0
مسیر جاری :
اي برادر بشنوي رمزي ز شعر و شاعري انوری

اي برادر بشنوي رمزي ز شعر و شاعري

اي برادر بشنوي رمزي ز شعر و شاعري شاعر : انوري تا ز ما مشتي گداکس را به مردم نشمري اي برادر بشنوي رمزي ز شعر و شاعري حاش لله تا نداري اين سخن را سرسري دان که از کناس...
اي قبله‌ي کوي خاکي و آبي انوری

اي قبله‌ي کوي خاکي و آبي

اي قبله‌ي کوي خاکي و آبي شاعر : انوري وي فخر همه قبيله‌ي آبي اي قبله‌ي کوي خاکي و آبي جز مثل که اين يکي نمي‌يابي اي يافته هرچه جسته از گيتي پوشيده لباسهاي سيمابي ...
جشن عيد اندرين همايون جاي انوری

جشن عيد اندرين همايون جاي

جشن عيد اندرين همايون جاي شاعر : انوري که بهشتي است در جهان خداي جشن عيد اندرين همايون جاي بر خداوند اين همايون جاي فرخ و خرم و همايون باد چرخ و خورشيد را به قدر و...
آخر اي قوم نه از بهر من از بهر خداي انوری

آخر اي قوم نه از بهر من از بهر خداي

آخر اي قوم نه از بهر من از بهر خداي شاعر : انوري دست گيريد مرا زين فلک بي‌سروپاي آخر اي قوم نه از بهر من از بهر خداي بر خداوند من آن صورت تاييد خداي حال من بنده به وجهي...
ويحک اي صورت منصوريه باغي و سراي انوری

ويحک اي صورت منصوريه باغي و سراي

ويحک اي صورت منصوريه باغي و سراي شاعر : انوري يا بهشتي که به دنيات فرستاد خداي ويحک اي صورت منصوريه باغي و سراي عمر کاهست و تو برعکس جهان عمرفزاي گر به عينه نه بهشتي...
اي رايت دولت ز تو بر چرخ رسيده انوری

اي رايت دولت ز تو بر چرخ رسيده

اي رايت دولت ز تو بر چرخ رسيده شاعر : انوري وي چشم وزارت چو تو دستور نديده اي رايت دولت ز تو بر چرخ رسيده بر دامن تو دست معالي نرسيده بر پايه‌ي تو پاي توهم نسپرده ...
زهي ز عدل تو خلق خداي آسوده انوری

زهي ز عدل تو خلق خداي آسوده

زهي ز عدل تو خلق خداي آسوده شاعر : انوري ز خسروان چون تويي در زمانه نابوده زهي ز عدل تو خلق خداي آسوده پس از تکبر دامن بدو نيالوده جهان به تيغ درآورده جمله زير نگين ...
اي تيغ تو ملک عجم گرفته انوری

اي تيغ تو ملک عجم گرفته

اي تيغ تو ملک عجم گرفته شاعر : انوري انصاف تو جاي ستم گرفته اي تيغ تو ملک عجم گرفته باقي جهان جمله کم گرفته اقبال جناب ترا گزيده هر پشت که پيش تو خم گرفته پشتي...
اي جهان را عدل تو آراسته انوری

اي جهان را عدل تو آراسته

اي جهان را عدل تو آراسته شاعر : انوري باغ ملک از خنجرت پيراسته اي جهان را عدل تو آراسته روزها رخسار فتح آراسته حلقه‌ي شبرنگ زلف پرچمت هرکجا گرد خلافي خاسته در دو...
اي هماي همتت سر بر سپهر افراخته انوری

اي هماي همتت سر بر سپهر افراخته

اي هماي همتت سر بر سپهر افراخته شاعر : انوري کس چو سيمرغت نظيري در جهان نشناخته اي هماي همتت سر بر سپهر افراخته باز هنگام هنر گردن چو باز افراخته دور بين چون کرکس و خصم...