نويسنده: مارتين گريفيتس
مترجم: عليرضا طيب
مترجم: عليرضا طيب
صلح پروري يعني تلاش براي ايجاد نوعي فرهنگ صلح كه در چارچوب آن، ايستارها و رويّه ها بر عدم خشونت؛ احترام به حقوق بشر و ترويج تساهل ميان فرهنگ ها پايه مي گيرد. مفهوم صلح پروري به دليل داشتن لايه هاي معنايي متعدد و در هم تنيده بودن با ديگر جنبه هاي صلح مفهوم پيچيده اي است. در معناي گسترده، صلح پروري در برگيرنده ي طيف وسيعي از سازوكارهاي سياسي، توسعه اي، بشردوستانه و حقوق بشري براي ترويج صلح است. صلح پروري به نيازهاي فوري امنيتي (ـــ امنيت) و بشردوستانه و نيز علل ريشه اي درگيري مي پردازد. فعاليت هاي رسمي صلح پروري شامل نظامي زدايي، ادغام دوباره رزمندگان سابق در دل جامعه ي غيرنظامي، نظارت بر تعديات پيشين و موجود به حقوق بشر، تقويت قانون و ترويج حل و فصل غيرخشونت آميز درگيري و شناخت رويّه هاي مردم سالارانه مي شود. صلح پروري غيررسمي نيز براي ايجاد عدالت اجتماعي و حقوق برابر مي كوشد و دست اندركاران آن از گفت و گوي شفاف براي اعتمادآفريني و توسعه ي مناسبات مثبتِ تساهل و همزيستي بهره مي جويند.
سازمان ملل متحد بين صلح سازي، صلح باني و صلح پروري فرق مي گذارد. صلح سازي شامل ميانجي گري، سازش، داوري و مذاکرات لازم براي به توافق رساندن طرف هاي درگير مي شود. صلح باني نيز متضمن به كارگيري نيروهاي چند مليتي براي جلوگيري از صدمه رساندن به طرف هاي درگير به يكديگر است. اما صلح پروري ناظر بر ايجاد شرايطي در جامعه است كه صلح را معنادار مي سازند. صلح پروران بدون پشتيباني عمليات صلح باني قادر به فعاليت نيستند و صلح بانان نيز بدون وجود عمليات صلح پروري نمي توانند با اطمينان خاطر محل را ترك كنند. سازمان ملل صلح پروري را شيوه اي براي جلوگيري از وقوع، تكرار يا استمرار منازعه ي خشونت بار مي داند و از همين رو براي آن طيف گسترده اي قائل است. اين سازمان، صلح پروري را در كنار راهبردهاي هشدار به موقع، ديپلماسي بازدارنده، مجازات ها، و تاكتيك هاي جلوگيري از وقوع درگيري بخشي از فرايندهاي رمسي صلح به شمار مي آورد. فعاليت هاي ملازم با اين فرايندهاي رسمي صلح شامل حل و فصل درگيري، مذاكرات صلح، بازسازي زيرساخت ها، ارائه كمك هاي بشردوستانه و آتشي طرفين مي شود.
دايره امور سياسي ملل متحد كانوني است كه صلح پروري به عهده ي آن گذاشته شده است. اين دايره، راهبردهاي صلح پروري را به ديده ي سازو كارهايي كوچك، موقت و تسريع و تسهيل كننده مي نگرد. مسئوليت هاي سياسي آن شامل مهار و مديريت بحران از جمله پشتيباني از گفت و گوهاي طرف هاي درگير، ميانجي گري، وكالت، ايجاد حساسيت در بازيگران ملي نسبت به ملاحظات حقوق بشر، و حمايت از نهادهاي نوپاي مردم سالاري به ويژه از طريق آموزش سياسي نمايندگان منتخب محلي، و تقويت نقش رهبران ملي از اين طريق مي شود. در 2003 سازمان ملل در افغانستان، بوگينويل، بوروندي، جمهوري افريقاي مركزي، ساحل عاج، منطقه درياچه هاي بزرگ، گواتمالا، گينه ي بسيائو، خاورميانه، سومالي، تاجيكستان و افريقاي غربي داراي هيئت هاي صلح پروري بود. اين سازمان به وجود همپوشي ميان صلح پرروي و فعاليت هاي بشردوستانه اذعان دارد. براي نمونه، در تاجيكستان، با كاسته شدن از سيل مواد مخدر ورودي به اين كشور، از جريان قاچاق اسلحه نيز كاسته شد.
صندوق توسعه ملل متحد براي زنان، صلح پروري زنان را شامل آن دسته از فعاليت هاي زنان مي داند كه هدف شان جايگزين كردن درگيري و اجبار مسلحانه با رفتار غيرخشونت بار و عدالت جويانه است. اين گونه فعاليت ها فضاي تازه اي براي مناسبات اجتماعي دوستانه ايجاد مي كند. اما بسياري از فعاليت هاي صلح پرورانه ي اين صندوق در نقاطي چون آنگولا، گواتمالا، ليبريا، و سيرالئون جزو طرح هاي حقوق بشري يا ابتكارات صورت گرفته براي جلوگيري از «خشونت بر ضد زنان» طبقه بندي شده است. سازمان ملل و بسياري از پژوهشگران روابط بين الملل تدابير صلح پرورانه را بخشي از فعاليت هاي بازسازي پس از پايان درگيري به شمار مي آورند. پطرس پطرس غالي، دبيركل پيشين سازمان ملل، بر اين تلقي تأكيد داشت. كوفي انان دبيركل بعدي سازمان صلح پروري را با بازسازي ساختارها و نيز توسعه پايدار و احترام به حقوق بشر در پيوند مي دانست. ديدگاه آنان مانند نگرش صندوق توسعه ملل متحد براي زنان، دامنه صلح پروري را فراخ مي سازد. بسياري از سازمان هاي غيردولتي محلي، فعالان جامعه محلي، فعالان مردمي حقوق بشر و گروه هاي محلي زنان، صلح پروري را در مراحل پيش از درگيري، حين درگيري و بازسازي پس از درگيري حائز اهميت مي دانند. به ديگر سخن، صلح پروري شامل تمامي فرايندهاي تقويت كننده ي صلح است. كارگزاري هايي كه با گروه هاي مردمي و محلي صلح همكاري مي كنند برداشتي فراخ از صلح پروري دارند كه هم فعاليت هاي رسمي تحت پوشش سازمان ملل و هم فرايندهاي غيررسمي رايج در جوامع محلي را در بر مي گيرد.
در برداشت گسترده از صلح پروري، صلح به دو دليل با عدالت در پيوند است. نخست، صلح پروري در شرايط محلي مي بالد و نيازهاي امنيتي فوري بشر مي پردازد. براي حفظ صلح بايد نيازهاي مادي، اجتماعي و روحي به شكلي عادلانه برآورده شود. در واقع بسياري از فعالان جامعه محلي، سازمان هاي غيردولتي محلي، گروه هاي كليسايي، فعالان كارگري، زنان و مبارزان حقوق اجتماعي در بستر تقلاي روزمره براي برآوردن نيازهاي معمولي روزمره به چهره هايي صلح پرور مبدل مي شوند. دوم، صلح پروري به علل ريشه اي درگيري مي پردازد و روي دگرگوني اجتماعي تكيه دارد. بسياري از موارد، بي عدالتي و سركوب سياسي، اجتماعي، اقتصادي و جنسيتي (ـــ جنسيت) علت ريشه اي جنگ است كه در سيماي تبعيض فرقه اي و قومي، جدايي نژادي يا بازستادن اراضي نمايان مي شود. شرايطي كه مردم را از فقر، طرد، سركوب و بي عدالتي مي رهاند امنيت انسان را نيز قوام مي بخشد. بدين ترتيب صلح پايدار مستلزم شكل گيري نهادهاي عادلانه است. مشاركت گروه هاي سابقاً حاشيه اي يا قرباني تبعيض، در نهادهاي مردم سالار فراگير جزء لاينفك صلح پروري تواماً با عدالت است. صلح پروران مي كوشند در چارجوبي غيرخشونت آميز وضعيت شهروندان برابر را بهبود بخشند. صلح پروري اجتماعي شالوده ي صلح سازي در سطح سياسي مبتني بر نمايندگي است.
اصول مردم سالارانه مشاركت، حقوق، عدالت اجتماعي و برابري مؤيد صلحي مردم سالارانه و توأم با عدالت است. آرزوي مشتركِ زيستن در جامعه اي كثرت گرا و آزاد كه وجه مشخصه اش حكومتي فراگير و مشاركتي است صلح پروران را به پشتيباني از ابتكاراتي وامي دارد كه مشوق شهروندي فعالانه نيز هست. بر اين اساس، صلح پروري از تعريف حداقلي صلح منفي به عنوان نبود جنگ فراتر مي رود و به برداشتي از صلح مثبت كه با عدالت گره خورده است مي رسد. بدين ترتيب صلح پروري هم نيازهاي امنيتي فوري مي پردازد و هم به دلايل اصلي درگيري. در صلح پروري، مناسبات، موقعيت هاي ملموس، و نهادهاي اجتماعي و سياسي دگرگون مي شوند.
بنابراين صلح پروري وابسته به متن است و ريشه هاي استواري در درگيري خاص دارد كه در آن عوامل مشخص تاريخي، مذهبي، اقتصادي، سياسي، قومي و منطقه اي موجب دشمني ها و نياز به صلح پروري مي شود. كارگزاري هاي خارجي بايد رويكردهاي محلي و مبتني بر فرهنگ هاي خاص را ارزشيابي و ترويج كنند. خود جامعه محلي تعيين مي كند كه چه چيزهايي در صلح پروري براي آنان اهميت دارد. رويكرد توسعه جامعه محلي با رعايت اصول در برگرفتن جنسيت، نژاد، و قوميت و تفاوت هاي مذهبي و فرهنگي احتمالاً شرايطي پديد مي آورد كه به طرف هاي درگير اجازه مي دهد درباره مشكلاتي كه موجب استمرار درگيري شده است به گفت و گو بپردازند. با وجود خطراتي كه كاويدن افسانه هاي قديميِ تداوم بخش ِنفرت و تلخي دارد ايجاد اتحاد بين طرف هاي ستيزهاي قومي و شكاف هاي سياسي براي پي ريزي مناسبات سالم ضروري است. حتي با وجود اختلافات بنيادي در داخل اتحادها، تحقق برخي اهداف مشترك مانند تمناي صلح يا ادغام دوباره رزمندگان در دل جامعه غيرنظامي نقطه آغازي است براي ايجاد اعتماد متقابل ميان گروه هايي كه پيش تر با هم درگير بوده اند. ائتلاف هاي زنان در نقاطي چون بوروندي، قبرس، اريتره، ليبريا، ايرلند شمالي، افريقاي جنوبي، سودان، اوگاندا و مناطق خاورميانه، بالكان و جنوب شرقي آسيا در برطرف ساختن شكاف ها و ايجاد اتحادها اهميت خاصي داشته اند.
صلح پروران همواره با چالش هاي دشوراي در پرداختن به مسائل عظيم، گناه، بي گناهي و معافيت از مجازات، عدالت، مجازات، بخشودگي، و آشتي روبه رو هستند. بسياري از صلح پروران مردمي تلاش هاي خود را روي ايجاد مناسبات مثبت، ترميم جراحت هاي عاطفي، آشتي دادن اختلافات، اعاده حيثيت، احترام به حقوق افراد، برآوردن نيازهاي اساسي، و تقويت برابري متمركز مي سازند. بيش تر اين پي ريزي مناسبات از طريق داستان سرايي، سهيم شدن در تجربيات مشتركي كه در زمينه رنج ها و قرباني شدن وجود دارد. ايجاد شبكه، و همكاري با يكديگر در مورد هدف هاي مشترك صورت مي گيرد. شبكه هاي كه ميان طبقات، نژادها و اقوام و مذاهب مختلف ايجاد مي شود به پي ريزي مناسبات آشتي جويانه كمك مي كند. نشانه هاي ملموس صلح پروري شامل كاهش هراس ها، كاهش پيش داوري و افزايش اعتماد، اطمينان و خوش بيني مي شود. صلح پروران مردمي بر اين باورند كه براي قوام يافتن صلح و آشتي با رويّه هاي صلح پروري نياز است صلح پروري دربرگيرنده تمامي فرايندهاي صلحي است كه شرايط معنايافتن صلح را فراهم مي سازند.
ـــ تنفيذ صلح؛ جنگ داخلي؛ سازمان امنيت و همكاري اروپا؛ سازمان ملل متحد؛ صلح باني
-2002 Jeong,H-W.Approaches to Peace-Building,Basingstoke:palgrave.
-2000 knox,C.and Quirk,P.peace-building in Northern Irland,Israel and South Africa,Transition,Transformation and Reconciliation,Basingstoke:palgrave.
-2003 Porter,E.Women,Political Decision-Making and Peace-building,Global Change,Peace and Security 15(3)245-62.
-2001 Reychler,L.and Paffenholz,T.(eds) peace-building:A Field Guide,Boulder,CO:Lynne Rienner.
اليزابت پورتر
منبع مقاله: گريفيتس، مارتين؛ (1388)، دانشنامه روابط بين الملل و سياست جهان، ترجمه ي عليرضا طيب، تهران: نشر ني، چاپ دوم1390.
سازمان ملل متحد بين صلح سازي، صلح باني و صلح پروري فرق مي گذارد. صلح سازي شامل ميانجي گري، سازش، داوري و مذاکرات لازم براي به توافق رساندن طرف هاي درگير مي شود. صلح باني نيز متضمن به كارگيري نيروهاي چند مليتي براي جلوگيري از صدمه رساندن به طرف هاي درگير به يكديگر است. اما صلح پروري ناظر بر ايجاد شرايطي در جامعه است كه صلح را معنادار مي سازند. صلح پروران بدون پشتيباني عمليات صلح باني قادر به فعاليت نيستند و صلح بانان نيز بدون وجود عمليات صلح پروري نمي توانند با اطمينان خاطر محل را ترك كنند. سازمان ملل صلح پروري را شيوه اي براي جلوگيري از وقوع، تكرار يا استمرار منازعه ي خشونت بار مي داند و از همين رو براي آن طيف گسترده اي قائل است. اين سازمان، صلح پروري را در كنار راهبردهاي هشدار به موقع، ديپلماسي بازدارنده، مجازات ها، و تاكتيك هاي جلوگيري از وقوع درگيري بخشي از فرايندهاي رمسي صلح به شمار مي آورد. فعاليت هاي ملازم با اين فرايندهاي رسمي صلح شامل حل و فصل درگيري، مذاكرات صلح، بازسازي زيرساخت ها، ارائه كمك هاي بشردوستانه و آتشي طرفين مي شود.
دايره امور سياسي ملل متحد كانوني است كه صلح پروري به عهده ي آن گذاشته شده است. اين دايره، راهبردهاي صلح پروري را به ديده ي سازو كارهايي كوچك، موقت و تسريع و تسهيل كننده مي نگرد. مسئوليت هاي سياسي آن شامل مهار و مديريت بحران از جمله پشتيباني از گفت و گوهاي طرف هاي درگير، ميانجي گري، وكالت، ايجاد حساسيت در بازيگران ملي نسبت به ملاحظات حقوق بشر، و حمايت از نهادهاي نوپاي مردم سالاري به ويژه از طريق آموزش سياسي نمايندگان منتخب محلي، و تقويت نقش رهبران ملي از اين طريق مي شود. در 2003 سازمان ملل در افغانستان، بوگينويل، بوروندي، جمهوري افريقاي مركزي، ساحل عاج، منطقه درياچه هاي بزرگ، گواتمالا، گينه ي بسيائو، خاورميانه، سومالي، تاجيكستان و افريقاي غربي داراي هيئت هاي صلح پروري بود. اين سازمان به وجود همپوشي ميان صلح پرروي و فعاليت هاي بشردوستانه اذعان دارد. براي نمونه، در تاجيكستان، با كاسته شدن از سيل مواد مخدر ورودي به اين كشور، از جريان قاچاق اسلحه نيز كاسته شد.
صندوق توسعه ملل متحد براي زنان، صلح پروري زنان را شامل آن دسته از فعاليت هاي زنان مي داند كه هدف شان جايگزين كردن درگيري و اجبار مسلحانه با رفتار غيرخشونت بار و عدالت جويانه است. اين گونه فعاليت ها فضاي تازه اي براي مناسبات اجتماعي دوستانه ايجاد مي كند. اما بسياري از فعاليت هاي صلح پرورانه ي اين صندوق در نقاطي چون آنگولا، گواتمالا، ليبريا، و سيرالئون جزو طرح هاي حقوق بشري يا ابتكارات صورت گرفته براي جلوگيري از «خشونت بر ضد زنان» طبقه بندي شده است. سازمان ملل و بسياري از پژوهشگران روابط بين الملل تدابير صلح پرورانه را بخشي از فعاليت هاي بازسازي پس از پايان درگيري به شمار مي آورند. پطرس پطرس غالي، دبيركل پيشين سازمان ملل، بر اين تلقي تأكيد داشت. كوفي انان دبيركل بعدي سازمان صلح پروري را با بازسازي ساختارها و نيز توسعه پايدار و احترام به حقوق بشر در پيوند مي دانست. ديدگاه آنان مانند نگرش صندوق توسعه ملل متحد براي زنان، دامنه صلح پروري را فراخ مي سازد. بسياري از سازمان هاي غيردولتي محلي، فعالان جامعه محلي، فعالان مردمي حقوق بشر و گروه هاي محلي زنان، صلح پروري را در مراحل پيش از درگيري، حين درگيري و بازسازي پس از درگيري حائز اهميت مي دانند. به ديگر سخن، صلح پروري شامل تمامي فرايندهاي تقويت كننده ي صلح است. كارگزاري هايي كه با گروه هاي مردمي و محلي صلح همكاري مي كنند برداشتي فراخ از صلح پروري دارند كه هم فعاليت هاي رسمي تحت پوشش سازمان ملل و هم فرايندهاي غيررسمي رايج در جوامع محلي را در بر مي گيرد.
در برداشت گسترده از صلح پروري، صلح به دو دليل با عدالت در پيوند است. نخست، صلح پروري در شرايط محلي مي بالد و نيازهاي امنيتي فوري بشر مي پردازد. براي حفظ صلح بايد نيازهاي مادي، اجتماعي و روحي به شكلي عادلانه برآورده شود. در واقع بسياري از فعالان جامعه محلي، سازمان هاي غيردولتي محلي، گروه هاي كليسايي، فعالان كارگري، زنان و مبارزان حقوق اجتماعي در بستر تقلاي روزمره براي برآوردن نيازهاي معمولي روزمره به چهره هايي صلح پرور مبدل مي شوند. دوم، صلح پروري به علل ريشه اي درگيري مي پردازد و روي دگرگوني اجتماعي تكيه دارد. بسياري از موارد، بي عدالتي و سركوب سياسي، اجتماعي، اقتصادي و جنسيتي (ـــ جنسيت) علت ريشه اي جنگ است كه در سيماي تبعيض فرقه اي و قومي، جدايي نژادي يا بازستادن اراضي نمايان مي شود. شرايطي كه مردم را از فقر، طرد، سركوب و بي عدالتي مي رهاند امنيت انسان را نيز قوام مي بخشد. بدين ترتيب صلح پايدار مستلزم شكل گيري نهادهاي عادلانه است. مشاركت گروه هاي سابقاً حاشيه اي يا قرباني تبعيض، در نهادهاي مردم سالار فراگير جزء لاينفك صلح پروري تواماً با عدالت است. صلح پروران مي كوشند در چارجوبي غيرخشونت آميز وضعيت شهروندان برابر را بهبود بخشند. صلح پروري اجتماعي شالوده ي صلح سازي در سطح سياسي مبتني بر نمايندگي است.
اصول مردم سالارانه مشاركت، حقوق، عدالت اجتماعي و برابري مؤيد صلحي مردم سالارانه و توأم با عدالت است. آرزوي مشتركِ زيستن در جامعه اي كثرت گرا و آزاد كه وجه مشخصه اش حكومتي فراگير و مشاركتي است صلح پروران را به پشتيباني از ابتكاراتي وامي دارد كه مشوق شهروندي فعالانه نيز هست. بر اين اساس، صلح پروري از تعريف حداقلي صلح منفي به عنوان نبود جنگ فراتر مي رود و به برداشتي از صلح مثبت كه با عدالت گره خورده است مي رسد. بدين ترتيب صلح پروري هم نيازهاي امنيتي فوري مي پردازد و هم به دلايل اصلي درگيري. در صلح پروري، مناسبات، موقعيت هاي ملموس، و نهادهاي اجتماعي و سياسي دگرگون مي شوند.
بنابراين صلح پروري وابسته به متن است و ريشه هاي استواري در درگيري خاص دارد كه در آن عوامل مشخص تاريخي، مذهبي، اقتصادي، سياسي، قومي و منطقه اي موجب دشمني ها و نياز به صلح پروري مي شود. كارگزاري هاي خارجي بايد رويكردهاي محلي و مبتني بر فرهنگ هاي خاص را ارزشيابي و ترويج كنند. خود جامعه محلي تعيين مي كند كه چه چيزهايي در صلح پروري براي آنان اهميت دارد. رويكرد توسعه جامعه محلي با رعايت اصول در برگرفتن جنسيت، نژاد، و قوميت و تفاوت هاي مذهبي و فرهنگي احتمالاً شرايطي پديد مي آورد كه به طرف هاي درگير اجازه مي دهد درباره مشكلاتي كه موجب استمرار درگيري شده است به گفت و گو بپردازند. با وجود خطراتي كه كاويدن افسانه هاي قديميِ تداوم بخش ِنفرت و تلخي دارد ايجاد اتحاد بين طرف هاي ستيزهاي قومي و شكاف هاي سياسي براي پي ريزي مناسبات سالم ضروري است. حتي با وجود اختلافات بنيادي در داخل اتحادها، تحقق برخي اهداف مشترك مانند تمناي صلح يا ادغام دوباره رزمندگان در دل جامعه غيرنظامي نقطه آغازي است براي ايجاد اعتماد متقابل ميان گروه هايي كه پيش تر با هم درگير بوده اند. ائتلاف هاي زنان در نقاطي چون بوروندي، قبرس، اريتره، ليبريا، ايرلند شمالي، افريقاي جنوبي، سودان، اوگاندا و مناطق خاورميانه، بالكان و جنوب شرقي آسيا در برطرف ساختن شكاف ها و ايجاد اتحادها اهميت خاصي داشته اند.
صلح پروران همواره با چالش هاي دشوراي در پرداختن به مسائل عظيم، گناه، بي گناهي و معافيت از مجازات، عدالت، مجازات، بخشودگي، و آشتي روبه رو هستند. بسياري از صلح پروران مردمي تلاش هاي خود را روي ايجاد مناسبات مثبت، ترميم جراحت هاي عاطفي، آشتي دادن اختلافات، اعاده حيثيت، احترام به حقوق افراد، برآوردن نيازهاي اساسي، و تقويت برابري متمركز مي سازند. بيش تر اين پي ريزي مناسبات از طريق داستان سرايي، سهيم شدن در تجربيات مشتركي كه در زمينه رنج ها و قرباني شدن وجود دارد. ايجاد شبكه، و همكاري با يكديگر در مورد هدف هاي مشترك صورت مي گيرد. شبكه هاي كه ميان طبقات، نژادها و اقوام و مذاهب مختلف ايجاد مي شود به پي ريزي مناسبات آشتي جويانه كمك مي كند. نشانه هاي ملموس صلح پروري شامل كاهش هراس ها، كاهش پيش داوري و افزايش اعتماد، اطمينان و خوش بيني مي شود. صلح پروران مردمي بر اين باورند كه براي قوام يافتن صلح و آشتي با رويّه هاي صلح پروري نياز است صلح پروري دربرگيرنده تمامي فرايندهاي صلحي است كه شرايط معنايافتن صلح را فراهم مي سازند.
ـــ تنفيذ صلح؛ جنگ داخلي؛ سازمان امنيت و همكاري اروپا؛ سازمان ملل متحد؛ صلح باني
خواندني هاي پيشنهادي
-2002 Darby,J.(ed) Contemporary Peace Making,Basingstoke:palgrave.-2002 Jeong,H-W.Approaches to Peace-Building,Basingstoke:palgrave.
-2000 knox,C.and Quirk,P.peace-building in Northern Irland,Israel and South Africa,Transition,Transformation and Reconciliation,Basingstoke:palgrave.
-2003 Porter,E.Women,Political Decision-Making and Peace-building,Global Change,Peace and Security 15(3)245-62.
-2001 Reychler,L.and Paffenholz,T.(eds) peace-building:A Field Guide,Boulder,CO:Lynne Rienner.
اليزابت پورتر
منبع مقاله: گريفيتس، مارتين؛ (1388)، دانشنامه روابط بين الملل و سياست جهان، ترجمه ي عليرضا طيب، تهران: نشر ني، چاپ دوم1390.
/م