شباهت های شخصیتی می تواند یکی از عوامل موفقیت در ازدواج باشد.
درون گرایی و برون گرایی
آنها معتقدند مفهوم سازی شخصیت در حوزه ارتباط بیشتر می تواند پیش بینی کننده ثبات و کیفیت ارتباط زناشویی باشد. از این رو، شخصیت می تواند پیش بینی کننده ساختار کیفیت ارتباط زوجین باشد. از آنجا که تعامل زوجین با رفتارهای خاصی انجام می پذیرد، کیفیت ارتباط به ویژه به هنگام کنش های تعارض برانگیز اهمیت ویژه ای در تعیین برونداد ارتباط و رضایت از ارتباط با طلاق و جدایی دارد (گوتمن ونوتاریس، ۲۰۰۰؛ ویس و هیمن، ۱۹۹۷).
یادگیری اجتماعی و ازدواج موفق
رویکردهای نظری گوناگونی در حوزه های رفتاری، یادگیری اجتماعی، تبادل بحران و دلبستگی به مطالعه ارتباط زناشویی پرداخته اند (کارنی و برادبری، ۱۹۹۵). از میان آنها، کارنی و برادبری (۱۹۹۵) در چارچوب نظری جامعی الگوی آسیب پذیری-استرس-سازگاری را برای ازدواج ارائه داده اند.
آنها این الگو را بر اساس مطالعه های فراتحلیلی از مطالعات طولی بر ثبات و کیفیت ازدواج استخراج کرده اند. براساس این الگو، الگوهای خاصی از شخصیت ارتباطی در سطح فردی و خانوادگی می توانند بیانگر آسیب پذیری های مداوم باشند که مستلزم فرایندهای انطباقی در رویارویی با رویدادهای پراسترس است.
این فرایندهای انطباقی در برگیرنده رفتارهای حل تعارض کارکردی هستند. کیفیت این رفتارهای حل تعارض تعیین کننده میزان و شدت وقوع وهله های تعارض و تأثیر آن روی ثبات و کیفیت ازدواج است. مزیت اصلی این رویکرد تأکید آن بر ارتباط های میان فردی و پویایی است که میان پدیده هایی وجود دارد که مفهوم های نظری مرتبط با این الگو را پوشش می دهند. این رویکرد در راستای پارادایم معطوف به فرایند اسپری (۲۰۰۰) است که به خانواده تعلق دارد و به ویژه براساس پژوهش های تحولی زناشویی بنا شده است (مانند بردبری و فینچان، ۲۰۰۰).
شنیویند و گرهارد (۲۰۰۲) از یک الگوی واسطه ای به منظور نشان دادن تعامل شخصیت ارتباطی با حل تعارض و رضایت از ارتباط استفاده کرده اند که این الگو در سطح ارتباطی زوجین طراحی شده است. به گونه ای که الگوی شخصیت ارتباطی بتواند برونداد رضایت ارتباط زناشویی را تعیین کند و ممکن است به طور غیر مستقیم پیش بینی کننده شیوه حل تعارض زوجین باشد.
آنها این الگو را بر اساس مطالعه های فراتحلیلی از مطالعات طولی بر ثبات و کیفیت ازدواج استخراج کرده اند. براساس این الگو، الگوهای خاصی از شخصیت ارتباطی در سطح فردی و خانوادگی می توانند بیانگر آسیب پذیری های مداوم باشند که مستلزم فرایندهای انطباقی در رویارویی با رویدادهای پراسترس است.
این فرایندهای انطباقی در برگیرنده رفتارهای حل تعارض کارکردی هستند. کیفیت این رفتارهای حل تعارض تعیین کننده میزان و شدت وقوع وهله های تعارض و تأثیر آن روی ثبات و کیفیت ازدواج است. مزیت اصلی این رویکرد تأکید آن بر ارتباط های میان فردی و پویایی است که میان پدیده هایی وجود دارد که مفهوم های نظری مرتبط با این الگو را پوشش می دهند. این رویکرد در راستای پارادایم معطوف به فرایند اسپری (۲۰۰۰) است که به خانواده تعلق دارد و به ویژه براساس پژوهش های تحولی زناشویی بنا شده است (مانند بردبری و فینچان، ۲۰۰۰).
شنیویند و گرهارد (۲۰۰۲) از یک الگوی واسطه ای به منظور نشان دادن تعامل شخصیت ارتباطی با حل تعارض و رضایت از ارتباط استفاده کرده اند که این الگو در سطح ارتباطی زوجین طراحی شده است. به گونه ای که الگوی شخصیت ارتباطی بتواند برونداد رضایت ارتباط زناشویی را تعیین کند و ممکن است به طور غیر مستقیم پیش بینی کننده شیوه حل تعارض زوجین باشد.
شخصیت ارتباطی و حل تعارض
براساس پژوهش آنها، شخصیت ارتباطی و حل تعارض عواملی هستند که میزان تجربه رضایت زوجین را از ازدواج در مدت پنج سال نخست زندگی مشترک تعیین می کنند و توانایی پیش بینی و توجیه کیفیت ازدواج زوجین را دارند. به باور آنها دانش متقابل زوجین از ویژگی های شخصیتی یکدیگر می تواند سبب کمک به حل تعارض و رشد الگوهای شخصیت ارتباطی زیربنایی آن باشد.
به عبارت دیگر، وقتی رفتارهای حل تعارض در زوجین به کار گرفته شود، شیوه به کارگیری این رفتارها به الگوهای شخصیتی زوجین وابسته است و این الگوهای شخصیتی می توانند تعیین کننده قدرت و توانایی حل تعارض زوجین باشند. به طوری که سازه های شخصیتی معطوف به ارتباط می توانند تمایل فرد به سبک حل تعارض را مشخص کنند که این تمایلات را می توان با عوامل شخصیتی مانند پرسشنامه پنج عاملی شخصیت و یا شانزده عاملی کتل تعیین کرد.
به گونه ای که سفارش می شود از ارزیابی های شخصیت ارتباطی، به عنوان ابزار غربالگری مفید به هنگام به کارگیری روش های مداخله ای در افزایش کیفیت ارتباط زوجین استفاده شود و در این حوزه می توان به عوامل شخصیت ارتباطی همچون شایستگی اجتماعی، توانایی همدلی و میزان حساسیت زوجین اشاره کرد. از آنجا که شیوه حل تعارض و شخصیت ارتباطی مهم ترین عوامل پیش بینی کننده پیشرفت ازدواج هستند، سفارش می شود که به زوجین در آغاز ارتباط مهارت های سازنده حل تعارض آموزش داده شود (استانلی، مارکمن، سینت پیتر و لیبر، ۱۹۹۵).
جانکولین در پژوهش طولی ۱۳ ساله (۱۹۸۱–۱۹۹۴) تأثیر شخصیت بر رضایت زناشویی را بررسی کرد. او با استفاده از دو الگوی تفسیری و تعاملی، روابط بین زوجین را مطالعه نمود. الگوی تفسیری نشان دهنده تأثیر شخصیت یکی از زوجین بر شیوه نگریستن او به ارتباطشان است و الگوی تعاملی شخصیت بر ازدواج تأثیر می گذارد، به طوری که شخصیت فرد پاسخ خاصی را در همسر بر می انگیزاند. او با تحقیقات و مطالعاتی که از 13-2 سال بعد، در مورد زوجین انجام داد نتیجه گرفت شخصیت هر یک از زوجین با رضایت زناشویی آنان رابطه دارد.
به عبارت دیگر، وقتی رفتارهای حل تعارض در زوجین به کار گرفته شود، شیوه به کارگیری این رفتارها به الگوهای شخصیتی زوجین وابسته است و این الگوهای شخصیتی می توانند تعیین کننده قدرت و توانایی حل تعارض زوجین باشند. به طوری که سازه های شخصیتی معطوف به ارتباط می توانند تمایل فرد به سبک حل تعارض را مشخص کنند که این تمایلات را می توان با عوامل شخصیتی مانند پرسشنامه پنج عاملی شخصیت و یا شانزده عاملی کتل تعیین کرد.
به گونه ای که سفارش می شود از ارزیابی های شخصیت ارتباطی، به عنوان ابزار غربالگری مفید به هنگام به کارگیری روش های مداخله ای در افزایش کیفیت ارتباط زوجین استفاده شود و در این حوزه می توان به عوامل شخصیت ارتباطی همچون شایستگی اجتماعی، توانایی همدلی و میزان حساسیت زوجین اشاره کرد. از آنجا که شیوه حل تعارض و شخصیت ارتباطی مهم ترین عوامل پیش بینی کننده پیشرفت ازدواج هستند، سفارش می شود که به زوجین در آغاز ارتباط مهارت های سازنده حل تعارض آموزش داده شود (استانلی، مارکمن، سینت پیتر و لیبر، ۱۹۹۵).
جانکولین در پژوهش طولی ۱۳ ساله (۱۹۸۱–۱۹۹۴) تأثیر شخصیت بر رضایت زناشویی را بررسی کرد. او با استفاده از دو الگوی تفسیری و تعاملی، روابط بین زوجین را مطالعه نمود. الگوی تفسیری نشان دهنده تأثیر شخصیت یکی از زوجین بر شیوه نگریستن او به ارتباطشان است و الگوی تعاملی شخصیت بر ازدواج تأثیر می گذارد، به طوری که شخصیت فرد پاسخ خاصی را در همسر بر می انگیزاند. او با تحقیقات و مطالعاتی که از 13-2 سال بعد، در مورد زوجین انجام داد نتیجه گرفت شخصیت هر یک از زوجین با رضایت زناشویی آنان رابطه دارد.
نوروزگرایی-ثبات هیجانی
پایداری هیجانی عامل کلیدی موفقیت در زندگی و حفظ سلامت است (جان بزرگی، ۱۳۸۳). کارنی و برادبری (۱۹۹۷) معتقدند برخی از تمایلات شخصیتی مانند ناپایداری هیجانی با نوروزگرایی می توانند آسیب پذیری های پایداری را در چگونگی انطباق زوجین با تجارب پرفشار زندگی ایجاد کنند و رضایتمندی ازدواج را تحت تأثیر قرار دهند. کلی و کانلی (۱۹۸۷) در یک مطالعه طولی نشان دادند که ثبات هیجانی (که در آن سوی پیوستار نوروزگرایی قرار دارد) قوی ترین عامل پیش بینی کننده موفقیت زندگی حتی پیش از ازدواج است. این عامل می تواند مهم ترین عامل پیش بینی کننده طلاق و با شکست در زندگی باشد (جان بزرگی، ۱۳۸۳).
آدامز (۱۹۴۶) در پژوهشی نشان داد که مردهایی که پیش از ازدواج «آرام، صادق و باثبات» بودند، در مقایسه با مردهای «تحریک پذیر، طفره جو و هیجانی»؛ پس از ازدواج شادکامی بیشتری را تجربه می کردند. همچنین، زن هایی که پیش از ازدواج «صادق، باثبات و راضی» بودند، در مقایسه با زنان «طفره جو، بی ثبات یانگران و ناراضی»؛ پس از ازدواج شادکامی بیشتری را گزارش کردند.
کارنی و برادبری (۱۹۹۵) نوروزگرایی را نیز یکی از پیش بینی کننده های ثبات زناشویی معرفی کرده اند. همچنین، آیزنگ و واک فیلید (۱۹۸۱)، کلی و کانلی (۱۹۸۷) و کوردک (۱۹۹۸) بیشتر بر حوزه ثبات هیجانی در برابر بی ثباتی (یعنی نوروزگرایی) به عنوان پیش بینی کننده ازدواج موفق تاکید داشته اند. برخی از پژوهشگران (مانند واتسون و کلارک، ۱۹۸۴) به نوروزگرایی به عنوان عاطفه منفی اشاره کرده اند.
ادامه دارد...
منبع: مشاوره پیش از ازدواج، مسعود جان بزرگی، صص 188-191، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، قم، اول، 1397
آدامز (۱۹۴۶) در پژوهشی نشان داد که مردهایی که پیش از ازدواج «آرام، صادق و باثبات» بودند، در مقایسه با مردهای «تحریک پذیر، طفره جو و هیجانی»؛ پس از ازدواج شادکامی بیشتری را تجربه می کردند. همچنین، زن هایی که پیش از ازدواج «صادق، باثبات و راضی» بودند، در مقایسه با زنان «طفره جو، بی ثبات یانگران و ناراضی»؛ پس از ازدواج شادکامی بیشتری را گزارش کردند.
کارنی و برادبری (۱۹۹۵) نوروزگرایی را نیز یکی از پیش بینی کننده های ثبات زناشویی معرفی کرده اند. همچنین، آیزنگ و واک فیلید (۱۹۸۱)، کلی و کانلی (۱۹۸۷) و کوردک (۱۹۹۸) بیشتر بر حوزه ثبات هیجانی در برابر بی ثباتی (یعنی نوروزگرایی) به عنوان پیش بینی کننده ازدواج موفق تاکید داشته اند. برخی از پژوهشگران (مانند واتسون و کلارک، ۱۹۸۴) به نوروزگرایی به عنوان عاطفه منفی اشاره کرده اند.
ادامه دارد...
منبع: مشاوره پیش از ازدواج، مسعود جان بزرگی، صص 188-191، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، قم، اول، 1397