مسیر جاری :
معرفی خوشنویسان معروف قرآن کریم
بررسی مرقع و قطاع در خوشنویسی
هنر و زیبایى از منظر دین در بیان آیت الله جوادى آملى
بررسی بحث حجاب در دانشگاه و عدم رعایت آن در جامعه دانشجویی
علت بی غیرتی برخی مردان و نحوه تعامل با چنین همسری
در اقدام به طلاق، اولویت با کدامیک: منافع والدین یا فرزندان؟!
چه چیزهایی موجب رضایتمندی در زندگی می شوند؟
حضرت زهرا (س) حلقه ارتباط و اتصال در عالم هستی
پیوند خوشنویسی و کتابت قرآن
مقایسه سودآوری اتریوم و سولانا
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
دلنوشتههایی به مناسبت هفته بسیج
زنگ اشغال برای برخی تماس گیرندگان
لیست کاملی از خدایان و الهههای یونانی
دعای هفت هیکل و خواص آن
دعا برای ختم به خیر شدن امور و گشایش مسائل
آیا داغی دست و پای کودک طبیعی است؟
چگونه تعداد پروتونها، نوترونها و الکترونها را تشخیص دهیم؟
اهل سنت چگونه نماز می خوانند؟
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
زلف تيره بر رخ روشن نهي
زلف تيره بر رخ روشن نهي شاعر : عطار سرکشان را بار بر گردن نهي زلف تيره بر رخ روشن نهي منت روي زمين بر من نهي روي بنمايي چو ماه آسمان داغ گه بر جان و گه بر تن نهي ...
آفتاب رويت اي سرو سهي
آفتاب رويت اي سرو سهي شاعر : عطار بر همه ميتابد الا بر رهي آفتاب رويت اي سرو سهي بر من و من مينبينم ز ابلهي ني خطا گفتم که ميتابد بسي نيست چشم کور را از وي بهي...
جان به لب آوردهام تا از لبم جاني دهي
جان به لب آوردهام تا از لبم جاني دهي شاعر : عطار دل ز من بربودهاي باشد که تاواني دهي جان به لب آوردهام تا از لبم جاني دهي زانکه هم بر تو فشانم گر مرا جاني دهي از لبت...
نگاري مست لايعقل چو ماهي
نگاري مست لايعقل چو ماهي شاعر : عطار درآمد از در مسجد پگاهي نگاري مست لايعقل چو ماهي سيه گر بود و پوشيده سياهي سيه زلف و سيه چشم و سيه دل فرو ميريخت کفري و گناهي...
سرمست درآمد از سر کوي
سرمست درآمد از سر کوي شاعر : عطار ناشسته رخ و گره زده موي سرمست درآمد از سر کوي چون مخموران گره بر ابروي وز بي خوابي دو چشم مستش کاي من ز ميان جانت هندوي ترک فلکش...
گر تو خلوتخانهي توحيد را محرم شوي
گر تو خلوتخانهي توحيد را محرم شوي شاعر : عطار تاج عالم گردي و فخر بني آدم شوي گر تو خلوتخانهي توحيد را محرم شوي تو چو سايه محو خورشيد آيي و محرم شوي سايهاي شو تا اگر...
اي لب گلگونت جام خسروي
اي لب گلگونت جام خسروي شاعر : عطار پيشهي شبرنگ زلفت شبروي اي لب گلگونت جام خسروي خط تو يعني که هستم پهلوي پهلوي خورشيد مشکآلود کرد ميببندد دست چرخ از جادوي مردم...
هرچه هست اوست و هرچه اوست توي
هرچه هست اوست و هرچه اوست توي شاعر : عطار او تويي و تو اوست نيست دوي هرچه هست اوست و هرچه اوست توي تو مجازي دو بيني و شنوي در حقيقت چو اوست جمله تو هيچ که تو پيوسته...
چون لبت به پسته اندر صفت گهر نبيني
چون لبت به پسته اندر صفت گهر نبيني شاعر : عطار چو رخت به پرده اندر تتق قمر نبيني چون لبت به پسته اندر صفت گهر نبيني گه اگر بسي بجويي چو مني دگر نبيني ز فراق چون مني را...
هر روز ز دلتنگي جايي دگرم بيني
هر روز ز دلتنگي جايي دگرم بيني شاعر : عطار هر لحظه ز بي صبري شوريده ترم بيني هر روز ز دلتنگي جايي دگرم بيني گه نعرهزنم يابي گه جامهدرم بيني در عشق چنان دلبر جان بر...