مسیر جاری :
ابـزار خوشنویسـی
ارکان اربعه هنر خوشنویسی
چگونه کتاب را به بهترین دوست کودک تبدیل کنیم ؟
هزینه های سرسام آور رزرو هتل مشهد واقعیت دارد؟
ویژگی های استخر ویژه کودکان
حفاظت از وسایل قیمتی در سفر
خطوط مختلف خوشنویسی اسلامی
رازهای زندگی حضرت زهرا (س) از زبان سلمان فارسی
توصیههای ویژه مقام معظم رهبری برای پیروزی جبهه مقاومت
تمثیلات و مصادیق قرآنی صهیونیسم
دلنوشتههایی به مناسبت هفته بسیج
نحوه خواندن نماز والدین
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
داستان های کوتاه از پیامبر اکرم (ص)
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
زنگ اشغال برای برخی تماس گیرندگان
اهل سنت چگونه نماز می خوانند؟
خلاصه ای از زندگی مولانا
چگونه تعداد پروتونها، نوترونها و الکترونها را تشخیص دهیم؟
پیش شماره شهر های استان تهران
لوله بخاری و قبضه خمپاره
چند روزی بود که او در فکر فرو رفته بود. فهمیدیم برنامه هایی در سر دارد. سرانجام چند روز بعد آستین ها را بالا زد و دست به کار شد. برای هر روحانی یک ماشین از تدارکات گرفت و برای هر ماشین، یک دستگاه تلویزیون،...
همه فن حریف
رابطه ی مردانی با نیروهایش رابطه ی فرماندهی و نیروهای تحت امر نبود، اگر بنا بود شب را برای شناسایی یا رزم شبانه و یا خشم شبانه بروند، همان ابتدای شب به نیروها گوشزد می نمود و می گفت: برادران امشب آماده...
بلدوزر بدون راننده
در این مرحله یک محوری بود که درگیری شدیدی اینجا اتفاق افتاد که شهید حمید چریک - ایرانمنش - برای دفع دشمن رشادت های زیادی از خودش نشان داد و شهید اکبر محمد حسینی فرماندهی خط را به عهده داشت که خودش با شلیک...
قدرت فرماندهی
در عملیّات ثامن الائمه، حسن باقری تا ساعت ده صبح توانست، علاوه بر گرفتن اهداف خود، اهداف محورهای دیگر را هم بگیرد. تقریباً تمام کار، حدود شصت، هفتاد درصد از موفقیت عملیّات ثامن الائمه، بستگی به وجود حسن...
نفوذ و حمله ی برق آسا
در سحرگاه روز 67/4/21، دشمن بعثی، حمله ی ناجوانمردانه ای را در سراسر خطوط مرزی، به خصوص در منطقه ی پدافندی گردان 120 تیپ 2 لشکر 28 سنندج، واقع در ارتفاعات قلنجان و تپه ی مرزی 1500، در منطقه ی عمومی
شایسته ی فرماندهی
او از جمله فرماندهانی بود که وقتی در عملیات به نیرو احتیاج بود، خودش سلاح بر می داشت و می جنگید. در والفجر هشت همراه بی سیم چی اش و بدون سلاح، فقط در یکی از سنگرها، سیزده عراقی را اسیر کرد. قبل از شهادتش...
فرمانده در قلب نبرد
حاج حسن مثل یک پدر بود. با این که سن و سال متوسطی داشت ولی بچه ها حرف شنوی عجیبی از ایشان داشتند. سعی می کرد مشکلات بچه ها را تا حد توان حل کند. یخ به بچه ها برساند. اگر می دید سنگری پتو ندارد، بلافاصله...
حمل مجروح با لودر
در پاییز سال 66 به عنوان بازرس قرارگاه شمال غرب، به همراه تیمسار « آراسته»، از خط مقدم جبهه ( ارتفاعات قولنجان مریوان) بازدید می کردیم. در آن جا شهید نصر فرمانده ی گروهان پیاده بود. گروهان های مجاور به...
لذت درس خواندن
هر گاه که بچه های مستعدی را پیدا می کردیم، اگر استعداد و علاقه ای برای درس خواندن در آنها می دیدیم، آنها را به حوزه های علمیه معرفی می کردیم تا درس بخوانند. این را بروجردی گفته بود. خرج تحصیل آنها را هم...
عاشق کتاب
می شود پرونده اش را ورق زد و رسید به جایی که حاج آقا طالب- امام جمعه ی وقت میناب- می رود توی محل ها و اعلام می کند هر کس می خواهد بیاید حوزه ی علمیه، می تواند همراه من بیاید. «کیدی» مستعدتر از آن است که...