0
مسیر جاری :
روایت شکنجه های ضد انقلاب (2) ادبیات دفاع مقدس

روایت شکنجه های ضد انقلاب (2)

فردايش به ستاد عمليات رفته و اعلام آمادگي كردم كه جز نيروهاي آزادكننده پادگان بانه باشم. خوشحال شدند و قبول كردند وسايل را برداشتم و به محل استقرار نيروهاي ضربت، به "ديدگاه " سنندج رفتم و به ديگر برادران...
روایت شکنجه های ضد انقلاب (1) ادبیات دفاع مقدس

روایت شکنجه های ضد انقلاب (1)

از كنار شهدا عبور كرديم تا واحد بعدي بيايد و ترتيب جمع‌آوري آنها را بدهم و باز هم مستحكم‌تر از پيش با چشماني گريان به پيشروي ادامه داديم و پس از درهم شكسته شدن چند حركت مذبوحانه در حدود 10 دقيقه بعد در...
خاطراتي از سيد علي اكبر ابوترابي ادبیات دفاع مقدس

خاطراتي از سيد علي اكبر ابوترابي

*مرا مستقيماً به قرارگاه پشت خط منتقل كردند. پس از آن، يك سرهنگ دوم كه فرمانده تيپ بود، به اتفاق چند افسر عراقي، سؤالاتي از من كردند. به خيال اينكه باز جويي زودتر تمام مي‌شود، به زبان عربي و با كلمات مختصري...
خاطره گويي شهيد سيروس مهدي پور (2) ادبیات دفاع مقدس

خاطره گويي شهيد سيروس مهدي پور (2)

آن چه خواهيد خواند بخش دوم خاطرات شفاهي شهيد "سيروس مهدي‌پور " مي باشد.پدر اين شهيد بزرگوار آقاي مهدي‌پور گفته است كه "هر وقت سيروس از جبهه برمي‌گشت، من مشتاقانه مي‌نشستم و خاطراتش را مي‌شنيدم. البته بدون...
خاطره گويي شهيد سيروس مهدي پور (1) ادبیات دفاع مقدس

خاطره گويي شهيد سيروس مهدي پور (1)

آن چه خواهيد خواند براساس نوارهايي تدوين شده كه پدر شهيد "سيروس مهدي‌پور " تهيه كرده است. آقاي مهدي‌پور گفته است كه "هر وقت سيروس از جبهه برمي‌گشت، من مشتاقانه مي‌نشستم و خاطراتش را مي‌شنيدم. البته بدون...
سرفرازي به سر نيزه فراز آمد باز ادبیات دفاع مقدس

سرفرازي به سر نيزه فراز آمد باز

به مناسبت شهادت سرداران شهيد سپاه سرفرازي به سر نيزه فراز آمد باز تا ببينيم شهيد است كه باز آمد باز جوش ليلي است كه در دشت جنون سبز شده باغ سرو است كه از سرخي خون سبز شده خبر از يار عزيزي است كه برگشت،...
رو به قبله ايستاد و « گرا» داد ادبیات دفاع مقدس

رو به قبله ايستاد و « گرا» داد

طرح عملياتي كه ما براي كمين ريخته بوديم و آن همه وقت رويش صرف شده بود الان به كلي در هم ريخت و مي‌بايست طرح عملياتي جديد را در همان لحظات بينديشيم. ضد انقلاب با چندين شب حمله مداوم از اين نقطه مي‌خواست...
شهدا اين قدر ها هم نازنين نبودند ادبیات دفاع مقدس

شهدا اين قدر ها هم نازنين نبودند

تلاش کردند تا به قول خودشان ، ارزش هاي دفاع مقدس را تبيين کنند ؛ « نشستيم » و دل سپرديم . تلاش کردند تا به قول خودشان دستاوردهاي دفاع مقدس را تشريح کنند ؛ « نشستيم » و گوش کرديم انگشت هايشان را تا آنجا...
عنوان : گوش برها ادبیات دفاع مقدس

عنوان : گوش برها

پيرمرد کارش بهياري و رسيدگي به دوا و درمان روستاهاي اطراف دهلران بود ؛ اما مردم ، عبد الرضا داور را « دکتر » صدا مي کردند . آن روز با همکارانش ، سيف الله بهرامي و دختر و نوه ي چهارساله اش، راه افتاده بودند...
نوآوري و شکوفايي؛ انتظار حکيمانه و الهام بخش ادبیات دفاع مقدس

نوآوري و شکوفايي؛ انتظار حکيمانه و الهام بخش

طرح مسئله ي «نوآوري و شکوفايي» از سوي رهبر فرزانه انقلاب در سال جاري ، با توجه به حساسيت زمان، انتظاري است حکيمانه که بايستي بيش از پيش در عرصه هاي گوناگون حقوقي، سياسي، علمي، فرهنگي، نظامي و اقتصادي عينيت...