مسیر جاری :
#اشعار اوحدی مراغه ای در راسخون
#اشعار اوحدی مراغه ای در مقالات
#اشعار اوحدی مراغه ای در فیلم و صوت
#اشعار اوحدی مراغه ای پرسش و پاسخ
#اشعار اوحدی مراغه ای در مشاوره
#اشعار اوحدی مراغه ای در خبر
#اشعار اوحدی مراغه ای در سبک زندگی
#اشعار اوحدی مراغه ای در مشاهیر
#اشعار اوحدی مراغه ای در احادیث
#اشعار اوحدی مراغه ای در ویژه نامه
حضرت زهرا (س) حلقه ارتباط و اتصال در عالم هستی
مقایسه سودآوری اتریوم و سولانا
سیر خط فارسی باستان
یاد مادر از زبان فرزندان حضرت زهرا (سلام الله علیها)
اهمیت آموزش و یادگیری خوشنویسی
پیوند عرفانی در هنر خوشنویسی
استناد حضرت زهرا (س) به آیات قران در خطبه فدک
سوالات متداول بلیط تهران دبی علی بابا
انواع هوش مصنوعی را به همراه کاربرد هریک بشناسید
دوگانه جنگ و صلح در اسلام
خلاصه ای از زندگی مولانا
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
چگونه تعداد پروتونها، نوترونها و الکترونها را تشخیص دهیم؟
داستان های کوتاه از پیامبر اکرم (ص)
پیش شماره شهر های استان تهران
نحوه خواندن نماز والدین
زنگ اشغال برای برخی تماس گیرندگان
چهار زن برگزیده عالم
دلنوشتههایی به مناسبت هفته بسیج
پیش شماره شهر های استان گیلان
پادشاهان که گنج پردازند
پادشاهان که گنج پردازند شاعر : اوحدي مراغه اي رسم باشد که شهر و ده سازند پادشاهان که گنج پردازند هم مثوبات باشد و هم نام زانکه در کردن عمارت عام کار بسيار خلق راست...
خوردن باده گر شود ناچار
خوردن باده گر شود ناچار شاعر : اوحدي مراغه اي کوش تا نگذرد حريف از چار خوردن باده گر شود ناچار ساقيي نغز و مطربي خوش گوي خادمي چست و صاحبي خوشخوي منه از جاي خويش بيرون...
باده کم خور، خرد به باد مده
باده کم خور، خرد به باد مده شاعر : اوحدي مراغه اي خويش را ياد او به ياد مده باده کم خور، خرد به باد مده هوشياري تو، باده کم نوشي هوش يار تو به، که بيهوشي بنگ رويت...
نرم باش، اي پسر، به رفتن، نرم
نرم باش، اي پسر، به رفتن، نرم شاعر : اوحدي مراغه اي تا نگردد دلت به رفتن گرم نرم باش، اي پسر، به رفتن، نرم تو چه داني که چند خواهي زيست؟ اين صفتهاي لاابالي چيست؟ خود...
اي پسر، چون ملازم شاهي
اي پسر، چون ملازم شاهي شاعر : اوحدي مراغه اي نتوان بود غافل و ساهي اي پسر، چون ملازم شاهي مگذران بر فسوس عمر عزيز بخش کن روز خويش و شب را نيز سه حساب و کتاب و رقعه...
ظلمت ظلم تيره دارد راه
ظلمت ظلم تيره دارد راه شاعر : اوحدي مراغه اي عدل بايد جناح و قلب سپاه ظلمت ظلم تيره دارد راه به فضيحت خراب خواهد بود خانهي ظالمان نه دير، که زود بد کنش را همان مظالم...
رفت کسري ز خط شهر به دشت
رفت کسري ز خط شهر به دشت شاعر : اوحدي مراغه اي با سواران ز هر طرف ميگشت رفت کسري ز خط شهر به دشت تر و نازک چو خط دلبندان گلشني ديد تازه و خندان زير هر برگ آن چراغي...
ايکه بر تخت مملکت شاهي
ايکه بر تخت مملکت شاهي شاعر : اوحدي مراغه اي عدل کن، گر ز ايزد آگاهي ايکه بر تخت مملکت شاهي نهلند از خلاف و ظلم آثار عدل چون گشت با خلافت يار عدل نبود کجا کند کس حکم؟...
نوبهارست و روز عيش امروز
نوبهارست و روز عيش امروز شاعر : اوحدي مراغه اي بهل اين اضطراب و طيش امروز نوبهارست و روز عيش امروز جاي رحمست بر چنان مستي وقت ياريست، دوستان دستي دست بر هم زنيم و...
گر بپرسد کسي که: هر دو جهان
گر بپرسد کسي که: هر دو جهان شاعر : اوحدي مراغه اي گفتهاي کندر آدميست نهان گر بپرسد کسي که: هر دو جهان کردي از هر يکي بياني چند برشمردي از آن نشاني چند که جهان دارد...