عدد ابجدی: 134 الصمد به معنی بزرگ و مقصود در جمیع حوائح است و آن کس است که نمی خورد و نمی آشامد و نمی خوابد و آن وجودی است که چون چیزی را اراده کند می شود. «صمد»؛ تفسیر به (لم یلد و لم یولد و لم یکن له کفواً احد)، شده است و در اخبار، تفاسیر بسیار برای این اسم وجود دارد که ذکر آنها در این مختصر نگنجد و بسیار گفتن این اسم برای رفع گرسنگی نافع است و مداومت بر این اسم سبب بی نیازی و رجوع مردمان در حوایج به اوست و نقش کردن این اسم بر صفحه ای سربی و همراه داشتن آن موجب حفظ از احتلام است و اگر کسی این اسم را بر کاغذی بنویسد و با روغن زیتون آن را محو نماید و سپس آن روغن را به مارگزیده یا عقرب گزیده بیاشاماند از درد ناشی از زهر عافیت یابد و هر کس به سردرد شدید(صداع) مبتلا شود حرف «ص» صمد را نود(90) بار بنویسد و بر خود ببندد یعنی بر دستمال نهد و بر سر بندد فوراً عافیت یابد (انشاء الله) و هر کس این اسم را بسیار گوید او را از هیچ کس خوف و بیمی نباشد و هر کس که در سحرگاهی وضو ساخته روی بر زمین گذارد و صد و یازده مرتبه (111) این اسم را بخواند از اهل یقین گردد و خواندن این اسم به عدد کبیرش که صد و سی و چهار است(134)، موجب زیادت رزق است و همراه داشتن این نقش (مربّع شماره (1) فواید بسیار دارد:
یا |
ص |
م |
د |
م |
د |
یا |
ص |
د |
م |
ص |
یا |
ص |
یا |
د |
م |
شکل شماره(1)
قل |
هو |
الله |
أحد |
الله |
الصمد |
لم |
یلد |
هو |
الله |
أحد |
الله |
الصمد |
لم |
یلد |
ولم |
الله |
أحد |
الله |
الصمد |
لم |
یلد |
ولم |
یولد |
أحد |
الله |
الصمد |
لم |
یلد |
ولم |
یولد |
ولم |
الله |
الصمد |
لم |
یلد |
ولم |
یولد |
ولم |
یکن |
الصمد |
لم |
یلد |
ولم |
یولد |
ولم |
یکن |
له |
لم |
یلد |
ولم |
یولد |
ولم |
یکن |
له |
کفواً |
یلد |
ولم |
یولد |
ولم |
یکن |
له |
کفواً |
أحد |
شکل شماره(2)
و هر کس که در روز سه شنبه به هنگام زوال خورشید پانصد و ده حرف «ث» بنویسد و در حال نوشتن مکرّر بگوید: (یا دائمُ یا صَمَدُ) و سپس آن نوشته را در دیوار خانه رو به روی قبله باشد بیاویزد، در کارها ثابت قدم باشد و مال حرام با روزی او مخلوط نگردد و اگر این نوشته را در کوزه ی آبی اندازد و زن و شوهر از آن بخورند، هرگز خصومت نکنند.
پژوهه ی نخست در مفهوم «صمد» از مترجم:
«الصمد» از اسماء خداوند به معنی بی نیاز و مقصود نهایی می باشد که در قرآن مجید یک بار استعمال شده است.« مرحوم کلینی» «ره» در اصول کافی ج1 ص 123 دو روایت در توضیح معنای «صمد» نقل می کند که روایت اوّل از "داود بن قاسم جعفری" است به این مضمون:"داود به «امام جواد»(علیه السّلام) عرض کرد: فدایت شوم معنای «صمد» چیست؟ حضرت فرمود: «سیّد مطاع و بزرگی که ملجأ و مقصود حوائج بزرگ و کوچک است». روایت دوم در این باب از" جابربن یزید جعفی" است که می گوید از «امام صادق» (علیه السّلام) دلیلی برای توحید مطالبه کردم، فرمود: «همه ی اسماء پروردگار که به آنها خوانده می شود مبارک است و او در ذات لایزالش متعالی و بزرگ است. او را در ازل کسی یکتا نخواند بلکه او ذاتاً تنها و منفرد بود و بعد که خدا موجودات را خلق نمود به احدیتش عرفان و معرفت پیدا کردند و امر فرمود که به توحیدش اعتراف کنند. او «واحد و صمد و قدوس» است و همه ی موجودات عبادت او می کنند و همه ی حوائج به سمت اوست و علمش بر همه چیز احاطه دارد».
همچنین «امام فخر رازی» تفاسیر برگرفته از معنی «بسیط الحقیقة کل الاشیاء و لیس بشیء منها» واژه ی «صمد» را به طور خلاصه به شرح زیر بیان نموده است:
1) صمد به معنی غنی
2) کسی که فوق او نیست
3) کسی که بعد از نابودی خلقش باقی است
4) کسی که ازلی و ابدی است و فرض زوال برای او نمی شود
5) کسی که نمی میرد و ارثی وانمی گذارد
6) کسی که به صفت کسی متّصف نیست و کسی به صفت او متّصف نمی باشد
7) پاک از هر عیب و دانای هر نهان
8) کامل در ذات، صفات و افعال
9) کسی که خلق را بر حسب نهایت آگاهیش به وجود آورد و عقول از رسیدن به سرّ حکمتش ناتوانند
10) کسی که چشمها و بصیرت ها او را در نمی یابند و او آنها را در می یابد.
11) کسی که منزّه از حدوث و زوال است و
12) کسی که منزّه از قبول نقصان، زیاده، تغییر، تبدّل، زمان، وقت، ساعت، مکان، حیّز و جهت است.
پژوهه ی دوم در معنای صمد:
برای صَمَد در روایات و کلمات مفسران و ارباب لغت معانی زیادی ذکر شده است: راغب در مفردات می گوید: «صمد» به معنی آقایی و بزرگی است که (مردم) برای انجام کارها به سوی او می روند و بعضی گفته اند: «صمد» به معنی چیزی است که توخالی نیست بلکه پُر است. در "مقاییس اللغه" آمده است که «صمد» دو ریشه اصلی دارد: یکی به معنی «قصد» است و دیگری به معنی صلابت و استحکام و این که به خداوند متعال «صمد» گفته می شود به خاطر این است که بندگانش قصد درگاه او می کنند و شاید به همین مناسبت است که معانی متعدد زیر در کتب لغت برای صمد ذکر شده است.«امام حسین» (علیه السّلام) در حدیثی برای صمد پنج معنی بیان فرموده است:
1- «صمد» کسی است که در منتهای سیادت و آقایی است.
2- «صمد» ذاتی است دائم و ازلی و جاودانی.
3- «صمد» وجودی است که جوف ندارد.
4- «صمد» کسی است که نمی خورد و نمی آشامد.
5- «صمد» کسی است که نمی خوابد، شریک ندارد و حفظ چیزی بر او مشکل نیست و چیزی از او مخفی نمی ماند.(1)
درعبارت دیگر آمده است: «صمد» کسی است که تغییرات، کون و فساد ندارد و بعضی نیز گفته اند: «صمد» کسی است که هر وقت چیزی را اراده کند می گوید موجود باش آن هم فوراً موجود می شود.
در حدیثی می خوانیم که «محمّد بن حنفیه» از امیرمؤمنان علی (علیه السّلام) درباره ی صمد سئوال کرد. حضرت فرمود:
تأویل صمد آن است نه اسم است و نه جسم، نه مانند و نه شبیه ندارد و نه صورت و نه تمثال، نه حد و حدود، نه محل و مکان، نه «کَیف» و نه «اَین» نه اینجا و نه آنجا، نه پر است و نه خالی، نه ایستاده است و نه نشسته، نه سکون دارد و نه حرکت، نه ظلمانی است نه نورانی؛ نه روحانی است و نه نفسانی و در عین حال هیچ محلی از او خالی نیست و هیچ مکانی گنجایش او را ندارد، نه رنگ است و نه بر قلب انسانی خطور می کند و نه بو برای او موجود است و همه ی اینها از ذات پاکش منتفی است بحارالانوار ج/3 ص 230 حدیث 21.
این حدیث به خوبی نشان می دهد که «صمد» مفهوم بسیار جامع و وسیعی دارد که هرگونه صفات مخلوقات را از ساحت مقدسش نفی می کند، چرا که اسمهای مشخص و محدود و همچنین جسمیّت و رنگ و بو و مکان و سکون و حرکت و کیفیت و حد و حدود و مانند اینها همه از صفات ممکنات است، بلکه غالباً اوصاف جهان ماده است، و می دانیم خداوند از همه ی اینها برتر و بالاتر است.
ولی نباید فراموش کرد که «صمد» (همان طور که گفته آمد) در اصل لغت به معنی شخص بزرگی است که همه ی نیازمندان به سوی او می روند و از هر نظر کامل است و ظاهراً بقیه ی معانی و تفسیرهای دیگری که برای آن ذکر شده است، به همین ریشه بازمی گردند.
پینوشتها:
1. بحارالانوار، ج223/3.
مترجم و شارح: استاد محمد رسول دریایی
منبع: شریف کاشانی، ملاحبیب الله؛ (1383)، خواص و مفاهیم اسماء الله الحُسنی(نامهای زیبای خداوند)، ترجمه ی محمدرسول دریایی، تهران: نشر صائب، چاپ ششم.