سخن گفتن حضرت فاطمه (س) در رحم مادر
پرسش :
ماجرای سخن گفتن حضرت فاطمه زهرا (سلا م الله علیها) با مادرشان پیش از تولد چه بوده است؟
پاسخ :
پاسخ اجمالی:
حضرت خدیجه(رضى الله عنها) می گوید: هنگامى که به فاطمه حامله شدم از او احساس سنگینی نمی کردم...، و در شکم با من صحبت مى کرد... . هنگامی که پیامبر(ص) از این موضوع مطلع شد خدیجه را بشارت داد که او پاک و خوش قدم و با برکت است و مادر یازده جانشین من خواهد بود.
پاسخ تفصیلی:
حضرت خدیجه (رضى الله عنها) گوید: «هنگامى که به فاطمه حامله شدم از او احساس سنگینى نمى کردم و خفیف و سبک بود و در شکم با من صحبت مى کرد، نزدیک وضع حمل که شد چهار زن که زیبائى و نورانیتشان را نمى توان توصیف کرد بر من وارد شدند، یکى از آنان گفت: من مادرت حواء هستم، دیگرى گفت: من آسیه دختر مزاحم مى باشم، سومى گفت: من کلثوم خواهر موسى هستیم و دیگرى گفت: من مریم دختر عمران و مادر عیسى مى باشم، آمده ایم که به کارهاى مربوط به وضع حمل تو رسیدگى کرده و تو را در این کار کمک کنیم بعد از لحظاتى فاطمه دیده به جهان گشود و سر بر سجده گذاشته و انگشتش را به سوى آسمان بالا برد».(1)
و نیز هنگامى که کفار از رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) خواستند که شکافته شدن ماه را به آنان نشان دهد چند روزى بیشتر به تولد حضرت فاطمه نمانده بود، خدیجه مى گفت: «اى واى چه بسیار زیان کار است آن کسى که محمد را تکذیب مى کند، او بهترین فرستاده خدا و پیامبر است»!، در این هنگام فاطمه از درون شکم او را صدا زده و گفت: «مادرم، غمگین و محزون مباش و نترس، همانا خداوند با پدرم مى باشد»، بعد از آنکه دوران حمل پایان یافت و مدت کامل شد، فاطمه متولد شد و با پرتو رخسارش گیتى منور گردید.(2)
حضرت رسول (صلى الله علیه و آله )فرمود: «جبرئیل سیبى از بهشت برایم آورد، آن را خورده و با خدیجه هم بستر شدم و او به فاطمه حامله شد و خدیجه خود گوید که من به صورت خفیف و سبک حامله شده ام، و در شکم با من سخن مى گوید او به هنگام وضع حمل به دنبال زنان قریش فرستاد تا بیایند و در کارهاى زنانه مربوط به وضع حمل کمک کنند، آنان نیامده و گفتند: نزد تو نمى آئیم زیرا تو همسر محمد شده اى».(3)
شیخ عزالدین عبدالسلام شافعى گوید: هنگامى که خدیجه به فاطمه حامله شد، در شکم وى با او صحبت مى کرد، او این جریان را از پیامبر خدا پنهان مى داشت، روزى حضرت بر او وارد شد و دید بدون اینکه در خانه کسى باشد خدیجه صحبت مى کند، پرسید با چه کسى صحبت مى کردى؟ پاسخ داد با کودکى که در شکم دارم، او با من صحبت مى کند، حضرت فرمود: اى خدیجه تو را بشارت مى دهم، این دخترى است که خداوند او را مادر یازده جانشین من قرار داده است که بعد از من و بعد از پدرشان مى آیند.(4)
در ضمن حدیثى طولانى از امام صادق(علیه السلام) نقل شده که فرمود: «روزى رسول خدا وارد منزل شد و شنید که خدیجه با کسى صحبت مى کند، به او فرمود: اى خدیجه، چه کسى با تو صحبت مى کرد؟ گفت: کودکى که در شکم دارم با من سخن مى گوید و با من انس مى گیرد، فرمود: این جبرئیل است که به من بشارت مى دهد که او دختر است، آفریده اى پاک و خوش قدم و با یمن و برکت است، بزودى خداوند متعال نسل مرا از او و از نسل او امامان را در بین امت قرار خواهد داد».(5).
پی نوشت:
(1). ینابیع الموده، قندوزى، ص 198.
(2). الروض الفائق، ص 314.
(3). ذخائر العقبى، ص 44.
(4). احقاق الحق، ج 10،ص 12.
(5). بحار الانوار، علامه مجلسى، ج 16، ص 80.
منبع: فاطمه زهرا (سلام اله علیها) شادمانی دل پیامبر(صلی الله علیه و آله)، احمد رحمانی همدانی، ترجمه: سیّد حسن افتخار زاده، دفتر تحقیقات و انتشارات بدر، قم، 1376هـ ش، چاپ سوّم، ص193-194.
حضرت خدیجه(رضى الله عنها) می گوید: هنگامى که به فاطمه حامله شدم از او احساس سنگینی نمی کردم...، و در شکم با من صحبت مى کرد... . هنگامی که پیامبر(ص) از این موضوع مطلع شد خدیجه را بشارت داد که او پاک و خوش قدم و با برکت است و مادر یازده جانشین من خواهد بود.
پاسخ تفصیلی:
حضرت خدیجه (رضى الله عنها) گوید: «هنگامى که به فاطمه حامله شدم از او احساس سنگینى نمى کردم و خفیف و سبک بود و در شکم با من صحبت مى کرد، نزدیک وضع حمل که شد چهار زن که زیبائى و نورانیتشان را نمى توان توصیف کرد بر من وارد شدند، یکى از آنان گفت: من مادرت حواء هستم، دیگرى گفت: من آسیه دختر مزاحم مى باشم، سومى گفت: من کلثوم خواهر موسى هستیم و دیگرى گفت: من مریم دختر عمران و مادر عیسى مى باشم، آمده ایم که به کارهاى مربوط به وضع حمل تو رسیدگى کرده و تو را در این کار کمک کنیم بعد از لحظاتى فاطمه دیده به جهان گشود و سر بر سجده گذاشته و انگشتش را به سوى آسمان بالا برد».(1)
و نیز هنگامى که کفار از رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) خواستند که شکافته شدن ماه را به آنان نشان دهد چند روزى بیشتر به تولد حضرت فاطمه نمانده بود، خدیجه مى گفت: «اى واى چه بسیار زیان کار است آن کسى که محمد را تکذیب مى کند، او بهترین فرستاده خدا و پیامبر است»!، در این هنگام فاطمه از درون شکم او را صدا زده و گفت: «مادرم، غمگین و محزون مباش و نترس، همانا خداوند با پدرم مى باشد»، بعد از آنکه دوران حمل پایان یافت و مدت کامل شد، فاطمه متولد شد و با پرتو رخسارش گیتى منور گردید.(2)
حضرت رسول (صلى الله علیه و آله )فرمود: «جبرئیل سیبى از بهشت برایم آورد، آن را خورده و با خدیجه هم بستر شدم و او به فاطمه حامله شد و خدیجه خود گوید که من به صورت خفیف و سبک حامله شده ام، و در شکم با من سخن مى گوید او به هنگام وضع حمل به دنبال زنان قریش فرستاد تا بیایند و در کارهاى زنانه مربوط به وضع حمل کمک کنند، آنان نیامده و گفتند: نزد تو نمى آئیم زیرا تو همسر محمد شده اى».(3)
شیخ عزالدین عبدالسلام شافعى گوید: هنگامى که خدیجه به فاطمه حامله شد، در شکم وى با او صحبت مى کرد، او این جریان را از پیامبر خدا پنهان مى داشت، روزى حضرت بر او وارد شد و دید بدون اینکه در خانه کسى باشد خدیجه صحبت مى کند، پرسید با چه کسى صحبت مى کردى؟ پاسخ داد با کودکى که در شکم دارم، او با من صحبت مى کند، حضرت فرمود: اى خدیجه تو را بشارت مى دهم، این دخترى است که خداوند او را مادر یازده جانشین من قرار داده است که بعد از من و بعد از پدرشان مى آیند.(4)
در ضمن حدیثى طولانى از امام صادق(علیه السلام) نقل شده که فرمود: «روزى رسول خدا وارد منزل شد و شنید که خدیجه با کسى صحبت مى کند، به او فرمود: اى خدیجه، چه کسى با تو صحبت مى کرد؟ گفت: کودکى که در شکم دارم با من سخن مى گوید و با من انس مى گیرد، فرمود: این جبرئیل است که به من بشارت مى دهد که او دختر است، آفریده اى پاک و خوش قدم و با یمن و برکت است، بزودى خداوند متعال نسل مرا از او و از نسل او امامان را در بین امت قرار خواهد داد».(5).
پی نوشت:
(1). ینابیع الموده، قندوزى، ص 198.
(2). الروض الفائق، ص 314.
(3). ذخائر العقبى، ص 44.
(4). احقاق الحق، ج 10،ص 12.
(5). بحار الانوار، علامه مجلسى، ج 16، ص 80.
منبع: فاطمه زهرا (سلام اله علیها) شادمانی دل پیامبر(صلی الله علیه و آله)، احمد رحمانی همدانی، ترجمه: سیّد حسن افتخار زاده، دفتر تحقیقات و انتشارات بدر، قم، 1376هـ ش، چاپ سوّم، ص193-194.
مطالب مرتبط: