تعارض های درمان نشده میان همسران، می تواند زمینه ساز قتل در خانواده باشد.
قتل عمد چیست؟
قتل عمد از جمله جرایمی است که با توسل به خشونت صورت می گیرد. ممکن است خشونت مبتنی بر عادت و مهارناپذیر نباشد، بلکه شخصی مرتکب آن بشود که به دلایل تربیتی، عاطفی و خانوادگی (بی مهری و تنهایی) منزوی بوده و برخلاف میلش دست به این کار بزند. یعنی ممکن است در حالتی که بیش از حد تحت فشار قرار گرفته برای دفاع و اثبات وجود خود دست به خشونتی جبران ناپذیر زده باشد.
این تحقیق نشان می دهد که یکی از مهم ترین عوامل خشونت های خانوادگی، و به ویژه قربانی شدن زنان یا مردان، فرهنگ جامعه و محیط اجتماعی است. در بسیاری از جوامع، فرهنگ حاکم بر خانواده و جامعه به گونه ای است که خشونت مردان برضد زنان عادی تلقی می شود و بزه دیدگی زنان نهادینه شده است.
این تحقیق نشان می دهد که یکی از مهم ترین عوامل خشونت های خانوادگی، و به ویژه قربانی شدن زنان یا مردان، فرهنگ جامعه و محیط اجتماعی است. در بسیاری از جوامع، فرهنگ حاکم بر خانواده و جامعه به گونه ای است که خشونت مردان برضد زنان عادی تلقی می شود و بزه دیدگی زنان نهادینه شده است.
علل همسرکشی
در جوامع توسعه نیافته ازدواج های زودهنگام زنان و محرومیت آنان از تحصیل دانش و آموختن حرفه و هنر و نیز تربیت مردان در خانواده پدرسالار و ریاست بی چون و چرای مرد در مقام پدر یا همسر در خانواده توان برابری آنان را با مردان سلب می کند. بی سوادی و ناآگاهی و وابستگی اقتصادی به همسر نیز زمینه بزه دیدگی و خشونت پذیری و اطاعت بی چون و چرا از وی را فراهم می آورد. از سوی دیگر، نظارت شدید اجتماعی و پایین بودن سطح سواد در خانواده های عامی و پیروی آنان از الگوهای سنتی حاکم از آشکار شدن ناسازگاری های زندگی زناشویی و دادخواهی زنان جلوگیری می کند (زهروی، ۱۳۷۹).
با توجه به اینکه در بسیاری از مناطق ایران و نزد اکثریتی از خانواده های روستایی و حتی شهری هنوز هم عصبیت های طایفه ای و سنت ها و رسوم قبیله ای حاکم بر روابط خانوادگی است.
زنان، که اغلب در سنین پایین و به خواسته پدر ازدواج کرده اند، در اوج بلوغ فکری و زمانی که نیازمند توجه و محبت همسرند، گاهی به علت بی اعتنایی با رفتار خشونت آمیز و آمرانه همسر تحت تأثیر وسوسه «غریبه ای» اغوا می شوند و برای ارضای تمایلات خود مصالح خانوادگی و مقام مادری را نیز فراموش می کنند و با توجه به قبح طلاق و اختیار مطلق مرد در طلاق و مشکلات قانونی و اطاله دادرسی و نیز ناآگاهی و جهالت، تنها راه حل را در از میان بردن همسر می بینند و به کمک معشوق، همان «شخص ثالث»، همسر را به قتل می رسانند.
گاه نیز به علت بی توجهی به وضعیت خانواده و اصرار به ادامه اعمال و رفتار خود زمینه را برای ارتکاب جرم فراهم می آورند و در نهایت، خود قربانی می شوند، از این رو، قتل زنان و دختران به دست همسر یا پدر و برادر، به هنگامی که زن یا دختر رابطه نامشروع با جوان دیگری برقرار می کند و حتی در مواردی که به آن ظن می برند، یکی از شایع ترین قتل هاست.
با توجه به اینکه در بسیاری از مناطق ایران و نزد اکثریتی از خانواده های روستایی و حتی شهری هنوز هم عصبیت های طایفه ای و سنت ها و رسوم قبیله ای حاکم بر روابط خانوادگی است.
زنان، که اغلب در سنین پایین و به خواسته پدر ازدواج کرده اند، در اوج بلوغ فکری و زمانی که نیازمند توجه و محبت همسرند، گاهی به علت بی اعتنایی با رفتار خشونت آمیز و آمرانه همسر تحت تأثیر وسوسه «غریبه ای» اغوا می شوند و برای ارضای تمایلات خود مصالح خانوادگی و مقام مادری را نیز فراموش می کنند و با توجه به قبح طلاق و اختیار مطلق مرد در طلاق و مشکلات قانونی و اطاله دادرسی و نیز ناآگاهی و جهالت، تنها راه حل را در از میان بردن همسر می بینند و به کمک معشوق، همان «شخص ثالث»، همسر را به قتل می رسانند.
گاه نیز به علت بی توجهی به وضعیت خانواده و اصرار به ادامه اعمال و رفتار خود زمینه را برای ارتکاب جرم فراهم می آورند و در نهایت، خود قربانی می شوند، از این رو، قتل زنان و دختران به دست همسر یا پدر و برادر، به هنگامی که زن یا دختر رابطه نامشروع با جوان دیگری برقرار می کند و حتی در مواردی که به آن ظن می برند، یکی از شایع ترین قتل هاست.
قتل در میان افراد مبتلا به اختلال روانی
علاوه بر این، در مقایسه با افراد برخوردار از سلامت روانی، مردان دارای اختلالات روانی، اعضای خانواده خود را بیشتر می کشند. کشتن همسران به دست شوهران افسرده، اغلب با هذیان بی وفایی همراه است. حسادت مبالغه آمیز یکی از آزارهای روحی شدید و عمیق است که موجب رنج فراوان، اشتباهات زیاد و بی انصافی های بسیار می شود. خصوصیت اساسی حسادت بیمارگونه باور هذیانی به بی وفایی همسر است. اختلال به این دلیل بیمارگونه خوانده می شود که قرائن کافی برای چنین ظنی وجود ندارد و استدلال منطقی هم در این اعتقاد تأثیری ندارد.
از طرف دیگر، تحولات اجتماعی پس از انقلاب و جنگ هشت ساله دگرگونی های عمیقی در ساختار اجتماعی و اقتصادی ایران پدید آورده است؛ افزایش جمعیت به دو برابر، مهاجرت روستاییان به شهرها و مراکز استان ها، افزایش میزان بیکاری، حاشیه نشینی، تضاد فرهنگی نابرابری های اقتصادی و اختلاف طبقاتی و مهم تر از همه، تزلزل ارزش ها و افزایش «حس محرومیت» در قشر بزرگی از جمعیت، تنش ها و اختلافات شدیدی در درون خانواده ها ایجاد کرده که در مواردی متلاشی شدن کانون خانواده ها را در پی داشته است.
در این بررسی، توجه به شخصیت زن یا مرد و این که هر انسان «طبع مخصوص» به خود دارد و مجموعه ای است از تضادهای ناشناخته، در نظر گرفته شده است. از این رو، در مطالعه همسرکشی مجموعه عواملی که به ارتکاب قتل همسر انجامیده، مدنظر قرار گرفته است.
اما نکته مهمی که در عمل در مطالعه تک تک استان ها مشخص شد این است که با وجود تفاوت های اجتماعی، فرهنگی، اقلیمی و بین اقوام مختلف کشور، در مورد نگرش مردان و نوع و نحوه رفتار و اعمال سوءنیت به زنان میان آنان تفاوتی وجود ندارد. همچنان که بین زنان تمامی این اقوام در پذیرش خشونت و تسلیم و تحمل درد و رنج جسمی و روحی و سرخوردگی های عاطفی و نهایتا پنهانکاری و تظاهر در رفتار همانندی فراوان است.
از طرف دیگر، تحولات اجتماعی پس از انقلاب و جنگ هشت ساله دگرگونی های عمیقی در ساختار اجتماعی و اقتصادی ایران پدید آورده است؛ افزایش جمعیت به دو برابر، مهاجرت روستاییان به شهرها و مراکز استان ها، افزایش میزان بیکاری، حاشیه نشینی، تضاد فرهنگی نابرابری های اقتصادی و اختلاف طبقاتی و مهم تر از همه، تزلزل ارزش ها و افزایش «حس محرومیت» در قشر بزرگی از جمعیت، تنش ها و اختلافات شدیدی در درون خانواده ها ایجاد کرده که در مواردی متلاشی شدن کانون خانواده ها را در پی داشته است.
در این بررسی، توجه به شخصیت زن یا مرد و این که هر انسان «طبع مخصوص» به خود دارد و مجموعه ای است از تضادهای ناشناخته، در نظر گرفته شده است. از این رو، در مطالعه همسرکشی مجموعه عواملی که به ارتکاب قتل همسر انجامیده، مدنظر قرار گرفته است.
اما نکته مهمی که در عمل در مطالعه تک تک استان ها مشخص شد این است که با وجود تفاوت های اجتماعی، فرهنگی، اقلیمی و بین اقوام مختلف کشور، در مورد نگرش مردان و نوع و نحوه رفتار و اعمال سوءنیت به زنان میان آنان تفاوتی وجود ندارد. همچنان که بین زنان تمامی این اقوام در پذیرش خشونت و تسلیم و تحمل درد و رنج جسمی و روحی و سرخوردگی های عاطفی و نهایتا پنهانکاری و تظاهر در رفتار همانندی فراوان است.
نویسنده: شهلا معظمی
منبع: کتاب «مجموعه مقالات آسیب های اجتماعی ایران»