در معرفی مهرگیاه آمده است: «در کتب پزشکی قدیم ( مثل تحفه ی حکیم مؤمن و بحر الجواهر ) خواصی برای آن نقل کرده اند که اگر قدری از آن را با شیر گاو به خورد زن عقیمی بدهند، فرزند زاید. اگر زن از قسمت نر آن بخورد، پسر، و اگر از قسمت ماده ی آن بخورد، فرزند دختر می زاید. طریق کندن آن چنان است که اطرافش را خالی می کنند، چنان که به اندک زوری کنده شود و ریسمانی بر آن بندند و سر ریسمان را بر کمر سگ شکاری پیش آن سگ رها کنند، چون آن سگ عقب شکار بدود، بعد از چند روز بمیرد. »(2 )
« در طی قرون، خرافات عجیبی در اطراف خواص آن درمیان مردم شایع بوده است. عبرانی ها تصور می کردند که مهرگیاه برای تقویت افراد عقیم مفید است. چینی ها معتقد بودند که مهرگیاه برای تقویت افراد خسته و ضعیف نافع است. »(3) ( قرص یا ساییده ی گیاهی که به نام « جین سینگ » از چین صادر می شود و با تبلیغ خرافات- با تأکید بر خاصیت اعجاب آور تقویت نیروی جنسی آن- به سودهای سرشار می رسند، همین مهرگیاه است ).
دکتر مهرداد بهار، بر اساس اسطوره ی کیومرث و مشی و مشیانه نظر داده که مشی و مشیانه باید همین مهرگیاه باشند. « در افسانه هاست که گیاه مزبور از آب منی مردی که بی گناه کشته شده بود، به وجود آمده است. »(4) « این گیاه در نواحی شمالی و شرقی ایران به فراوانی می روید و در تداول عامه به مردم گیاه موسوم است. »(5)
مهرگیاه در ایران برای جلب دوستی و مهر و محبت مثل شده است. در قدیم به طور کنایی می گفتند که فلانی مهرگیاه دارد، و منظور این بوده که عصاره یا شیره ی مهرگیاه نزد خود دارد و می تواند با خوراندن آن به هر کس، توجه یا محبت او را جلب کند. عده ای نیز در قدیم معتقد بودنه اند که صرف داشتن این گیاه، بدون خوراندن آن به دیگران، برای جلب محبت هر کس کافی است. در فرهنگ سنتی یا عامه ( فرهنگ مردم یا فولکور ) می گفتند به کسانی که از شدت عشق به حالت مستی و جنون می رسیدند و از خود بی خود می شدند، مهرگیاه به او خورانده اند یا اگر کسی می خواست محبت و عشق دیگری را به خود جلب کند، پنهانی در غذای او مهرگیاه می ریخت. چون معتقد بود که مهر گیاه دارای خاصیت روانی جادویی است و می تواند کسی را دل بسته ی کس دیگری کند.
« در محاوره ی عامه و در اشعار، اغلب به این معنی اشاره شده است: گویند هر کس مهرگیاه داشته باشد، همگان او را به شدت دوست می دارند. »(6)
در ادبیات به کلمه ی مهر و مردم ( =گیا ) در این مفهوم، معانی متعددی پرداخته شده و بسیاری از شعرا از آن سود برده اند:
رهرو منزل عشقیم و زد سر حد عدم *** تا به اقلیم وجود این همه راه آمده ایم
سبزه ی خط تو دیدیم و زبستان بهشت *** به طلب کاری این مهرگیاه آمده ایم ( حافظ، ص 293 )
مهربانی زمن آموز دگر عمر نماند *** به سر تربت سعدی بطلب مهرگیاه ( سعدی، ص 320 )
باد صبا که مخل نبات و نیات بود *** مردم گیاه شد که نه مردست و نه زن ( انوری، ص83 )
گه بر رخ آن مهرگیاه بازم عشق *** گه بر سر آن زلف دو تا بازم عشق
از سرتاپایش ز یکدیگر خوب تر است *** حیوان شده ام که برکجا بازم عشق ( حسن غزنوی )
ای نوش کرده ز هر گیاهی ز باغ مهر *** الحق خجسته مهرگیاهی تو داشتی ( انوری، ص 313 )
بر دماوند ز شعله ی آتش *** فتح باب کف تو مهرگیاه ( انوری، ص 338 )
بر گرد چشمه ی مهرت دمیده مهرگیاه *** تو عین آب حیاتی علیک عین اله ( سلمان ساوجی، ص 598 )
« او [ دختر موبور ترکمنی ] مثل یک منظره ی رؤیایی افیونی، به من جلوه کرد. او همان حرارت عشقی مهرگیاه را در تن من تولید کرد. » ( بوف کور، ص 19 )
نویسنده: احمد ضابطی جهرمی
پینوشتها:
1- بیروج الصنم، بیخ لقای بشری است به شکل دو انسان که بر روی یکدیگر گذاشته باشند و آن را مهرگیاه یا سگ کن نیز گویند. ( برهان قاطع، ذیل ص 2425 ).
2- فرهنگ اساطیر و اشارات داستانی، ص 408.
3- گل و گیاه در ادبیات منظوم فارسی، ص 392.
4- فرهنگ اساطیر و اشارات داستانی، ص 408.
5- فرهنگ معین، مدخل مهرگیاه.
6- گل و گیاه در ادبیات منظوم فارسی، ص 393.