0
مسیر جاری :
گر نظري کني کند کشته صبر من ورق سعدی شیرازی

گر نظري کني کند کشته صبر من ورق

گر نظري کني کند کشته صبر من ورق شاعر : سعدي ور نکني چه بر دهد بيخ اميد باطلم گر نظري کني کند کشته صبر من ورق کي ز دلم به دررود خوي سرشته در گلم سنت عشق سعديا ترک نمي‌دهي...
هزار جهد بکردم که سر عشق بپوشم سعدی شیرازی

هزار جهد بکردم که سر عشق بپوشم

هزار جهد بکردم که سر عشق بپوشم شاعر : سعدي نبود بر سر آتش ميسرم که نجوشم هزار جهد بکردم که سر عشق بپوشم شمايل تو بديدم نه صبر ماند و نه هوشم به هوش بودم از اول که دل...
غم زمانه خورم يا فراق يار کشم سعدی شیرازی

غم زمانه خورم يا فراق يار کشم

غم زمانه خورم يا فراق يار کشم شاعر : سعدي به طاقتي که ندارم کدام بار کشم غم زمانه خورم يا فراق يار کشم نه قدرتي که به شوخيش در کنار کشم نه قوتي که توانم کناره جستن از...
در آن نفس که بميرم در آرزوي تو باشم سعدی شیرازی

در آن نفس که بميرم در آرزوي تو باشم

در آن نفس که بميرم در آرزوي تو باشم شاعر : سعدي بدان اميد دهم جان که خاک کوي تو باشم در آن نفس که بميرم در آرزوي تو باشم به گفت و گوي تو خيزم به جست و جوي تو باشم به...
من بي‌مايه که باشم که خريدار تو باشم سعدی شیرازی

من بي‌مايه که باشم که خريدار تو باشم

من بي‌مايه که باشم که خريدار تو باشم شاعر : سعدي حيف باشد که تو يار من و من يار تو باشم من بي‌مايه که باشم که خريدار تو باشم که من آن مايه ندارم که به مقدار تو باشم تو...
يک روز به شيدايي در زلف تو آويزم سعدی شیرازی

يک روز به شيدايي در زلف تو آويزم

يک روز به شيدايي در زلف تو آويزم شاعر : سعدي زان دو لب شيرينت صد شور برانگيزم يک روز به شيدايي در زلف تو آويزم ور راه وفا داري جان در قدمت ريزم گر قصد جفا داري اينک من...
وه که در عشق چنان مي‌سوزم سعدی شیرازی

وه که در عشق چنان مي‌سوزم

وه که در عشق چنان مي‌سوزم شاعر : سعدي که به يک شعله جهان مي‌سوزم وه که در عشق چنان مي‌سوزم دم به دم شعله زنان مي‌سوزم شمع وش پيش رخ شاهد يار که من از عشق فلان مي‌سوزم...
خنک آن روز که در پاي تو جان اندازم سعدی شیرازی

خنک آن روز که در پاي تو جان اندازم

خنک آن روز که در پاي تو جان اندازم شاعر : سعدي عقل در دمدمه خلق جهان اندازم خنک آن روز که در پاي تو جان اندازم نامت اندر دهن پير و جوان اندازم نامه حسن تو بر عالم و جاهل...
نظر از مدعيان بر تو نمي‌اندازم سعدی شیرازی

نظر از مدعيان بر تو نمي‌اندازم

نظر از مدعيان بر تو نمي‌اندازم شاعر : سعدي تا نگويند که من با تو نظر مي‌بازم نظر از مدعيان بر تو نمي‌اندازم که نباشند رفيقان حسود انبازم آرزو مي‌کندم در همه عالم صيدي...
از تو با مصلحت خويش نمي‌پردازم سعدی شیرازی

از تو با مصلحت خويش نمي‌پردازم

از تو با مصلحت خويش نمي‌پردازم شاعر : سعدي همچو پروانه که مي‌سوزم و در پروازم از تو با مصلحت خويش نمي‌پردازم ور نه بسيار بجويي و نيابي بازم گر تواني که بجويي دلم امروز...