نگاه رحمت
چو دوست در همه جا صاحب اختيار من است بـــه هـــــر كجا كه نهم پاي بخت يار من است پــــناه و هــمدم و همراز من به هر جا اوسـت
شنبه، 28 اسفند 1395
نظری بر گدا کنی یارب
چه می شود نظری بر گدا کنی یارب به ذکر تو به لبم آشنا کنی یارب گره فتاده به کارم بگو چه چاره کنم
شنبه، 28 اسفند 1395
نجواى شب
چه شب است يا رب امشب كه شكسته قلب ياران چه شبى كه فيض و رحمت، رسد از خدا چو باران چه شبى كه تا سحرگاه، ز فرشتگان «الله»
شنبه، 28 اسفند 1395
نشناختم تو را
یارب به قدر قدر تو نشناختم تو را در حد فکر کوته خود ساختم تو را تا خلق را فریب دهم از ره هوس
شنبه، 28 اسفند 1395
نتيجه بدى
اى دل زچه رو طاعت دادار نكردى؟ خوفى زعذاب و شَرَر نار نكردى؟ يک عمر تو را داد خدا مهلت و هيهات
شنبه، 28 اسفند 1395
نام ما را ننویسید
نام ما را ننویسید، بخوانید فقط سر این سفره گدا را بنشانید فقط آمدم در بزنم، در نزنم می میرم
شنبه، 28 اسفند 1395
ميهمان تو
الهى! بنده اى گم كرده راهم بده راهم كه سرتاپا گناهم اگر عمرى به غفلت زيست كردم
شنبه، 28 اسفند 1395
مهمان حرم
شكر خدا زيارت پيغمبر آمديم توفيق يار شد كه سوى اين در آمديم ما لايق حضور تو هرگز نبوده ايم
شنبه، 28 اسفند 1395
مناجات
الهى مرده ام من زنده ام كن فقيرم دولت پاينده ام كن الهى راه را گم كرده ام من
شنبه، 28 اسفند 1395
ماه خداست آمده
ماه خداست آمده آماده نیستم با ساقیان میکده هم باده نیستم آزادگی شرافت مردان عاشق است
شنبه، 28 اسفند 1395
ملکا ذکر تو گویم
ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی نروم جز به همان ره که توام راهنمایی بری از رنج و گدازی، بری از درد نیازی
شنبه، 28 اسفند 1395
لقاى دوست
مى نشينم چو گدا كنج سرايت اى دوست تا كه بينم همه شب لطف و عطايت اى دوست آتش هجر تو در سينه سوزان من است
شنبه، 28 اسفند 1395
ماه تو گذشت
دیدی رمضان رفته و پر باز نکردم تا خیمه‌گهِ سبز تو پرواز نکردم ماه تو گذشت عاشقی آغاز نکردم
شنبه، 28 اسفند 1395
لطف تو به من
كجا روم كه در لطف تو به من باز است شها ز توست در عالم هر آنچه آواز است كسى به باب دگر مى‌رود كه انديشد
شنبه، 28 اسفند 1395
لایق لطف و عطا(رمضان)
ای خدا من لایق لطف و عطایت نیستم آگهم من بنده خوبی برایت نیستم هر سحر از فعل روز خود خجالت می کشم
شنبه، 28 اسفند 1395
گناه می‌چکد
گناه می چکد از سقف اعتقاد گلینم میان این همه سنگ بنا خراب ترینم سوار ناقه ی معراجم و عروج ندارم
شنبه، 28 اسفند 1395
گریه می‌کنم
مانند طفل در به دری گریه می‌کنم مثل گدای پشت دری گریه می‌کنم اشک مرا زمان گدایی ندیده‌اند
شنبه، 28 اسفند 1395
گناه روی گناهم بود
گناه روی گناهم بوَد، چه چاره کنم؟ سزد ز غصه گریبان خویش پاره کنم روا بود که روم با شتاب سوی جحیم
شنبه، 28 اسفند 1395
كوه‌ها و منافع آن‌ها
خورده سوگند خداوند به كوه‏ زانكه در كوه بود فرّ و شكوه‏ كوه معراج خردمندانست‏
شنبه، 28 اسفند 1395
كريما ...
كريما به رزق تو پرورده ايم به انعام و لطف تو خو كرده ايم گدا چون كرم بيند و لطف و ناز
شنبه، 28 اسفند 1395