوست داشتن فضایل و فضیلت مندان و تنفر از رذایل و صاحب رذیلت و احترام به قانون.
اهداف مرحله ی وزارت
تبیین جهان بینی و ارزش های والای اسلام در ابعاد مختلف فردی، فرهنگی - اجتماعی، اقتصادی و سیاسی؛پرورش تحکیم فضایل اخلاقی در ساحت های مختلف و تعمیق ارتباط با خداوند متعال؛
آموزش و پرورش در رشته ها و فنون گوناگون به تناسب استعدادها و علایق افراد؛
آموزش و پرورش مهارت های مدیریت امور خانوادگی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی؛
اعتماد به مشاوران امین و متعهد در مسائل نظری و مشکلات عملی؛
پرورش متناسب اندام و قوای جسمانی.
اهداف مرحله ی حمایت ( بزرگسالی)
ارتقای بینش های درست و تصحیح بینش های نادرست؛تعمیق دانش های عمومی، تخصصی و کاربردی؛
جهت دهی صحیح به گرایش ها و رفتارها، همراه با حفظ عادات پسندیده و تقویت آنها.
ب) بر اساس پیش نیازهای منطقی
هدف در هر مرحله، تأمین پیش نیازهای منطقی اهداف مرحله ی بعد است. بر این اساس، در مرحله بندی اهداف از جهت مزبور، باید نکات زیر رعایت شود:1- در تعلیم و تربیت اختیاری نسبت به یک هدف مشترک بینشی، گرایشی و رفتاری، هدف بینشی بر گرایشی، و هدف گرایشی بر هدف رفتاری مقدم شود. برای مثال، در مرحله ی نخست شناخت کار جمعی، سپس گرایش به آن و پس از آن، مشارکت در کار جمعی را هدف قرار دهیم.
2- مرحله ی آموزشی مفاهیم و مسائل حسی و تجربی بر آموزش مفاهیم و مسائل انتزاعی و عقلی مبتنی بر آنها، مقدم داشته شود.
3- در آموزش علوم و فنون مختلف، آموزش علوم و مهارت های پیش نیاز و در هر علم، آموزش پیش نیازهای تصوری و تصدیقی آن، در مرحله ی مقدم اهداف آموزشی لحاظ شود.
4- برای تأمین اهداف گرایشی، در مرحله ی نخست، تقویت گرایش هایی که ناشی از دانش های پیش نیاز است، هدف قرار داده شود. برای مثال، به جهت پیش نیاز بودن ادراک حسی برای ادراک عقلی، برای کسی که هنوز تصور روشنی از امور نامحسوس ندارد، در تقویت روحیه ی شکرگزاری در برابر خدا، گرایش به شکرگزاری در برابر نعمت های مادی الهی بر شکرگزاری در برابر نعمت های معنوی او مقدم شود.
5- تقویت گرایش های ساده تر و بسیط تر در مرحله ی مقدم بر تقویت گرایش های مرکب و پیچیده قرار گیرد. برای مثال، تقویت احساس محبت بر تقویت احساس عشق یا رضایت مقدم داشته شود.
6- پیش از هدف قرار دادن فعل بیرونی، توجه به آن فعل و نتایج آن، ایجاد انگیزه ی قوی برای انجام دادن آن، و قصد و اراده ی درونی برای تحقق بخشیدن به آن، به ترتیب در مراحل قبل، هدف قرار داده شوند.
7- در ترتیب ا هداف رفتاری، اهدافی مقدم داشته شوند که ناشی از بینش ها و گرایش های پیش نیاز هستند. برای مثال، عبادت خداوند با انگیزه ی ترس از جهنم و امید به بهشت، در مرحله ای مقدم بر عبادت خالصانه و عاشقانه قرار داده شود.
ج) بر اساس اولویت های ساختاری
هدف در هر مرحله، انجام فعالیتی است که صرف نظر از محتوا، فعالیت های بعدی تعلیم و تربیت را به لحاظ اجرا تسهیل می سازد. بر این اساس، در سامان دهی مجموعه ی فعالیت های مربوط به تعلیم و تربیت، عموماً بهتر است اهداف ساختاری به ترتیب زیر دسته بندی شوند:شناخت اهداف؛
شناخت راه های ممکن برای وصول به اهداف؛
شناخت امکانات و موانع؛
طراحی و برنامه ریزی؛
اجرای برنامه؛
ارزیابی عملیات و برنامه انجام شده.
د) بر اساس اولویت های محتوایی
هدف در هر مرحله، ارائه ی محتوایی است که به نحوی بر ارائه ی محتواهای دیگر اولویت داشته باشد. این اولویت با این ملاک که مرحله ی قبل بتواند راه را برای ورود به مرحله ی بعد هموارتر کند یا از جهت دست یابی به هدف نهایی تعلیم و تربیت اسلامی ( قرب به خدا) ضرورت و اهمیت بیشتری داشته باشد تعیین می شود. بر این اساس، رعایت اولویت های زیر در تعیین اهداف تعلیم و تربیت اسلامی لازم است:شناخت مباحث مقدماتی یک علم مقدم بر شناخت مسائل آن؛
آموزش و پرورش در موضوعات حیاتی و ضروری برای زندگی عموم افراد، مقدم بر موضوعات دیگر؛
آموزش و پرورش در موضوعات ضروری برای سعادت جاودانه انسان، مقدم بر موضوعات دیگر.
اهداف عمومی و تخصصی
پیش از این اهداف طولی عادی را به دو دسته اهداف عمومی و تخصصی تقسیم کردیم. تعیین اهداف عمومی و تخصصی از میان مراتب مختلف اهداف طولی عادی، مبتنی بر متغیرهایی است. در اینجا ابتدا به اهداف عمومی می پردازیم و به فهرستی از متغیرهایی که اهداف عمومی باید با توجه به آنها تعیین شوند، اشاره می کنیم و سپس درباره ی اهداف تخصصی سخن می گوییم. برای تعیین اهداف عمومی باید به سه متغیر توجه داشت:1- نیازها
مقصود از نیازها، آن دسته از نیازهای تعلیمی و تربیتی است که عموم افراد برای وصول به اهداف انسانی ناگزیر از تأمین آنها هستند. برای مثال، تعلیم آن دسته از معارف و شکوفایی آن دسته از استعدادها که نجات از شقاوت و عذاب الهی و دست یابی به سعادت اخروی در گرو تحصیل آنهاست، از جمله نیازهایی هستند که اهداف عمومی تعلیم و تربیت باید همواره با توجه به آنها و در جهت تأمین آنها تعیین شوند. همچنین امکان تأمین زندگی متعارف و رهایی از خطرها، محرومیت ها و رنج و مشقت های طاقت فرسا در بخش های ضروری زندگی، از جمله نیازهای عمومی است که در تعیین اهداف عمومی باید به آنها توجه داشت. سواد خواندن و نوشتن و آشنایی با قوانین اجتماعی ضروری، از جمله مقررات عبور و مرور عادی، می تواند از این نوع باشد. همچنین ممکن است در شرایط جنگ، برخی آموزش ها برای عموم افراد، لازم و ضروری باشند که در این صورت، باید در اهداف عمومی - هرچند در تعلیم و تربیت غیررسمی - به آنها توجه شود.البته چنان که گفتیم این امور متغیرند. برای مثال، ممکن است پاسخ گویی به برخی شبهات اعتقادی یا تصحیح برخی ناهنجاری ها، که در شرایط خاصی، جنبه ی عمومی پیدا می کنند، در همان شرایط از اهداف عمومی تلقی شوند. همچنین با توجه به شرایط مختلف زندگی، ممکن است تعلیم اموری که عموم افراد را در تأمین زندگی متعارف و جلوگیری از خطرها، محرومیت ها و مشقت های طاقت فرسای زندگی، یاری می رسانند متفاوت باشند.
2- امکانات عمومی تعلیم و تربیت
صرف نظر از این که در هر شرایطی عموم افراد جامعه، چه نیازهایی دارند، برای تعیین اهداف عمومی، باید امکانات عمومی تعلیم و تربیت را نیز در نظر گرفت. مقصود از امکانات عمومی، فراهم بودن عوامل تعلیم و تربیت برای عموم افراد و امکان رفع موانع آن برای افراد عادی جامعه است. روشن است که فراهم کردن عوامل و رفع موانع، وابسته به متغیرهای اجتماعی فراوانی است و تعیین اهداف عمومی تعلیم و تربیت، از این جهت نیز تابع شرایط موجود خواهد بود.3- اولویت ها
با در نظر گرفتن مجموع نیازها و نیز امکانات عمومی تعلیم و تربیت، ممکن است لازم باشد، میان این نیازها اولویت گذاری شود. طبیعی است که تعیین اولویت ها نیز، بسته به شرایط، قابل تغییر است. برای مثال، چنانچه نتوانیم عموم افراد را تا بیست سالگی تحت پوشش تعلیم و تربیت رسمی عمومی قرار دهیم، ممکن است بتوانیم با تعیین سرفصل های ضروری تر، تعلیم و تربیت عمومی را در محدوده ی هیجده سالگی اجرا کنیم. به این ترتیب باید اهداف عمومی، متناسب با اولویت ها از میان نیازهای عموم افراد جامعه تعیین شوند.پس از بیان ملاک های تعیین اهداف عمومی، به ملاک های تعیین اهداف تخصصی می پردازیم. اهداف تخصصی با توجه به اهداف عمومی تعیین می شوند و همان ملاک ها در محدوده ی تخصص های ویژه مبنا قرار می گیرند. یعنی در تعیین اهداف تخصصی باید فراتر از نیازهای عمومی را در نظر گرفت و امکانات تعلیم و تربیت و اولویت ها را در محدوده های خاص مدنظر قرار داد و طبعاً متناسب با انواع نیازهای خاص، امکانات و اولویت ها، برای گروه هایی با شرایط ویژه، اهداف تخصصی را تعیین کرد. به این ترتیب، اهداف تخصصی، خود دارای اقسامی در عرض یکدیگر خواهند بود که با توجه به انواع نیازهای خاص، محدوده ی امکانات ویژه و اولویت ها تعیین می شوند.
اهداف طولی ویژه
مقصود از اهداف طولی ویژه، اهدافی است که متناسب با شرایط خاص اشخاص یا گروه ها در مراتب رشد و تکامل شان تعیین شوند. طبعاً این شرایط را نمی توان در محدوده ی خاصی منحصر کرد و تنها می توان گفت شرایط آنها با عموم افراد متفاوت است. برای مثال، حدود مرزی در مراتب رشد، برای کسانی که بهره ی هوشی بالاتر یا پایین تری نسبت به افراد عادی دارند، با افراد عادی متفاوت است. تعیین اهداف طولی و تفکیک اهداف عمومی و تخصصی برای این اشخاص و گروه ها به ویژگی های آنها وابسته است و طبعاً باید با توجه به ملاک های سه گانه ای که در تعیین اهداف طولی عمومی و تخصصی عادی مورد بحث قرار گرفتند، یعنی نیازها، امکانات و اولویت ها و البته در محدوده ی خاص اشخاص و گروه های مزبور تعیین شود. این که هر دسته از این ویژگی ها مقتضی چه اهداف طولی عمومی و تخصصی است، عموماً با استفاده از تجارب مشابه و نهایتاً آزمون های تجربی، و ارزیابی نتایج، قابل بررسی است.پینوشتها:
1- یوسف 67.
2- حدید 25.
3- مؤمنون 52.
4- بحارالأنوار، ج23، ص 76، ح1.
5- وسائل الشیعه، ج27، ص140، ح 33424.
6- الکافی، ج1، ص 27.
7- الکافی، ج2، ص 116، ح20.
8- فاطر 6.
9- مائده 82.
10- نهج البلاغه، حکمت 287.
11- غررالحکم، ح 8672.
12- مفاتیح الجنان، دعای افتتاح.
13- شوری 23.
14- کنزالعمال، ح 32900.
15- الصدوق، الخصال، ص 515.
16- فتح، 29.
17- آل عمران 175.
18- مائده 54.
19- الکافی، ج7، ص412، ح5.
20- نساء 75 .
21- صف 4.
22-صحیفه سجادیه، دعای 27.
23- نساء 141 .
24- نساء 148 .
25- الکافی، ج2، ص 164، ح5 .
26- نهج البلاغه، نامه 66 .
27- وسائل الشیعه، ج12، ص 292، ح 16335.
28- حج 41 .
29- نهج البلاغه، خطبه ی 3.
30- نهج البلاغه، خطبه ی 33.
31- مستدرک الوسائل، ج8، ص 258-259، ح 9393.
32- کنزالعمال، ح 39968.
33- کنزالعمال، ح 39975.
34- الکافی، ج5، ص 27.
35- الکافی، ج 5، ص 29، ح 8.
36- چنانکه گفته شد جواز فعالیت تعلیمی و تربیتی برای پیروان سایر ادیان، مشروط به شرایطی است که حکومت اسلامی تعیین می کند. این شرایط در فقه اسلامی بیان می شود و حکومت اسلامی مسئول اجرای آن است و ممکن است تعیین و تشخیص برخی از این شرایط با توجه به مصالح جامعه اسلامی بر عهده ی حاکم اسلامی باشد. پس ممکن است برخی مذاهب باطل - مانند بهائیت، وهابیت و شیطان پرستی - اساساً اجازه ی هیچ گونه تعلیم و تربیت متناسب با آموزه های خود را نداشته باشند و ممکن است فعالیت تعلیمی و تربیتی برخی ادیان مذاهب، مشروط به گمراه نکردن مسلمانان، تظاهر نکردن به خلاف آداب اسلامی و مانند آنها باشد و دامنه ی جواز فعالیت آنها محدود باشد. علاوه بر این، چنان که در مبانی معرفت شناختی گذشت، مطابق آموزه های اسلام، سایر ادیان و مذاهب، باطل هستند و حکومت اسلامی تنها می تواند در چارچوب فقه اسلامی، به پیروان برخی از ادیان و مذاهب تا آنجا که مصالح جامعه ی اسلامی را به مخاطره نیندازند اجازه فعالیت دهد، و قطعاً موظف نیست براساس آموزه های باطل آنها، مؤلفه های تعلیم و تربیت را برای چنین گروه هایی تنظیم و نظام تعلیم و تربیت ویژه ی آنها را تدوین، برنامه ریزی و اجرا کند.
37- برای توضیح بیشتر درباره ی ملاک تعیین مراحل تعلیم و تربیت و ویژگی های این مراحل به مبحث مراحل تعلیم و تربیت مراجعه شود.
منبع: گروه نویسندگان؛ زیر نظر محمد تقی مصباح یزدی؛ (1390)، فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی، تهران: مؤسسه فرهنگی مدرسه برهان (انتشارات مدرسه)، چاپ دوم منبع مقاله:
/م