سفر عشق
واى از آن دل كه درى رو به خدا باز نكرد تا فراسوى ملك، همت پرواز نكرد بال نگشود و خيال و سر پرواز نداشت با شهيدان خدا زمزمه اى ساز نكرد در حصار...
شنبه، 28 اسفند 1395
رحمت بى منتها
يا رب! گناه اهل جهان را به ما ببخش ما را سپس به رحمت بى منتها ببخش هرچند ما نه ايم سزاوار رحمتت ما را بدان چه نيست سزاوار ما ببخش
شنبه، 28 اسفند 1395
سائل از عمر سحر کاش دمی بردارد
در ره منزل ليلي قدمي بردارد گاه بايد نفسي خرج کند عارف شب گاه بايد ز دل کس المي بردارد بر دل دلبر خود بار نمي افزايد
شنبه، 28 اسفند 1395
رباعيات حاجتمندى
الله كه كافى المهمّات تويى الله كه سامع المناجات تويى حاجات مرا برآر كاندر همه حال ذوالعفو و برآرنده حاجات تويى
شنبه، 28 اسفند 1395
رباعيات پشيمانی
يا رب ز كرم درى به رويم بگشا راهى كه در او نجات باشد بنما مستغنيم از هر دو جهان كن به كر جز ياد تو هرچه هست بر از دل ما
شنبه، 28 اسفند 1395
رباعیات مناجاتی
عمرم همه را تباه کردم چه کنم پرونده خود سیاه کردم چه کنم تو عفو کنی از کرمت اما من از این که تو را گناه کردم چه کنم
شنبه، 28 اسفند 1395
راه گم کردم
راه گم کردم، چه باشد گر براه آری مرا رحمتی بر من کنی قدر و پناه آری مرا می نهد هر ساعتی بر خاطرم باری چو کوه خوف آن ساعت که باروئی چوکاه آری...
شنبه، 28 اسفند 1395
رأفت و عفو و محبت است
کار تو لطف و رأفت و عفو و محبّت است حتی اگر عذاب کنی باز رحمت است تو آن همه عنایت و من این همه گناه اقرار می کنم که خلاف مروّت است
شنبه، 28 اسفند 1395
دون همّتان
هر كه خود را بيشتر پابند درهم مى كند بيشتر خود را اسير محنت و غم مى كند وه چه بدبخت است آنكه با وجود ذات حق سر بر دون همّتان از بهر نان خم...
شنبه، 28 اسفند 1395
دست من و نگاه تو
ایمان ما دو نیمه شد و نان ما دو نیم دست من و نگاه تو یا سیّدالکریم روحم تمام زخمی و جانم تمام درد یک امشبم ببخش به آرامش نسیم
شنبه، 28 اسفند 1395
در معرفت
الهى مرا محرم راز كن در معرفت بر دلم باز كن دلى ده كه باشد شناساى تو زبانى كه بستايد آلاى تو
شنبه، 28 اسفند 1395
خود را به خواب می‌زنی
خود را به خواب مي زني اي بنده تا به كي هي توبه پشت ِ توبه، سرافكنده تا به كی دنيا وفا نكرده ، وفا هم نمي كند با زرق و برقش از غم دل، كم نمي كند
شنبه، 28 اسفند 1395
خطا كردم
الهى گرچه يك عمرى به نفس خود جفا كردم ندانستم، نفهميدم كه اين كار خطا كردم تو گفتى اين جهان سجن است و انسان هست زندانى در اين زندان فتادم هستى...
شنبه، 28 اسفند 1395
خداوندا ببخش!
گر گناهى كردم و دارم، خداوندا ببخش چون گنه را عذر مى آرم، خداوندا ببخش پاى خجلت را روايى نيست بر درگاه تو دست حاجت پيش مى دارم، خداوندا ببخش
شنبه، 28 اسفند 1395
خجالت گرم گناه
من از خجالت گرم گناه لبریزم من از تغافلف عفو اله لبریزم بجز شکست ندارد نتیجه کردارم تلاشف جاهلم از اشتباه لبریزم
شنبه، 28 اسفند 1395
خداوند جهان و عشق آدم
الهي اي چراغ خانه ي دل توئي روشنگر کاشانه ي دل توئي دلدار مسکين دو عالم خداوند جهان و عشق آدم
شنبه، 28 اسفند 1395
خبری دست و پا کنم (رمضان)
آمد خبر که من خبري دست و پا کنم برقلب مرده ام شرري دست و پا کنم ماه خدا عيان شد و درمانده مانده ام در چشم کور يک قمري دست و پا کنم
شنبه، 28 اسفند 1395
خانه دل ز گناهان بتکانیم کمی
شب قدر است بیا قدر بدانیم کمی خانه دل ز گناهان بتکانیم کمی شعله افتاده به ملک دلم از فرط گناه دوست را از دل این شعله بخوانیم کمی
شنبه، 28 اسفند 1395
حال سحر می‌خواهد
توبه از جرم وخطا،حال سحر مي خواهد خلوت نيمه ي شب اشك بصر مي خواهد وادي طور همين هيئت هر هفته ي ماست ديدن نور خدا اهل نظر مي خواهد
شنبه، 28 اسفند 1395
جمال يار
اى كه مى خواهى جمال بى مثال يار را در حريم دل چرا ره مى دهى اغيار را ديدن ناديده را عشق خودى ها حائل است
شنبه، 28 اسفند 1395