مسیر جاری :
آخرالزمان و شاعران معاصر
در اشعار مهدوي ميتوان اشارتهايي را يافت كه بيانگر ناهنجاريها و آزمونهاي سخت بشري در آستانة ظهور است. همچنين به خوبي ميتوان باور به ظهور...
چهارشنبه، 15 اسفند 1386
عاشورا و انتظار
(در شعر شاعران تاجيكستان) انتظاران تو را صبح دميدن دير شد عليرضا قزوه «انتظار» نقطة مشترك تمام اديان آسماني و حتي گاه زميني است. نجات دهنده...
چهارشنبه، 15 اسفند 1386
پايان يك شروع
ـ يك نفر به اين تلفن جواب بده... كسي خانه نيست؟
مرد وقتي اين جمله را گفت، دست و صورت كفآلودش را به جريان زلال آب سپرد. دخترك به سرعت نمازش...
چهارشنبه، 15 اسفند 1386
سلام و صلوات بر تو باد
سلام بر بركت دستانت كه مي تواند نان رزق هزار سفره خالي را مهيا كند!
سلام بر راستي قدم هايت كه مي تواند صراط مستقيمي را نشان دهد كه هيچ پايي...
سهشنبه، 14 اسفند 1386
نامهاي به امام زمان(علیه السلام)
به نام آفريدگار ياسهاي سپيد و لطيف و سلام بر بهشتيان
در جادهاي به بلنداي تاريخ در انتظارت نشستم و تو اي تك سوار مركب عشق در واهي ديوار...
سهشنبه، 14 اسفند 1386
از صفر تا بيست
يك آزمون اساسي با سه پرسش اساسي
1. اگر عزيزي را گم كرده باشيد، چه ميكنيد؟
آسوده و بيخيال مينشينيد تا كم كم فراموشش كنيد؟
يا براي يافتن...
سهشنبه، 14 اسفند 1386
خورشید سالهاستبه نامت میسوزد
بیا ای نگارم که عمری است چشم انتظارم
فقط یک نفس مانده تا جان سپارم
سهشنبه، 14 اسفند 1386
نجوا با خورشید
یگانه محبوب! دیر زمانی است چشمهای ما بیتاب و منتظر به افقهای دور دست چشم دوختهاند تا تو از كرانه امید طلوع كنی، قفس تكرار روزهای هجران را...
سهشنبه، 14 اسفند 1386
بياييد ترانة صبوري را نجوا كنيم
در فصل پريشاني قدس و اسارت فلسطين، ترانة صبوري را نجوا ميكنيم.
به آرميدگان در خاك، بيغسل و كفن، كه پوششي جز آفتاب ندارند، زاري ميكنيم.
به...
سهشنبه، 14 اسفند 1386
ندبه های دلتنگی
«هیچ شمعی نیست که به امید سپیدة ظهور، تا صبح فرج، در شبستان انتظار نسوزد. با تو از کدام دلتنگی خود بگویم؟ از تلخی فراق، یا سختی طعنههایی که میشنویم...
سهشنبه، 14 اسفند 1386
جمكراني ديگر
گاه برخي از بخشهاي زمين آنقدر عزيز ميشوند و اعتبار مييابند كه آسمان حتي به حال آنها غبطه ميخورد و در سر خود آرزوي خاكي شدن را ميپرورد، جمكران...
سهشنبه، 7 اسفند 1386
بُغضِ عمه حکیمه
روزی که عمه حکیمه می خواست به خانه ی برادرزاده اش – امام عسکری (علیه السلام ) – برود ، حالی بهتر از همیشه داشت . نه پایش درد می کرد ، نه ضعف...
سهشنبه، 7 اسفند 1386
چشم هایِ کور فرمانده
چند ساعت بعد مأمورانِ رشیق به فرمان او آماده ی حرکت شدند. آن ها که سوارانی تیز پا و مجهز بودند ، به خانه ی امام حسن عسکری (علیه السلام ) رسیدند...
يکشنبه، 5 اسفند 1386
پولِ حلال
پیرزن داشت با حصیرهای نازک و نی های کوچک ، سبد می بافت . بعد از ظهر خنکی بود . گنجشک ها روی درخت ، بالا و پایین می پریدند . گربه ی سیاه ، لبه...
يکشنبه، 5 اسفند 1386
تعریف کن اسماعیل
اسماعیل خسته بود . دیگر نا نداشت . گرمش بود. تِه گلویش می سوخت . هر وقت به یاد دردش می افتاد، قلبش تیر می کشید و زود بغض می کرد . او فکر می کرد...
يکشنبه، 5 اسفند 1386
مسافری از آسمان
نزدیکی های ظهر بود . مردهای قبیله دوان دوان از راه می رسیدند. بعضی با اسب و بعضی با شتر ، خیلی ها هم پیاده می آمدند . سرانجام بیشتر آن ها پشتِ...
يکشنبه، 5 اسفند 1386
نامه های شهر مدائن
ابوالادیان تازه از مسافرت برگشته بود و خیلی خسته بود . پس عجله کرد، اما اول باید به خانه ی امام حسن عسکری (علیه السلام ) می رفت. وقتی به درِ...
يکشنبه، 5 اسفند 1386
گروه بندی
برگزیده ها
تازه های مقالات
معرفی کوتاه بانوان خوشنویس
ولایت اهلبیت علیهم السلام نقشه راه سعادت
آموزشگاه زبان پردیسان ارائه دهنده دوره های متنوع و مدرن
ترسناک ترین مسیرهای ریلی جهان
معرفی کوتاه بانوان قرآن نویس
تحلیل شبهه هدر رفتن خون شهدا و پاسخ به آن
پنج گوهر درخشان میراث فاطمی
لیفت سینه: جراحی جوانسازی و رفع افتادگی سینهها برای ظاهری جذاب
ترفند افزایش سرعت اینترنت تا 100 برابر
رزرو هتل پارس شیراز برای سفر خانوادگی
ویژه نامه ها
بیشترین بازدید هفته
چهار زن برگزیده عالم
نحوه خواندن نماز والدین
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
زنگ اشغال برای برخی تماس گیرندگان
پیش شماره شهر های استان تهران
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
داستان انار خواستن حضرت زهرا(س) از امام علی(ع)
پیش شماره شهر های استان گیلان
اهل سنت چگونه نماز می خوانند؟
چگونه تعداد پروتونها، نوترونها و الکترونها را تشخیص دهیم؟