مسیر جاری :
مرا که راه نمايد کنون به خانهي دل
مرا که راه نمايد کنون به خانهي دل شاعر : خواجوي کرماني که خاک راهم اگر دل دهم به خانهي گل مرا که راه نمايد کنون به خانهي دل اگر چه بنده باقبال ميشود مقبل من آن نيم...
رحمتي گر نکند بر دلم آن سنگين دل
رحمتي گر نکند بر دلم آن سنگين دل شاعر : خواجوي کرماني چون تواند که کشد بار غمش چندين دل رحمتي گر نکند بر دلم آن سنگين دل ور ازين پس ندهد داد دلم مسکين دل زين صفت بر من...
اي غم عشق تو آتش زده در خرمن دل
اي غم عشق تو آتش زده در خرمن دل شاعر : خواجوي کرماني وآتش هجر جگر سوز تو دود افکن دل اي غم عشق تو آتش زده در خرمن دل حلقهي زلف شکن بر شکنت معدن دل چشمهي نوش گهر پوش...
دلم ربودي و رفتي ولي نميروي از دل
دلم ربودي و رفتي ولي نميروي از دل شاعر : خواجوي کرماني بيا که جان عزيزت فداي شکل و شمايل دلم ربودي و رفتي ولي نميروي از دل کنم مراد دل از خاک آستان تو حاصل گرم وصول...
اي ماه تو مهر انور دل
اي ماه تو مهر انور دل شاعر : خواجوي کرماني وي مهر تو شمع خاور دل اي ماه تو مهر انور دل ريحان تو سايه گستر دل ياقوت تو روح پرور جان جان پرور جان و دلبر دل لعل لب...
دلم مريد مرادست و ديده رهبر دل
دلم مريد مرادست و ديده رهبر دل شاعر : خواجوي کرماني سرم فداي خيال و خيال در سر دل دلم مريد مرادست و ديده رهبر دل در آن مپيچ که دارد گذر بچنبر دل کمند زلف ترا گر رسن دراز...
اي دل من بسته در آن زنجير سمنسا دل
اي دل من بسته در آن زنجير سمنسا دل شاعر : خواجوي کرماني کرده مرا در غم عشقت بي سر و بي پا دل اي دل من بسته در آن زنجير سمنسا دل رانده ازين ديده پرخون سيل به دريا دل ...
شب رحيل ز افغان خستگان مراحل
شب رحيل ز افغان خستگان مراحل شاعر : خواجوي کرماني مجال خواب نيابند ساکنان محامل شب رحيل ز افغان خستگان مراحل کشيده است سر زلف دلبران بسلاسل مکش زمام شتر ساربان که دلشدگان...
زهي زلفت شکسته نرخ سنبل
زهي زلفت شکسته نرخ سنبل شاعر : خواجوي کرماني گلستان رخت خنديده برگل زهي زلفت شکسته نرخ سنبل کشيده سر ز کافور تو سنبل رسانده خط بياقوت تو ريحان چه دريابد گرش نبود تحمل...
زهي گرفته خور از طلعت تو فال جمال
زهي گرفته خور از طلعت تو فال جمال شاعر : خواجوي کرماني نشانده قد تو در باغ جان نهال جمال زهي گرفته خور از طلعت تو فال جمال به مشک بر ورق لالهات مثال جمال نوشته منشي...