0
مسیر جاری :
لوله بخاری و قبضه خمپاره ادبیات دفاع مقدس

لوله بخاری و قبضه خمپاره

چند روزی بود که او در فکر فرو رفته بود. فهمیدیم برنامه هایی در سر دارد. سرانجام چند روز بعد آستین ها را بالا زد و دست به کار شد. برای هر روحانی یک ماشین از تدارکات گرفت و برای هر ماشین، یک دستگاه تلویزیون،...
همه فن حریف ادبیات دفاع مقدس

همه فن حریف

رابطه ی مردانی با نیروهایش رابطه ی فرماندهی و نیروهای تحت امر نبود، اگر بنا بود شب را برای شناسایی یا رزم شبانه و یا خشم شبانه بروند، همان ابتدای شب به نیروها گوشزد می نمود و می گفت: برادران امشب آماده...
بلدوزر بدون راننده ادبیات دفاع مقدس

بلدوزر بدون راننده

در این مرحله یک محوری بود که درگیری شدیدی اینجا اتفاق افتاد که شهید حمید چریک - ایرانمنش - برای دفع دشمن رشادت های زیادی از خودش نشان داد و شهید اکبر محمد حسینی فرماندهی خط را به عهده داشت که خودش با شلیک...
قدرت فرماندهی ادبیات دفاع مقدس

قدرت فرماندهی

در عملیّات ثامن الائمه، حسن باقری تا ساعت ده صبح توانست، علاوه بر گرفتن اهداف خود، اهداف محورهای دیگر را هم بگیرد. تقریباً تمام کار، حدود شصت، هفتاد درصد از موفقیت عملیّات ثامن الائمه، بستگی به وجود حسن...
نفوذ و حمله ی برق آسا ادبیات دفاع مقدس

نفوذ و حمله ی برق آسا

در سحرگاه روز 67/4/21، دشمن بعثی، حمله ی ناجوانمردانه ای را در سراسر خطوط مرزی، به خصوص در منطقه ی پدافندی گردان 120 تیپ 2 لشکر 28 سنندج، واقع در ارتفاعات قلنجان و تپه ی مرزی 1500، در منطقه ی عمومی
شایسته ی فرماندهی ادبیات دفاع مقدس

شایسته ی فرماندهی

او از جمله فرماندهانی بود که وقتی در عملیات به نیرو احتیاج بود، خودش سلاح بر می داشت و می جنگید. در والفجر هشت همراه بی سیم چی اش و بدون سلاح، فقط در یکی از سنگرها، سیزده عراقی را اسیر کرد. قبل از شهادتش...
فرمانده در قلب نبرد ادبیات دفاع مقدس

فرمانده در قلب نبرد

حاج حسن مثل یک پدر بود. با این که سن و سال متوسطی داشت ولی بچه ها حرف شنوی عجیبی از ایشان داشتند. سعی می کرد مشکلات بچه ها را تا حد توان حل کند. یخ به بچه ها برساند. اگر می دید سنگری پتو ندارد، بلافاصله...
حمل مجروح با لودر ادبیات دفاع مقدس

حمل مجروح با لودر

در پاییز سال 66 به عنوان بازرس قرارگاه شمال غرب، به همراه تیمسار « آراسته»، از خط مقدم جبهه ( ارتفاعات قولنجان مریوان) بازدید می کردیم. در آن جا شهید نصر فرمانده ی گروهان پیاده بود. گروهان های مجاور به...
لذت درس خواندن ادبیات دفاع مقدس

لذت درس خواندن

هر گاه که بچه های مستعدی را پیدا می کردیم، اگر استعداد و علاقه ای برای درس خواندن در آنها می دیدیم، آنها را به حوزه های علمیه معرفی می کردیم تا درس بخوانند. این را بروجردی گفته بود. خرج تحصیل آنها را هم...
عاشق کتاب ادبیات دفاع مقدس

عاشق کتاب

می شود پرونده اش را ورق زد و رسید به جایی که حاج آقا طالب- امام جمعه ی وقت میناب- می رود توی محل ها و اعلام می کند هر کس می خواهد بیاید حوزه ی علمیه، می تواند همراه من بیاید. «کیدی» مستعدتر از آن است که...