مسیر جاری :
بررسی مرقع و قطاع در خوشنویسی
هنر و زیبایى از منظر دین در بیان آیت الله جوادى آملى
بررسی بحث حجاب در دانشگاه و عدم رعایت آن در جامعه دانشجویی
علت بی غیرتی برخی مردان و نحوه تعامل با چنین همسری
در اقدام به طلاق، اولویت با کدامیک: منافع والدین یا فرزندان؟!
چه چیزهایی موجب رضایتمندی در زندگی می شوند؟
حضرت زهرا (س) حلقه ارتباط و اتصال در عالم هستی
پیوند خوشنویسی و کتابت قرآن
مقایسه سودآوری اتریوم و سولانا
سیر خط فارسی باستان
نحوه خواندن نماز والدین
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
خلاصه ای از زندگی مولانا
دلنوشتههایی به مناسبت هفته بسیج
داستان های کوتاه از پیامبر اکرم (ص)
چگونه تعداد پروتونها، نوترونها و الکترونها را تشخیص دهیم؟
پیش شماره شهر های استان تهران
زنگ اشغال برای برخی تماس گیرندگان
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
لیست کاملی از خدایان و الهههای یونانی
با نماز عشق در محراب خون
مرد باید بود در میدان عشق سر ز پا نشناخت با فرمان عشق مردها در عرصهها رقصیدهاند! سر نهاده در خم چوگان عشق
یاران مذاب
...و رد پای اسب از سینهی تفتیدهی تاریخ رد میشد نگاه کاروان هم، از مسیر چشمهای میخ رد میشد و گاهی گریهای میشد قناری، درهوای بهت صحرایی
و درگوش بیابان هم طنین افکنده میشد بغض لالایی
یادگار
دههی اول محرم بود یک نفر باز هم به در میزد باز هم طبق عادتی مالوف دل به شوق حسین پر میزد
یال بلند اسب
میآید از نهایت تنهایی، یال بلند اسب، رها در باد این سرخ یال اسب پریشان است، یا لحظههای خون و خدا در باد میآید و هراس من از این است، کاین قامت بلند چه خواهد شد آن صبر با شکوه خدا، زینب، آیا هنوز مانده...
یک نیستان غریبی
ستم بود و آتش، ستم بود و خنجر ستم بود و قنداقهی سرخ اصغر ستم بود و غربت، ستم بود و ناله ستم بود و فردای دلگیر خواهر
یاحسین
دنیا در خون نشست تا دید او را از بس که شکستند دل بانو را هفتاد و دوبار عشق زانو زد و بعد با خون خدا نوشته شد عاشورا
هنوز مردانی هستند
آمدهام که شعر بگویم اجازه بده کلماتم در غربتت بمیرند اجازه بده کلماتم قیام کنند به حرمت نامت
هلال زینب
چه نیکو میدرخشی ای هلالم هلال لاله روی با کمالم چرا کردی غروب از پیش چشمم
مه عرش آشیان ذوالجلالم
هفتمین فصل غزل
هفت وادی، زیر گام عشق بر پایان رسید هشتمین نوبت به دست قلّه پیمایان رسید هشت نوبت، دور گردون فصل سرخ آغاز کرد آسمان، آغوش، بر اهل شهادت باز کرد
هفتاد و دو...
هفتاد و دو حرف، جملهای ساختهاند هفتاد و دو را، به عشق پرداختهاند هفتاد و دو دست، رایت قرآن را بر قلهی روزگار افراختهاند