مسیر جاری :
#اشعار اوحدی مراغه ای در راسخون
#اشعار اوحدی مراغه ای در مقالات
#اشعار اوحدی مراغه ای در فیلم و صوت
#اشعار اوحدی مراغه ای پرسش و پاسخ
#اشعار اوحدی مراغه ای در مشاوره
#اشعار اوحدی مراغه ای در خبر
#اشعار اوحدی مراغه ای در سبک زندگی
#اشعار اوحدی مراغه ای در مشاهیر
#اشعار اوحدی مراغه ای در احادیث
#اشعار اوحدی مراغه ای در ویژه نامه
حضرت زهرا (س) حلقه ارتباط و اتصال در عالم هستی
مقایسه سودآوری اتریوم و سولانا
سیر خط فارسی باستان
یاد مادر از زبان فرزندان حضرت زهرا (سلام الله علیها)
اهمیت آموزش و یادگیری خوشنویسی
پیوند عرفانی در هنر خوشنویسی
استناد حضرت زهرا (س) به آیات قران در خطبه فدک
سوالات متداول بلیط تهران دبی علی بابا
انواع هوش مصنوعی را به همراه کاربرد هریک بشناسید
دوگانه جنگ و صلح در اسلام
خلاصه ای از زندگی مولانا
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
چگونه تعداد پروتونها، نوترونها و الکترونها را تشخیص دهیم؟
داستان های کوتاه از پیامبر اکرم (ص)
پیش شماره شهر های استان تهران
نحوه خواندن نماز والدین
زنگ اشغال برای برخی تماس گیرندگان
چهار زن برگزیده عالم
دلنوشتههایی به مناسبت هفته بسیج
پیش شماره شهر های استان گیلان
چون شوي آنچنان که ميبايي
چون شوي آنچنان که ميبايي شاعر : اوحدي مراغه اي چون تو با خويشتن نمييي؟ چون شوي آنچنان که ميبايي تا مگر خويش را بداني تو نظري کن درين معاني تو به چه زحمت به بارت آوردند؟...
نفس نطقيست، بيزبان گوياست
نفس نطقيست، بيزبان گوياست شاعر : اوحدي مراغه اي اين بداند کسي که او جوياست نفس نطقيست، بيزبان گوياست در دهن زوق و در قدم رفتار در بصر نور و در زبان گفتار به ره فکر...
ميکشد چرخ ازين زمين و بحار
ميکشد چرخ ازين زمين و بحار شاعر : اوحدي مراغه اي به تف مهر گونه گونه بخار ميکشد چرخ ازين زمين و بحار جنبش و اضطراب و شور کند بر هوا چون بخار زور کند لقب آن هواي جنبان...
چيست گيتي؟ سراي محنت و غم
چيست گيتي؟ سراي محنت و غم شاعر : اوحدي مراغه اي زحمت او فزون و راحت کم چيست گيتي؟ سراي محنت و غم فلک اندر کمين محنت تست تا شب آخرين و روز نخست نفس را بر شعور اين کن...
باشدش کار از اول پايه
باشدش کار از اول پايه شاعر : اوحدي مراغه اي طلب شير و جستن دايه باشدش کار از اول پايه گاه صبرش دهند و گاهي شهد گه به دوشش کشند و گاه به مهد در دگر گونه گير و دار آيد...
امتزاج اين دو روح را با هم
امتزاج اين دو روح را با هم شاعر : اوحدي مراغه اي چونکه در اعتدال شد محکم امتزاج اين دو روح را با هم سايهي نور چون بدان انداخت نفس دانا بدان تعلق ساخت شد به قامت ز...
باز چون در مزاج اين ارکان
باز چون در مزاج اين ارکان شاعر : اوحدي مراغه اي متضاعف شد اعتدال و توان باز چون در مزاج اين ارکان مدد روح رستنيها داد قوت و حس و جنبش به مراد بر حيات و روش سواري يافت...
وين چهار آخشيج را به درست
وين چهار آخشيج را به درست شاعر : اوحدي مراغه اي چون پديد آمد امتزاجي رست وين چهار آخشيج را به درست جنبش راست کار ايشان شد نفس روينده رام ايشان شد هشت قوت به خادمي...
جرم خورشيد گرد پيکر خاک
جرم خورشيد گرد پيکر خاک شاعر : اوحدي مراغه اي مدتي چون بگشت با افلاک جرم خورشيد گرد پيکر خاک تبش اندر دو گانه يافته شد آب و خاکش ز عکس تافته شد که دو روحند و در هوا...
روز شد، اي حکيم،از آن منزل
روز شد، اي حکيم،از آن منزل شاعر : اوحدي مراغه اي خبري ده که چون گذشت اين دل روز شد، اي حکيم،از آن منزل سر اين هجر و اين بعاد چه بود؟ خود ازين آمدن مراد چه بود؟ وز...