اي خدا تو مي دوني رسوا شدم
حالا که رسوا شدم پيدا شدم فکر اينم که خدايا چي بگم غير تو راز دلم با کي بگم؟ مي بيني تو قامت کموني ام
شنبه، 28 اسفند 1395
اى معبود
شبى از يك شب تبدار بهار مى شنيدم صداى نسرين را كه چنين در دل شب, با خدايش به مناجات نشست اى خدايى كه جهان در يد توست
شنبه، 28 اسفند 1395
ای همه هستی
ای همه هستی ز تو پیدا شده خاک ضعیف از تو توانا شده زیرنشین علمت کاینات ما بتو قائم چو تو قائم بذات
شنبه، 28 اسفند 1395
این راه پاره را
پایم که وصله می زنم این راه پاره را من چند بار تجربه کردم دوباره را هر که پیاده بود از اینجا عبور کرد چشمم ندید گرد عزیز سواره را
شنبه، 28 اسفند 1395
ای بنده(رمضان)
ای بنده بیا ساکن میخانه ما باش ما شمع تو گردیم وتو پروانه ما باش تا چند خوری باده ز پیمانه اغیار پیمان بشکن طالب پیمانه ما باش
شنبه، 28 اسفند 1395
انديشه
لحظه اى خود را بيا از خويشتن بيگانه كن ديدنى ها را فداى ديدن جانانه كن تا به كى مى از سبوى غير مى نوشى بيا از سبوى رحمت حق باده در پيمانه كن
شنبه، 28 اسفند 1395
انديشه ساحل
گول زرق و برق زر را مى خورى اى دل چرا؟ زندگى را مى كنى بر خويشتن مشكل چرا غنچه گل شد، گل خزان گرديد و بلبل شد خموش مانده اى اى باغبان، حيران...
شنبه، 28 اسفند 1395
اميدواران
آمد به درت اميدوارى كو را به جز از تو نيست يارى محنت زده اى نيازمندى خجلت زده اى گناهكارى
شنبه، 28 اسفند 1395
امتحان بندگی
در امتحان بندگي اش اشتباه كرد برگ سپيد دفتر دل را سياه كرد حتي به راز عطر خوش سيب پي نبرد در محضر امام زمان هم گناه كرد
شنبه، 28 اسفند 1395
الهي عاشقم
الهي عاشقم من بر وصالت كه هر جا بنگرم بينم جمالت جهان را آفريدي بي كم وكاست همه عالم به فرمان تو بر پاست
شنبه، 28 اسفند 1395
الهی
الهی سینه ای ده آتش افروز در آن سینه دلی و آندل همه سوز هر آن دل را که سوزی نیست دل نیست دل افسرده غیر از آب و گل نیست
شنبه، 28 اسفند 1395
الهی دلی ده
الهی دلی ده که جای تو باشد لسانی که در وی ثنای تو باشد الهی بده همتی آنچنانم.... که سعیم وصول بقای تو باشد
شنبه، 28 اسفند 1395
الا تا به کی
الا تا بکی از در دوست دوری گرفتار دام سرای غروری نه بردل ترا از غم دوست دردی نه بر چهره از خاک آن کوی گردی نه گلزار معنی ، نه رنگی، نه بوئی
شنبه، 28 اسفند 1395
اشتباه
گذشت عمر و بيا غفلت از اله مكن بس است خيره سرى ديگر اشتباه مكن هر آنچه نامه نوشتى تو از گناه بس است بيا و توبه كن و نامه اى سياه مكن به ميهمانى...
شنبه، 28 اسفند 1395
استغفارها
اى شفاى علّت بيمارها پيش تو آسان، همه دشوارها اى سرور سينه صاحبدلان اى فروغ ديده بيدارها اى به كينه ذات تو نابرده پى
شنبه، 28 اسفند 1395
از ما عجیب نیست
از ما عجیب نیست دعایی نمی رسد از تحبس الدعا که صدایی نمی رسد ما تحبس الدعا شده نان شبهه ایم آنجا که شبهه است عطایی نمی رسد
شنبه، 28 اسفند 1395
یادگار
دهه‌ی اول محرم بود یک نفر باز هم به در می‌زد باز هم طبق عادتی مالوف دل به شوق حسین پر می‌زد
پنجشنبه، 9 دی 1395
یاران مذاب
...و رد پای اسب از سینه‌ی تفتیده‌‎ی تاریخ رد می‌شد نگاه کاروان هم، از مسیر چشم‌های میخ رد می‌شد و گاهی گریه‌ای می‌‎شد قناری، درهوای بهت صحرایی و...
پنجشنبه، 9 دی 1395
یال بلند اسب
می‌آید از نهایت تنهایی، یال بلند اسب، رها در باد این سرخ یال اسب پریشان است، یا لحظه‌های خون و خدا در باد می‌آید و هراس من از این است، کاین قامت...
پنجشنبه، 9 دی 1395
یک نیستان غریبی
ستم بود و آتش، ستم بود و خنجر ستم بود و قنداقه‌ی سرخ اصغر ستم بود و غربت، ستم بود و ناله ستم بود و فردای دلگیر خواهر
پنجشنبه، 9 دی 1395