مسیر جاری :
#شعر #آلبوم ماه و ماهی در راسخون
#شعر #آلبوم ماه و ماهی در مقالات
#شعر #آلبوم ماه و ماهی در فیلم و صوت
#شعر #آلبوم ماه و ماهی پرسش و پاسخ
#شعر #آلبوم ماه و ماهی در مشاوره
#شعر #آلبوم ماه و ماهی در خبر
#شعر #آلبوم ماه و ماهی در سبک زندگی
#شعر #آلبوم ماه و ماهی در مشاهیر
#شعر #آلبوم ماه و ماهی در احادیث
#شعر #آلبوم ماه و ماهی در ویژه نامه
روش و آداب ختم صلوات + متن و صوت
مهدیه
روش و آداب ختم دعای هفتم صحیفه سجادیه + متن و صوت
اخلاق و ادب ره توشه ی برای جوانان
نگاهی دقیق به سرمایهگذاری در تون کوین در سال ۲۰۲۴
اسامی مربوط به تعزیه
واژههای مربوط به عاشورا
برگزاری مراسم عاشورا در دیگر کشورها
سفرنامهها عاشورایی
نماد اژدها و شیر در تعزیه
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
چگونه تعداد پروتونها، نوترونها و الکترونها را تشخیص دهیم؟
چهار زن برگزیده عالم
مهاجرت حیوانات
نحوه خواندن نماز والدین
اهل سنت چگونه نماز می خوانند؟
زنگ اشغال برای برخی تماس گیرندگان
علم پشت پرده رنگ حنا
دعا برای ختم به خیر شدن امور و گشایش مسائل
دعای هفت هیکل و خواص آن
سه شعر از امیر علی مصدق
فانوس
نميخواهم چو اقيانوس باشم
كه بر هر ساحلي پابوس باشم
دلم ميخواهد از بهر غريقي
به شب، سوسوي يك فانوس باشم.
ترنم شیدایی
دستها باید قد بکشند تا آسمان را لمس کنند. دستهایمان از خدا بی نصیب مانده. کاش اندکی خدا بر شانه هایمان می بارید! چرا هیچ شانه ای نمی لرزد؟ چرا دستها تهی مانده اند؟ بالهایمان کوتاه شده. ببین سمت خدا راهها...
حج در آیینه شعر(2)
بندگانیم و به درگاه خدا آمدهایم
چون فقیران به تمنای نوا آمدهایم
ما که بر گِرد یکی خانه طوافی داریم
به گدایی به سر خوان خدا آمدهایم
ما نه مشتاق به سنگیم و نه وابسته به گِل
به وصال تو، به سرنی،...
حج در آیینه شعر(1)
میعادگاه دوست اصغر عرب (خود)
ای عاشق مشتاق که خواهان لقایی
در راه طلب گم شدهای بیسر و پایی
میعاد گه دل بر جانانه همین جاست
یک لحظه به خود آ و نظر کن که کجایی
با عجز بر این خاک گران مایه بنه...
گزیدة اشعار نیما یوشیج
پای آبله ز راه بیابان رسیده ام
بشمرده دانه دانه کلوخ خراب او
برده به سر بیخ گیاهان و آب تلخ
در بر رخم مبند که غم بسته بر درم
دلخسته ام به زحمت شب زنده داریم
ویرانه ام ز هیبت آباد خواب تلخ
دو شعر از مصطفی محدثی خراسانی
ما غير آب و آينه فرصت نداشتيم
جز با غزل به چشم تو شهرت نداشتيم.
در ما جنون موج و تب قله بود و كوه
جز بر ستيغ حادثه راحت نداشتيم.
تنها نه تا ابد به تو مشغول جان ماست
ما از ازل...
در هوای شکفتن
صدها نشان داغ
بیا بهار امیدم ببار بر تن من
در آسمان نگاهم تو ماه روشن من
بیا به خلوت شبهای بی چراغ بیا
به پاس حرمت صدها نشان داغ بیا
میان خاک وجودم بکار دانهى عشق
غزل بخوان که بخواند دلم ترانهى...
جرعه جرعه شعر
چه قدر دور؟
زير يك سقف و
دور يك سُفره
چه قدر نزديك و
چه قدر دور!
بيا با هم قهر كنيم
شايد
دلمان براي هم تنگ شود!
رضا اسماعيلي
در هوای شکفتن
در دل کوچه
می باریدیم
من و ابر
تو و کوچه
هر دو مرطوب
دست های تو
نرم نرمک
اشک هایم را برمی داشت
و دستی نبود
برای تسکین دل بی قرار
دل ابر!
امروزی شدن در شعر شاعران
ریحان که رخ گلشن از او تازه و تر بود
از تازگی خط تو تقویم کهن شد.
لباس لفظ را من تار و پود تازگی دادم
ز فکر تازه، حق بسیار بر اهل سخن دادم.