0
مسیر جاری :
الحمدلله رب العالمين علي سعدی شیرازی

الحمدلله رب العالمين علي

الحمدلله رب العالمين علي شاعر : سعدي ما اوجب اشکر من تجديد الائه الحمدلله رب العالمين علي واستنبط الدر من غايات دأمائه واستنقذالدين من کلاب سالبه نصرا و بالغ في تمکين...
مادام ينسرح الغزلان في الوادي سعدی شیرازی

مادام ينسرح الغزلان في الوادي

مادام ينسرح الغزلان في الوادي شاعر : سعدي احذر يفوتک صيد يا بن صياد مادام ينسرح الغزلان في الوادي وقاطع البر محتاج الي الزاد و اعلم بان امام المرء بادية هل يطمن صحيح...
حبست بجفني المدامع لاتجري سعدی شیرازی

حبست بجفني المدامع لاتجري

حبست بجفني المدامع لاتجري شاعر : سعدي فلما طغي الماء استطال علي السکر حبست بجفني المدامع لاتجري تمنيت لو کانت تمر علي قبري نسيم صبا بغداد بعد خرابها احب لهم من عيش...
هر چيز کزان بتر نباشد سعدی شیرازی

هر چيز کزان بتر نباشد

هر چيز کزان بتر نباشد شاعر : سعدي از مصلحتي به در نباشد هر چيز کزان بتر نباشد آن خير بود که شر نباشد شري که به خير باز گردد في الجمله تو را خبر نباشد احوال برادرم...
جهان بگشتم و آفاق سر به سر ديدم سعدی شیرازی

جهان بگشتم و آفاق سر به سر ديدم

جهان بگشتم و آفاق سر به سر ديدم شاعر : سعدي به مردمي که گر از مردمي اثر ديدم جهان بگشتم و آفاق سر به سر ديدم وفا ز مردم اين عهد اگر ديدم مگر که مرد وفادار از جهان گم...
کسي که او نظر مهر در زمانه کند سعدی شیرازی

کسي که او نظر مهر در زمانه کند

کسي که او نظر مهر در زمانه کند شاعر : سعدي چنان سزد که همه کار عاقلانه کند کسي که او نظر مهر در زمانه کند اگر چه آب حياتست از آن کرانه کند هر آنچه خاطر موري ازو بيازارد...
اي دل به کام خويش جهان را تو ديده گير سعدی شیرازی

اي دل به کام خويش جهان را تو ديده گير

اي دل به کام خويش جهان را تو ديده گير شاعر : سعدي در وي هزار سال چو نوح آرميده گير اي دل به کام خويش جهان را تو ديده گير ايوان و قصر سر به فلک بر کشيده گير بستان و باغ...
وان همسر عزيز که از عده دست داشت سعدی شیرازی

وان همسر عزيز که از عده دست داشت

وان همسر عزيز که از عده دست داشت شاعر : سعدي خواهد که باز بسته‌ي عقد فلان شود وان همسر عزيز که از عده دست داشت پس گفت و گوي بر سر باغ و دکان شود ميراث گير کم خرد آيد...
تو را ز دست اجل کي فرار خواهد بود سعدی شیرازی

تو را ز دست اجل کي فرار خواهد بود

تو را ز دست اجل کي فرار خواهد بود شاعر : سعدي فرارگاه تو دارالقرار خواهد بود تو را ز دست اجل کي فرار خواهد بود مباش غره که ناپايدار خواهد بود اگر تو ملک جهان را به دست...
دنيا نيرزد آنکه پريشان کني دلي سعدی شیرازی

دنيا نيرزد آنکه پريشان کني دلي

دنيا نيرزد آنکه پريشان کني دلي شاعر : سعدي زنهار بد مکن که نکردست عاقلي دنيا نيرزد آنکه پريشان کني دلي آزار مرمان نکند جز مغفلي اين پنج روزه مهلت ايام آدمي تا مجمل...