0
مسیر جاری :
کشتی نجات سایر اشعار عاشورایی

کشتی نجات

ای آن که در عزای تو آدم گریسته از داغ تو پیمبر خاتم گریسته بر پاره‌های پیکرت ای کشتی نجات ارواح انبیا همه با هم گریسته
کربلایی تازه سایر اشعار عاشورایی

کربلایی تازه

بوی زهرا می‌دهد بانوی من پیراهن تو قد علم کرده است ماه آسمان از دامن تو! آفتاب از شرمساری، آب خواهد شد، ببیند، لحظه‌ای، مهتاب زیبا، چشم‌های روشن تو!
کربلا ای دریچه‌ی توحید سایر اشعار عاشورایی

کربلا ای دریچه‌ی توحید

کربلا! ای دریچه‌ی توحید آینه در برابر خورشید ای ستاره، ستاره‌ی ازلی آفتاب همیشه لم یزلی کربلا! ای رهاترین فریاد
کبوترانه سایر اشعار عاشورایی

کبوترانه

تو از تبار آب‌ها به، آب از تبار توست و آب بعد سال‌ها هنوز بی قرار توست
کبوتر دل سایر اشعار عاشورایی

کبوتر دل

دلم برای ضریحت بهانه می‌گیرد سراغ زمزمه‌های شبانه می‌گیرد کبوتر دل دیوانه‌ام به گرد حرم ز دست‌های کریم، تو دانه می‌گیرد
کبوتر بر نی سایر اشعار عاشورایی

کبوتر بر نی

چیست این حرمت اولاد پیمبر بر نی همه‌ی غربت سی ساله‌ی حیدر بر نی چیست این کوچه غریبانه‌ی یک قافله مرد آخرین هجرت یک دسته کبوتر بر نی
کاش مانند لاله‌ها بودم سایر اشعار عاشورایی

کاش مانند لاله‌ها بودم

کاش مانند لاله‌ها بودم لاله‌ی سرخ کربلا بودم کاش دور تو ای گل خورشید مثل پروانه‌ای رها بودم
کاروان نیزه سایر اشعار عاشورایی

کاروان نیزه

می‌آیم از رهی که خطرها در او گم است از هفت منزلی که سفرها در او گم است از لابه‌لای آتش و خون جمع کرده‌ام اوراق مقتلی که خبرها در او گم است
کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ سایر اشعار عاشورایی

کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ

می‌سرایم غزلی از تب آیینه و من غزلی سهمیه‌ی امشب آیینه و من غزلم، کام به هم دوخته‌ی خورشید است ناله‌ام، از جگر سوخته‌ی خورشید است
قلم اینک... سایر اشعار عاشورایی

قلم اینک...

قلم اینک به تمنای تو در رقص آمد این چه نی بود که بانای تو در رقص آمد این چه نی بود که برصفحه به جز « لا» ننوشت تا که بر کرسی «الا» ی تو در رقص آمد