مسیر جاری :
قد و وزن و دور سر نوزاد 2 ماهه
قد و وزن و دور سر نوزاد 4 ماهه
آداب و رسوم جالب شب یلدا در مازندران
آشنایی با آداب و رسوم جالب شب یلدا در اصفهان
آشنایی با آداب و رسوم جالب شب یلدا در شیراز
قد و وزن و دور سر نوزاد 5 ماهه
آشنایی با آداب و رسوم جالب شب یلدا در تهران
سفرنامهای به شیراز؛ شهری که شعر میگوید و بهار را نفس میکشد
قد و وزن نرمال کودک 14 ماهه
قد و وزن مناسب کودک 4 ساله
نحوه خواندن نماز والدین
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
زیارتگاه های اهل بیت و اصحاب ائمه علیهم السلام در سوریه
اختراعات آلبرت انیشتین
اهل سنت چگونه نماز می خوانند؟
زنگ اشغال برای برخی تماس گیرندگان
پیش شماره شهر های استان تهران
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
پیش شماره شهر های استان گیلان
مهم ترین خواص هویج سیاه
ش مثل شيميايي، ش مثل شرف
به مناسبت بيست و سومين سالگرد عمليات غرور آفرين كربلاي 5 و به ياد تمام آناني كه از اين خير عظيم سهم داشتند.
اضطراب سردي ته دلم منفجر شد. گوش هايم را تيز كردم. اسمش را چند بار بين حرف هاي عزيز شنيدم....
با چنگ و دندان مقابل همه دنيا
جاده شلمچه كه افتاد دست ايراني ها همه در تصورشان پل نو را هم در تصرف خودمان مي ديدند و خب براي عراقي ها اين يعني «محمره» فاتحه. فرماندهان عراقي پشت بي سيم گريه مي كردند و تقاضاي كمك مي كردند. اما كار از...
شيميايي مش رجب!
- ماسک رو هيچ وقت از خودتون جدا نکنيد، بوي سبزي تازه، سير... تا به مشام تون خورد...فقط چند ثانيه فرصت داريد ماسک ضد شيميايي رو بزنيد، اول در پوش فيلتر ماسک رو برداريد، و گرنه...
توي گردان هيچ کس مثل مش...
انتقام! انتقام!
تعصب و خشم وجود صادق را پر کرد و خون توي صورتش دويد، با تحکم گفت:«بچه هاي گردان فجر از گردان کميل، کتک بخوره!»
زير بغل حسن مايلر را گرفت وتلوتلو او را کشيد داخل آسايشگاه گردان و هوار کشيد: « آهاي ايهاالناس...
25درصد باقيمانده
نگاهي به زندگي و پيكار شيد حسين لشكري، اولين اسير و آخرين آزاده ايراني
- زود بيا، من و علياكبر را به دزفول ببر، خيلي دلتنگ ميشيم!
- اگه خدا بخواد، پانزده روز ديگه.
يك جان به خدا بدهكاريم
حالا نميدانم. شايد دارم اشتباه ميكنم؛ ولي حس من اين را ميگويد كه انگشتهايت توي پوتين آزاد آزادند. پوتين برايت خيلي گشاد است. اندازه پايت را نداشتند. مجبوري بندها را محكمتر از معمول ببندي تا پوتين...
ايرانيِ گيلاني
هفت- هشت تا مجروح بوديم در يك اتاق بزرگ. از هر مليتي! اصفهاني، لر، آذري، شيرازي، كرد و بلوچ! از هركداممان صدايي بلند ميشد: اصفهاني ناله ميكرد، لره با ياحسين(ع) گفتن سعي ميكرد دردش را ساكت كند، بلوچه...
شرمندهام، آنشب نام خود را ننوشتم
فاصله پنجكيلومتري روستايمان تا مدرسه را هر روز بايد ميرفتيم و برميگشتيم. نه با ماشين، نه با دوچرخه كه با پاي پياده. اين، ما را در سن كم و نوجواني، آبديده و پرتحمل كرده بود؛ ميان برف و باران، هواي گرم...
غذا هم نتيجه جنگ را رقم ميزند!
مسجد محل، نذري ميداد. يك بار گرفته بود، ديدم دوباره صف ايستاد و گرفت. كسي كه غذا ميداد گفت: مگر غذا نگرفتي؟ اگر گرفتي برو بذار بقيه بگيرن. گفت: اي بابا، حاجي من كجا غذا گرفتم؟ نوكرتم، غذا رو بده برم....
پنج نظم پايداري
علي داوودي را پيش از كتاب «مردگان بسيارند» بيشتر با غزلهاي شورانگيزش ميشناختيم. اما گويا ناگفتههايي در غزل دارد كه بايد سپيد و بيتكلّف بيان كند. سرودههاي داوودي سرشار از مضمونهاي بديعاند و بيشتر...