همسالان در مرحله میانی نوجوانی، نقش بسیار مهمی در شکل گیری هویت دارند.
مرحله ی میانی نوجوانی (سیزده تا پانزده سالگی)
وقتی مرحله ی میانی نوجوانی شروع می شود، والدین معمولا به گروه دوستان فرزند نوجوان خود نگاه تردیدآمیزی دارند، چون این گروه ویژگی های متضادی دارد. جنبه ی خوب این رابطه های دوستانه این است که حمایت ایجاد می کند و جنبه ی بدش هم این است که دردسر ساز است. بنابراین رابطه برقرار کردن والدین با این دوستان نزدیک و با نفوذ نوجوان خود خیلی مهم است و نیاز به هوشیاری و زیرکی دارد.
به طور کلی، لازم است از آن گروه از دوستان نوجوانتان که با او بسیار صمیمی هستند و به نظر می رسد دوستی آنان با دختر یا پسر شما مفید است حمایت کنید، که این شامل دوستان نوجوانی هم می شود که در حلقه ی فعالیت های خانوادگی شما قرار دارند و مورد علاقه ی فرزند شما هستند. بهتر است، از دوستان فرزند خود شناخت کامل داشته باشید. محیط خانه را برای پذیرش دوستان و هم کلاسی های او همیشه آماده نگه دارید.
به این ترتیب، فرزند شما همیشه می تواند به راحتی و بدون نگرانی دوستانش را به خانه دعوت کند. شما هم در جریان رفت و آمدهای او قرار خواهید گرفت، هم قادر خواهید بود برای شناخت بیشتر با آنان ارتباط دوستانه ای برقرار کنید. و به مرور می توانید روی آنها اعمال نفوذ کنید. والدینی که بر اثر نارضایتی، رابطه ی خود را با دوستان فرزندشان قطع می کنند نه تنها امکان نفوذ مثبت خود را از بین می برند، بلکه با نادیده گرفتن این ارتباط از اوضاع نوجوان خود بی خبر می مانند.
به طور کلی، لازم است از آن گروه از دوستان نوجوانتان که با او بسیار صمیمی هستند و به نظر می رسد دوستی آنان با دختر یا پسر شما مفید است حمایت کنید، که این شامل دوستان نوجوانی هم می شود که در حلقه ی فعالیت های خانوادگی شما قرار دارند و مورد علاقه ی فرزند شما هستند. بهتر است، از دوستان فرزند خود شناخت کامل داشته باشید. محیط خانه را برای پذیرش دوستان و هم کلاسی های او همیشه آماده نگه دارید.
به این ترتیب، فرزند شما همیشه می تواند به راحتی و بدون نگرانی دوستانش را به خانه دعوت کند. شما هم در جریان رفت و آمدهای او قرار خواهید گرفت، هم قادر خواهید بود برای شناخت بیشتر با آنان ارتباط دوستانه ای برقرار کنید. و به مرور می توانید روی آنها اعمال نفوذ کنید. والدینی که بر اثر نارضایتی، رابطه ی خود را با دوستان فرزندشان قطع می کنند نه تنها امکان نفوذ مثبت خود را از بین می برند، بلکه با نادیده گرفتن این ارتباط از اوضاع نوجوان خود بی خبر می مانند.
نفوذ همسالان نوجوان شما
اگر متوجه شدید نفوذ دوستان بر فرزند نوجوان شما، در این سن اثرپذیری، برای او مضر است چه کار می کنید؟ از دوستان فرزندتان انتقاد نکنید، چون این کار شما باعث می شود که نوجوان شما احساس کند از او انتقاد می کنید و در صدد دفاع از دوستان در مقابل شما بر می آید. به جای این کار، نگرانی خود را از رفتار ناشایست دوستان فرزندتان، به طور مشخص به او بگویید، و یادآور شوید که نمی خواهید فرزند شما چنین رفتاری داشته باشد. می توانید موضوع را به این صورت با فرزندتان در میان بگذارید: «دوست دارم به میل و اراده ی خودت دوستانت را انتخاب کنی، اما همچنین دلم می خواهد راجع به این که چه کارهایی را می توانی با دوستانت انجام دهی و چه کارهایی را نمی توانی انجام دهی با تو صحبت کنم.
از صحبت های تو این طور برداشت کردم که دوستان تو سیگار می کشند، وقتی از کنار دیوار خانه های مردم رد می شوند روی دیوارشان می نویسند. تا زمانی که تو در این کارها شرکت نکنی، من از دوستی و رفاقت شما حمایت خواهم کرد. اگر نمی توانی خودت را کنترل کنی و با آنان همکاری نکنی، متأسفانه مجبور می شوم رفت و آمدهای تو را محدود کنم و از تو بخواهم در خارج از خانه با آنان معاشرت نکنی. خوشحال می شوم که آنان را به خانه بیاوری، من از آنان به گرمی پذیرایی می کنم و فرصتی پیدا می کنم تا آنان را بهتر بشناسم، و انتظار دارم آنان هم به قوانین خانواده ی ما احترام بگذارند».
از صحبت های تو این طور برداشت کردم که دوستان تو سیگار می کشند، وقتی از کنار دیوار خانه های مردم رد می شوند روی دیوارشان می نویسند. تا زمانی که تو در این کارها شرکت نکنی، من از دوستی و رفاقت شما حمایت خواهم کرد. اگر نمی توانی خودت را کنترل کنی و با آنان همکاری نکنی، متأسفانه مجبور می شوم رفت و آمدهای تو را محدود کنم و از تو بخواهم در خارج از خانه با آنان معاشرت نکنی. خوشحال می شوم که آنان را به خانه بیاوری، من از آنان به گرمی پذیرایی می کنم و فرصتی پیدا می کنم تا آنان را بهتر بشناسم، و انتظار دارم آنان هم به قوانین خانواده ی ما احترام بگذارند».
احساس بد نسبت به دوستان نوجوان
گاهی، در بعضی از موقعیت ها، والدی (معمولا مادر، تا آن جا که من دیده ام) در مورد دوستان جدید دختر نوجوانش احساس بدی دارد، آشفته و پریشان و ناراحت است و نمی داند چرا؟ آیا او باید این حس های مبهم را با دخترش در میان بگذارد؟ من معتقد هستم بله، او باید این کار را بکند. می تواند بگوید: «راستش را بخواهی مطلبی هست که دوست دارم با تو در میان بگذارم، من دوست جدید تو را نمی شناسم. اطلاعات دقیقی هم در مورد او ندارم، اما وقتی با او روبه رو شدم، نمی دانم چرا یک مرتبه احساس خطر کردم.
برای آنچه که احساس می کنم هیچ دلیل قانع کننده ای ندارم، فقط دلم می خواهد وقتی با او معاشرت می کنی حواس خودت را کاملا جمع کنی.» وقتی این اطلاعات به قصد ابراز توجه و نگرانی و نه کنترل فرزند با او در میان گذاشته می شود، به نظر من نوجوان هشیار خواهد شد.
برای آنچه که احساس می کنم هیچ دلیل قانع کننده ای ندارم، فقط دلم می خواهد وقتی با او معاشرت می کنی حواس خودت را کاملا جمع کنی.» وقتی این اطلاعات به قصد ابراز توجه و نگرانی و نه کنترل فرزند با او در میان گذاشته می شود، به نظر من نوجوان هشیار خواهد شد.
اختلافات میان والدین و نوجوان
در اواسط نوجوانی، گاه اختلافات میان والدین و نوجوان اوج می گیرد و این وضعیت بارها و بارها تکرار می شود. چرا؟ اول، به این دلیل که جدایی از کودکی، که در اوایل نوجوانی اتفاق افتاده، نوجوان را به این سمت سوق می دهد که استقلال و فضای بیشتر برای رشد را با جدیت بیشتر طلب کند. دوم این که، فرصت همراهی با دوستان برای کشف دنیای خارج بیشتر از قبل است. قدرت این همراهی جمعی در مبارزه برای کسب آزادی اجتماعی مورد نظر در اواسط نوجوانی افزایش می یابد.
برای به دست آوردن تجربه های تازه و تعلق خاطر به گروهی در جامعه، نوجوان به معاشرت با گروه همسالانش ادامه می دهد و از آنها حمایت می کند. نوجوان استقلال از والدین را ارزشمند می شمرد، اما به هیچ عنوان حاضر نیست مستقل از دوستانش باشد. حالا جایگاه اجتماعی نوجوان و تعریفش از خویشتن به گروهی که با آنها همراهی می کند گره خورده است، و این گروه ها (دارودسته ها) با اعمال فشار بر اعضای خود آنها را وادار به اطاعت می کنند (این گروه های (دارودسته ها) متشکل از جوانان از نوجوانان سیزده تا پانزده ساله جذب نیرو می کنند، چون نوجوانان در این سن در پی تعلق داشتن به گروه همسالان خود هستند.
ادامه دارد...
برای به دست آوردن تجربه های تازه و تعلق خاطر به گروهی در جامعه، نوجوان به معاشرت با گروه همسالانش ادامه می دهد و از آنها حمایت می کند. نوجوان استقلال از والدین را ارزشمند می شمرد، اما به هیچ عنوان حاضر نیست مستقل از دوستانش باشد. حالا جایگاه اجتماعی نوجوان و تعریفش از خویشتن به گروهی که با آنها همراهی می کند گره خورده است، و این گروه ها (دارودسته ها) با اعمال فشار بر اعضای خود آنها را وادار به اطاعت می کنند (این گروه های (دارودسته ها) متشکل از جوانان از نوجوانان سیزده تا پانزده ساله جذب نیرو می کنند، چون نوجوانان در این سن در پی تعلق داشتن به گروه همسالان خود هستند.
ادامه دارد...
نویسنده: کارل پیکارد
منبع: کتاب «دوران نوجوانی فرزندتان را دریابید»