0
مسیر جاری :
قضای الهی در مثنوی مولانا (مولوی)

قضای الهی در مثنوی

مولانا به اندیشه‌ی قضای الهی اشاره می‌کند و می‌گوید: قضای الهی هر توانایی در هستی را محو می‌کند و بر همه چیز غالب است. به مثلی از عرب‌ها اشاره دارد که چون قضای الهی بیاید فضا تنگ می‌شود و هیچ کاری نمی‌توان...
مشیت فراگیر حق در مثنوی مولانا (مولوی)

مشیت فراگیر حق در مثنوی

همه چیز به مشیت حق بستگی دارد و هیچ یک از دلایل و ضوابطی که ما برای دنیای خودمان داریم نمی‌تواند معیار کارهای خدا باشد. لطافت و نرمی آب از ذات آب نیست، بلکه عطیه‌ی پروردگار است. خاک در میان طبقات عناصر...
تقدیر الهی در مثنوی مولانا (مولوی)

تقدیر الهی در مثنوی

«شب»، همان عالم اسرار ازلی است. حیله‌ها و مکرها تدبیرها و نقشه‌هایی است که ما در این هستیِ محدودِ خود، پدید می‌آوریم و به آن دل می‌بندیم. تدبیرها و نیرنگ‌های ما در مقابل تقدیر الهی هیچ و پوچ است. کسی که...
قضا و قدر و مشیت الهی در مثنوی مولانا (مولوی)

قضا و قدر و مشیت الهی در مثنوی

مسئله قضا و قدر الهی از پُر دامنه‌ترین مباحث فرقه‌ها و نحله‌های گوناگون فکری و اعتقادی است. «قضا» در لغت به معنای حکم و قطع و فیصله دادن است. قاضی را از این جهت قاضی می‌گویند که میان متخاصمان، حکم می‌کند...
توکل جبریّون در بیان مثنوی مولانا (مولوی)

توکل جبریّون در بیان مثنوی

به نظر استاد فروزان‌فر، مولانا در مناظره‌ی شیر و نخجیران، شیر را نمونه‌ی مرد بیدار دل و به کمال رسیده‌ای می‌داند که با وجود اعتقاد به قدرت حق و اراده و عمل پروردگار، خود را هم موظف به کوشش می‌بیند. نخجیران...
جبر و اختیار در مثنوی مولانا (مولوی)

جبر و اختیار در مثنوی

در آیه‌ی 16 سوره‌ی اعراف آمده است: (فَبِمَا أَغْوَیْتَنِی لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِیمَ)؛ چون مرا گمراه کردی، بر سر راه راستی که پیش پای فرزندان آدم نهاده‌ای، می‌نشینم و گمراهشان می‌کنم....
اتحاد عاشق و معشوق در مثنوی مولانا (مولوی)

اتحاد عاشق و معشوق در مثنوی

فرضاً اگر از روی امتحان، صد شمشمیر بر ایاز بزنم از پیوستگی آن مهربان به من چیزی کاسته نشود، زیرا او می‌داند که من آن شمشیر را بر خود می‌زنم، چون در حقیقت من او هستم و او من. عاشقِ صادق اگر هزاران بلا ببیند...
حدوث و قدم عالم از منظر عینیت‌گرایی عارفانه مثنوی مولانا (مولوی)

حدوث و قدم عالم از منظر عینیت‌گرایی عارفانه مثنوی

در کلام مولانا دهری و فلسفی غالباً به کسی اطلاق می‌شود که به ماورای طبیعت و هستیِ بیرون از عالم، اعتقاد ندارد و می‌گوید: هستی به همین صورت از ازل بوده و قدرتی از بیرون، آن را نیافریده است و ماورای این...
خُم خانه‌ی شراب وحدت و مستی باده‌ی عشق مولانا (مولوی)

خُم خانه‌ی شراب وحدت و مستی باده‌ی عشق

بایزید بسطامی در حالت محو و فنا و مستی به مریدان خود گفت: منم خداوند سبحان و چون از بی‌خویشی بدر آمد، بدو گفتند: دیشب چنین ادعایی کردی، بایزید گفت: اگر دگربار چنین گفتم با کاردهای تیز بر من بزنید. بار...
وحدت و کثرت در مثنوی مولانا (مولوی)

وحدت و کثرت در مثنوی

خدا در عالمِ ظاهر مانند موجودات خاکی و مادی دیده نمی‌شود، به همین دلیل پیامبران در عالم خاکی نایب او به حساب می‌آیند و همانند او باید مورد اطاعت قرار گیرند. مولانا این سخن خود را نارسا می‌شمرد و برای این‌که...