کودکان و دانش آموزان کم توان ذهنی

افراد دارای کم توانی ذهنی در درجه ی اول یک انسان هستند و کم توانی ذهنی، یکی از ویژگی های بارز آنها به شمار می رود. همواره باید به یاد داشته باشیم که آنها عضوی از خانواده ها هستند و با دوستان و همسایگان خود ارتباط دارند و
چهارشنبه، 13 خرداد 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
کودکان و دانش آموزان کم توان ذهنی
کودکان و دانش آموزان کم توان ذهنی

 

نویسندگان: نازلی مشایخی، فریده ترابی میلانی




 

افراد دارای کم توانی ذهنی در درجه ی اول یک انسان هستند و کم توانی ذهنی، یکی از ویژگی های بارز آنها به شمار می رود. همواره باید به یاد داشته باشیم که آنها عضوی از خانواده ها هستند و با دوستان و همسایگان خود ارتباط دارند و ویژگی های آنها به وسیله ی عوامل زیستی و محیطی شکل گرفته است. افراد با کم توانی ذهنی به مدرسه می روند، برای آینده ی خود برنامه ریزی می کنند، امید به یافتن شغل مناسب دارند وهمانند سایر انسان ها رؤیاهای زیادی دارند. آنها شادی، غم، ناامیدی، غرور و هیجانات دیگر را که جزئی از زندگی هر انسانی است، تجربه می کنند.
دانش آموزان کم توان ذهنی نارسایی هوشی یا شناختی دارند. تفاوت در توانایی ها و نحوه ی واکنش جامعه نسبت به این تفاوت ها، برای آنها و خانواده شان مشکلاتی را ایجاد می کند. این افراد برای یادگیری کوشش زیادی می کنند. بسیاری از آنها برای پیشرفت خود نیاز به حمایت قابل توجهی از طرف معلم خود و سایر افراد دارند. برخی از چالش هایی که این افراد با آن رو به رو می شوند به خاطر عدم آگاهی جامعه یا پیش داوری های منفی و ....، بدتر می شود ولی آنها با پشتکار خود و حمایت خانواده، دوستان، معلمان و دیگران می توانند تا حدی بر این موانع غلبه کنند.

1- هوش و کم توانی ذهنی

هوش یکی از مباحث اصلی و مهم روان شناسی است و دانشمندان مختلف برای توضیح این مفهوم تعریف های زیادی ارائه کرده اند ولی تاکنون تعریف واحدی از هوش و اجزای تشکیل دهنده ی آن نشده است. اما در تمام تعریف ها به سه جنبه ی اساسی اشاره شده است که دیدگاه نسبتاً جامعی را در مورد ماهیت هوش به دست می دهد. این سه جنبه عبارت اند از:
الف ) توانایی و استعداد کافی برای یادگیری و درک امور
ب) هماهنگی و سازش با محیط
ج) بهره برداری از تجربیات گذشته، قضاوت و استدلال صحیح و پیدا کردن راه حل مناسب در رویارویی با مشکلات ( میلانی فر، 1380).
بررسی در مورد اندازه گیری هوش با کادرهای فرانسیس گالتون شروع شد که هوش افراد را بر اساس توانایی های حسی و حرکتی و واکنش های بدنی آنها اندازه گیری می کرد.
آلفرد بینه (1) در سال 1905 اولین مقیاس سنجش هوش را ارائه داد. این مقیاس چندین بار مورد تجدید نظر قرار گرفت و مقیاسی با 54 آزمون تهیه شد. سن عقلی فرد بر اساس عملکرد او در این آزمون و سن تقویمی بر اساس سن شناسامه ای به ماه مشخص می شود و مطابق با فرمول زیر می توان بهره ی هوشی را محاسبه کرد.
کودکان و دانش آموزان کم توان ذهنی
نمرات تست هوش برای جمعیت زیادی از افراد، در یک منحنی زنگوله ای شکل به نمایش درمی آید و به آن منحنی بهنجار می گویند.
کودکان و دانش آموزان کم توان ذهنی
توزیع های بهنجار شکل قرینه دارند. در این منحنی میانگین هوش افراد 100 می باشد و هر انحراف استاندارد بر اساس تست و کسلر 15 و بر اساس تست بینه 16 هوش بهر محاسبه شده است. به عبارتی هوش بهر 34/13 درصد افراد بین 85 تا 10 می باشد و 59/13 درصد افراد هوش بهرشان بین 70 تا 85 است و 2/27 درصد افراد هوش بهری پایین تر از 70 دارند و دارای نارسایی هوشی هستند.

2. تعریف کم توانی ذهنی

تا سال 1950 میلادی تعریف کم توانی ذهنی بر اساس هوش بهر انجام می شد اما بعداً متخصصان به این نتیجه رسیدند که این تعریف کامل نیست و بیش از درمان و آموزش بر مراقبت روزمره و نگهداری تأکید می کنند.
در سال های اخیر مفهوم مهارت های سازشی، نقش مهمی در تعریف و طبقه بندی افراد کم توان ذهنی بازی می کند. اهمیت مهارت های سازشی از این جهت است که تمامی کارکرد فرد، مورد توجه قرار می گیرد و به این افراد کمک می کند تا با دریافت آموزش های لازم و حمایت های مورد نیاز، کیفیت زندگی خود را بهبود بخشند. بر این اساس انجمن عقب ماندگی ذهنی آمریکا (5)، (6) در سال 2002 تعریف زیر را برای عقب ماندگی ذهنی ارائه کرده است:
عقب ماندگی ذهنی، ناتوانی است که به طور معنا داری محدودیت در عملکرد هوشی و رفتار سازشی را نشان می دهد و در مهارت های انطباقی عملی (7)، اجتماعی (8) و درکی (9) نمود پیدا می کند. این اختلال قبل از 18 سالگی بروز می کند ( جدول 2-1).
این انجمن ملاک های زیر را برای متخصصان ارائه کرده است که هنگام به کارگیری تعریف در عمل برای آنها ضروری است.
* وجود محدودیت در عملکرد فرد، باید با توجه به محیط زندگی وی مانند فرهنگ، جامعه و گروه همتایان مورد بررسی قرار گیرد.
* ارزیابی های معتبر تفاوت های فرهنگی و زبانی را همانند تفاوت های ارتباطی، حسی - حرکتی و عوامل رفتاری مورد توجه قرار دهد.
جدول 2- 1 مقوله های اصلی رفتار سازشی

مهارت های ادارکی:      زبان بیانی و درکی
خواندن و نوشتن
مفهوم پول
خود مختاری

مهارت های اجتماعی:      روابط بین فردی
مسئولیت پذیری
عزت نفس
باور پذیری
پیروی از دستورات
اطاعت از قوانین
جلوگیری از مورد سوء استفاده قرار گرفتن

مهارت های عملی:              فعالیت هایی مانند درست کردن غذا
استفاده از تلفن
مدیریت مالی
رفت و آمد
خوردن دارو

منبع: انجمن عقب ماندگی ذهنی آمریکا، ( 1992 ).
* توجه به محدودیت های فرد همراه با توجه به نقاط قوت وی باشد.
* هدف مهم از بیان محدودیت ها بررسی حمایت های مورد نیاز فرد باشد.
* عملکرد فرد کم توان ذهنی با دریافت خدمات مناسب و مداوم فردی شده، تدریجاً بهبود یابد.

3. علل کم توانی ذهنی

عوامل متعددی در به وجود آمدن کم توانی ذهنی مؤثرند که برخی از این عوامل شناخته شده و برخی ناشناخته هستند. آشنایی با این علل می تواند برای جلوگیری، درمان و یا به حداقل رساندن میزان آن مفید باشد.
علل کم توانی ذهنی به روش های مختلفی طبقه بندی می شود. گاهی این علل را به 4 گروه تقسیم می کنند. عوامل اقتصادی - اجتماعی و محیطی، صدمات وارده به فرد، عفونت ها و مسمومیت ها و علت های زیست شناختی.
گاهی مرزبندی بین علل دچار تداخل می شود؛ به عنوان نمونه سرب یک سم است ولی در عین حال یک عامل اجتماعی - اقتصادی و محیطی می باشد، زیرا میزان سرب در مناطق روستایی کمتر است. یا به طور مشابه عدم تغذیه ی مناسب یک خانم باردار، عاملی اقتصادی - اجتماعی است ولی صدمه ای که به طفل وارد می شود عامل زیستی است.
انجمن دانش آموزان کم توان ذهنی در سال 1992، سیستم گروه بندی دیگری را پیشنهاد کرد ( لاکاسون (10) و همکاران، 1992 ) که بر اساس زمان وقوع آن بود؛ بر این اساس علل کم توانی ذهنی را می توان در سه حیطه طبقه بندی کرد:
الف ) عوامل مربوط به قبل از تولد،
ب ) عوامل مربوط به هنگام تولد،
ج) عوامل مربوط به بعد از تولد.

عوامل مربوط به قبل از تولد

بسیاری از علل کم توانی ذهنی، قبل از تولد کودک رخ می دهد که تعدادی از آنها ریشه ی ژنتیکی دارند و تعدادی دیگر به مشکلات پیش آمده برای مادر بر می گردند و... به طور مثال عفونت های مادر در زمان بارداری و مسمومیت ها به طور جدی جنین را تحت تأثیر قرار می دهند.

عوامل ارثی و ژنتیکی

ژن ها حاصل صفات ارثی غیراکتسابی هستند. هرگونه اختلال ژنتیکی و کروموزومی که به صورت ارثی در خانواده ی پدری یا مادری کودک وجود داشته باشد، در به دنیا آمدن کودک کم توان ذهنی مؤثر است. آن دسته از کودکانی که به علت نارسایی ژنتیکی دچار کم توانی ذهنی می شوند اغلب دارای اختلالات دیگری نیز هستند. عوامل ارثی کم توانی ذهنی به دو دسته تقسیم می شوند:
* اختلالات کروموزومی { کروموزوم جنسی و کروموزوم غیر جنسی
* اختلالات سوخت و ساز بدن

1. اختلالات کروموزوم جنسی

اختلالات در کروموزوم های جنسی همیشه با کم توانی ذهنی همراه نیست. افراد مبتلا به این اختلالات اکثراً از نظر هوشی، مرزی و حتی عادی ضعیف هستند. از این گروه به توضیح دو مورد پرداخته می شود:

الف) نشانگان کلاین فلتر. (11)

این بیماری ترکیبی از نابهنجاری های جسمانی است که معمولاً از نابهنجاری در کروموزوم 23 ناشی می شود. این بیماری خیلی نادر است و فقط در مردها دیده می شود. مردان مبتلا به این بیماری دارای یک کروموزوم « X » اضافی هستند. این نابهنجاری در هنگام بلوغ جنسی و بعد از آن آشکار می شود و شامل رشد صفات جنسی زنانه، بیضه های کوچک، رشد ضعیف مو و گاهی بروز کم توانی ذهنی می باشد. بالا بودن سن پدر و مادر در بروز این بیماری مؤثر است. این افراد قدرت باروری ندارند.

ب) نشانگان ترنر. (12)

این بیماری فقط در زن ها دیده می شود و بیمار فقط یک کروموزوم « X » دارد. این افراد دارای گردنی کوتاه و پر گوشت، قدی کوتاه، اختلالات و ناهنجاری های انگشتان، اختلالات شنوایی و بیماری قلبی مادرزادی هستند. رشد تخمدان ها ضعیف است و عادت ماهانه بروز نمی کند. این افراد عقیم هستند وعده ی کمی از آنها کم توانی ذهنی خفیف دارند.

2. اختلالات مربوط به کروموزوم های غیرجنسی

در این اختلال بیماری های زیادی شناخته شده است که به ذکر دو بیماری نشانگان داون (13) و نشانگان صدای گربه (14) پرداخته می شود.

الف ) نشانگان داون.

این افراد به جای 46 کروموزوم، 47 کروموزوم دارند. والدین در هر سنی ممکن است کودکی با نشانگان داون داشته باشند. اما این احتمال برای زنان بالای 35 سال بیشتر است. معمولاً این افراد دارای سر کوچک مدور، و چشم های نزدیک به هم و مورب هستند. بند انگشتان تقریباً گرد است. زبان معمولاً پهن و بزرگ تر از اندازه ی عادی و دارای شیارهای مشخص و عمیقی است که اکثراً با دهان باز جلب توجه می کند. این کودکان معمولاً بعد از 3 سالگی راه رفتن را یاد می گیرند. رشد کلانی آنها تأخیر زیادی دارد. معمولاً قدرت باروری ندارند. این افراد آرام، با محبت، مهربان و با نشاط هستند. بهره ی هوشی این افراد به طور متوسط 40 تا 50 است.

ب) نشانگان صدای گریه ی گربه یا سندرم صدای گربه

این بیماران به علت اختلال در دستگاه صوتی خود صدایی شبیه گربه ازخود بیرون می آورند. علت این بیماری اختلال در کروموزوم شماره ی « 5 » می باشد. در این کودکان جمجمه کودک، چشم ها مورب و فاصله ی زیادی بین آنهاست. گوش این بیماران پایین افتاده و آرواره ی آنان کوچک و عقب رانده است.
این افراد خیلی زود به دلیل ابتلا به عفونت ها و بیماری های قلبی و ریوی می میرند ولی اگر با روش های درمانی زنده بمانند صدای آنها نسبتاً عادی می شود، اما کم توانی ذهنیشان باقی می ماند ( میلانی فر، 1384 ).

3. اختلالات ارثی مربوط به سوخت و ساز بدن

عامل این بیماری ها اختلالات در سوخت و ساز بدن است و تشخیص زودرس آنها بسیار اهمیت دارد. هرچه تشخیص این بیماری زودتر اتفاق بیفتد از بروز عوارض بعدی که مهم ترین آنها کم توانی ذهنی است، جلوگیری می شود. در ذیل به توضیح سه نمونه از این اختلالات می پردازیم.

الف ) بیماری فنیل کتونور یا ( P.K.U ).

عامل این بیماری اختلال در سوخت و ساز مواد پروتئینی بدن می باشد. این بیماری از طریق ژن مغلوب و کروموزوم های معمولی از پدر ومادر به کودک منتقل می شود و باعث کم توانی ذهنی شدید می شود. علت این بیماری فقدان آنزیمی است که از کبد ترشح می شود و باعث افزایش فنیل آلانین در خون شده و سیستم عصبی به خصوص اعصاب مرکزی را دچار ضایعه می کند. چنانچه نوزادان مبتلا به P.K.U. در بدو تولد تشخیص داده نشوند ( چند هفته ی اول ) با تغییر رژیم غذایی و درمان مخصوص می توان از تأثیرات منفی شرایط قبل از تولد پیشگیری کرد، به نحوی که کودک از نظر ذهنی دارای رشد نسبتاً عادی شود. این کودکان از نظر رشد عمومی و جسمانی اختلالی ندارند. تقریباً همه ی آنها موهای بور و روشن، پوستی لطیف و حساس دارند. بهره ی هوشی این افراد اکثراً بین 50 تا 70 است. این بیماران پر جنب و جوش، فعال و مخرب هستند. بیان و گفتارشان با دشواری انجام می شود و کم توانی ذهنی در آنها به تدریج ظاهر و پیشرفت می کند.
غربال گری نوزادان در بدو تولد در پیشگیری از این بیماری مؤثر است. با استفاده از روشی که به وسیله ی رابرت گاتری (15) ارائه شده است، چند قطره خون از پاشنه ی پای نوزاد گرفته می شود تا مشخص شود که آیا کودک دچار این بیماری است یا خیر، در صورت مثبت بودن جواب مداخلات درمانی سریعاً آغاز می شود.

ب ) بیماری گالاکتوسمی. (16)

این بیماری ناشی از اختلال در سوخت و ساز مواد قندی است وعلت آن فقدان یا نارسایی شدید آنزیمی است که در حال طبیعی در کبد و گلبول های قرمز خون وجود دارد و در بدن، گالاکتوز را به گلوکز تبدیل و قابل جذب می کند. کودک مبتلا به این بیماری در بدو تولد طبیعی است، زیرا آنزیم نامبرده را از راه جفت از مادر می گیرد ولی چندی بعد کودک در گرفتن سینه ی مادر و شیر خوردن مشکل پیدا می کند و تدریجاً به یرقان مبتلا می شود. نارسایی شدید کبد واختلالات گوارشی، کودک را مستعد بیماری های عفونی می کند و منجر به مرگ وی می شود. در صورتی که نارسایی این آنزیم شدید نباشد، کودک ممکن است زنده بماند ولی کم توانی ذهنی به تدریج به وجود می آید.
در صورت تشخیص سریع بیماری می توان با رژیم کم کردن گالاکتوز از مواد غذایی ( شیر )، از بروز علائم این بیماری پیشگیری کرد.

ج) بیماری تای ساکس. (17)

این بیماری مربوط به اختلال در سوخت و ساز چربی هاست. در کودکان مبتلا به این بیماری، آنزیمی که باعث تجزیه ی چربی ها می شود یا غیرفعال بوده یا وجود ندارند. در نتیجه سلول های مغز متورم، پروتوپلاسم سلول های مغزی از مواد چربی پر می شود و هسته ی سلول ها به خارج رانده شده و تحلیل می یابند.
در مبتلایان، قبل از شروع عقب ماندگی ذهنی، علائم دیگری بروز می کند که اختلالات سریع بینایی تا سر حد نابینایی کامل، و ضعف های عضلانی تا فلج بخش های انتهایی اعضای بدن از اصلی ترین آنها به شمار می روند.

عامل همخونی (RH) (18)

این عامل در ایجاد نارسایی هوشی تأثیر فراوان دارد. درصد کم توانی ذهنی در میان کسانی که ازدواج فامیلی دارند به علت همخونی بیشتر است.
به طور معمول 85 درصد از افراد جامعه دارای RH مثبت و بقیه دارای RH منفی در خون خود هستند، زمانی که PH مرد مثبت و عامل PH زن منفی باشد و طفل عامل RH مثبت را از پدر به ارث برده باشد، بدن مادر بر علیه PH مثبت جنین پادزهری تولید می کند که اگر این پادزهر از طریق جفت به بدن و دستگاه گردش خون جنین برگردد باعث نابودی تعدادی از گلبول های خون می شود. اگر تعداد زیادی از گلبول های جنین بدین وسیله نابود شوند نوزاد بلافاصله بعد از تولد دچار کم خونی شدید شده و مواد حاصل از نابودی گلبول ها، باعث زردی ( یرقان ) و نارسایی جسمی و ذهنی کودک می شود.
قابل توجه است که عامل PH منفی معمولاً در بچه ی اول تأثیر ندارد. امروزه با انجام مشاوره ی ژنتیکی قبل از ازدواج و مراقبت های پزشکی هنگام بارداری و زمان تولد می توان اثرات احتمالی منفی عامل همخونی را در اغلب موارد خنثی کرد.

عفونت و بیماری های مادر

برخی از بیماری ها و عفونت های مادر، در زمان بارداری اثرات منفی بر روی جنین می گذارد. اگر مادر در سه یا چهار ماهه ی اول بارداری به سرخچه (19) مبتلا شود نقایصی مانند نارسایی های عقلی، ناشنوایی، نابینایی، اختلالات مغزی، اختلالات گفتاری و اختلالات مادرزادی قلب در جنین به وجود می آورد. اکثراً کودک قبل از موعد به دنیا می آید و در 20 درصد موارد سرخجه ی مادر باعث مرگ و سقط جنین می شود.
عده ای عقیده دارند اگر بیماری مادر در پنج ماهگی اتفاق بیفتد، ممکن است اختلالی در کودک ایجاد نکند. واکسن این بیماری باعث پیشگیری از ابتلا به بیماری می شود. پس از تزریق واکسن فرد تا سه ماه نباید حامله شود.
از بیماری های دیگر مادر، می توان به سندرم نقص ایمنی اکتسابی یا ایدز اشاره کرد. کسانی که از نظر ویروس نقص ایمنی اکتسابی ( HIV ) مثبت هستند، این عفونت را در دوره ی بارداری، هنگام تولد، و زمان شیردهی به فرزند خود انتقال می دهند. بیماری ایدز به تدریج سیستم ایمنی بدن را ضعیف می کند و سرانجام منجر به مرگ می شود.
سایر بیماری های مادر مانند بیماری قند، بیماری کلیه و اختلالات کبدی ممکن است باعث حالت مسمومیت در جنین شود و حتی باعث جدا شدن قبل از موعد جفت و کمبود اکسیژن و ضایعات مغزی در جنین شود.
در پایان باید متذکر شد حالات روانی مادر بر رشد جنین مؤثر است. چون اکثر بیماری های روانی باعث بی اشتهایی، اختلالات خواب و تغییرات هورمونی می شود که این تغییرات روی جنین در حال رشد بی تأثیر نخواهد بود.

اشعه ی ایکس

اگر مادران در زمان حاملگی به خصوص در ماه های اول بارداری به دفعات زیاد در معرض اشعه ی ایکس (20) قرار گیرند، باعث ضایعات شدید مادرزادی و رشد غیرطبیعی جنین می شود که ممکن است باعث متولد شدن کودکانی با نارسایی عقلی و یا نقایص بدنی شود.
بدیهی است که اگر اشعه ی ایکس بیشتر به ناحیه ی شکم و لگن مادر تابیده شود خطر آن به مراتب بیشتر خواهد بود. اثر اشعه ی ایکس در اواخر دوران بارداری و با روش صحیح در مدت زمان کوتاه خالی از خطر گزارش شده است.

مسمومیت ها

مصرف الکل، سیگار و بعضی از داروها توسط مادران، در زمان حاملگی، ممکن است باعث کم توانی ذهنی فرزند شود. مادرانی که مشروب می نوشتند، سیگار می کشند و مواد مخدر مصرف می کنند نوزادان خود را در معرض نارسا بودن، زایمان پیش از موعد و کم توانی ذهنی قرار می دهند ( بال، (21) 1999).
یکی از شناخته شده ترین علت ها نشانگان جنینی الکل (22) (FAS ) است که شرایطی مانند نارسایی ذهنی، مشکلات رفتاری و نقایص بدنی ایجاد می کند. تحقیقات نشان داده است 58 درصد از کودکان دارای نشانگان جنینی الکل دارای کم توانی ذهنی هستند و 94 درصد از آنها در مدارس نیاز به حمایت دارند. هرچند تمام کودکان دارای نشانگان جنینی الکل کم توانی ذهنی ندارند ولی متأسفانه اکثر این افراد بدون مشکل نیستند و نارسایی هایی را در توجه، یادگیری نوشتاری و کنترل خود دارند ( کرن (23) و همکاران، 1997 ).

عوامل مربوط به هنگام تولد

بسیاری از مشکلات جسمی - حرکتی و ذهنی افراد، به علت شرایط نامساعد هنگام تولد است که در زیر به این موارد اشاره می شود.

نارسی کودک

بچه های نارس با درصد احتمال زیادی کم وزن به دنیا می آیند و اغلب سیستم بدن آنها آماده ی عملکرد مستقیم نیست. در نتیجه بیشتر از بچه هایی که دوره ی قبل از تولد ( چهل هفته ) را کامل کرده اند، شرایطی مانند فلج مغزی، کم توانی ذهنی، صرع و نقایص بینایی و شنوایی دارند.

زایمان های طولانی

گاهی اوقات به دلیل طولانی شدن زایمان و شرایط نامساعد، فشارهایی غیرطبیعی بر نوزاد وارد و سبب اختلالات ذهنی می شود. معمولاً بر اثر فشار زیاد و طولانی ناحیه ی سر، صدمه دیده و گاهی نوزاد دچار خفگی می شود و هوای کافی و لازم به سلول های او نمی رسد و همین وقفه موجب نقصان رشد عمومی و کم توانی ذهنی کودک می شود.

ضربه هایی که بر مغز کودک وارد می شود.

ضربه ها و لطمه های وارده بر مغز کودک از عوارض متداول کم توانی ذهنی واختلالات حسی و حرکتی است. استفاده ی نادرست از وسایل فیزیکی و مکانیکی پزشکی مانند فورسپس، باعث فشار بر جمجمه و مغز کودک وعوارض گوناگونی مثل نارسایی ذهنی و اختلالات حسی و حرکتی می شود ( افروز، 1386 ).

عوامل مربوط به بعد از تولد

بسیاری از علل کم توانی ذهنی بعد از تولد کودک اتفاق می افتد. در تأثیر محیط بر کم توانی ذهنی فرد هیچ گونه شکی وجود ندارد. سال های اولیه ی زندگی فرد، در رشد او بسیار مهم است و حوادث، تجربیات، بیماری ها و تصادفاتی که طی زندگی فرد رخ می دهد به طور جدی روی سلامت وی اثر می گذارد. در ابتدای این بخش به بحث بیماری ها و عفونت ها می پردازیم.

بیماری ها و عفونت ها

از عواملی که بعد از تولد کودک ممکن است او را در معرض کم توانی ذهنی قرار دهد، می توان به بیماری های مزمن، عفونت ها و کمبود تغذیه اشاره کرد. عفونت هایی مانند مننژیت خصوصاً در ماه های اول تولد می تواند باعث آسیب مغزی شود که در نتیجه دامنه ای از ناتوانی مثل فقدان بینایی، شنوایی و عقب ماندگی ذهنی به وجود می آورد. عفونت مزمن گوش میانی که در اوایل کودکی شایع است می تواند اثرات مهمی بر یادگیری زبان و عملکرد تحصیلی داشته باشد ( مدلی و روبرتز (24)، 1995 به نقل از هانت و مارشال، 1999) . همچنین تغذیه ی ناکافی، رشد مغز را در کودکان تغییر می دهد. در مورد این نظریه که ضعف مزمن تغذیه ای، می تواند باعث مشکلات یادگیری در مدرسه شود، اندکی تردید وجود دارد ( کاکاوند، 1385 ).

مسمومیت ها

مسمومیت های غذایی، دارویی و شیمیایی به ویژه در دوران شیرخوارگی و خردسالی ضایعاتی را در سیستم عصبی و مغزی به وجود می آورد و پیامد آن کم توانی ذهنی و فلج مغزی است.

تصادفات

صدمات و تصادفات یکی از علل اصلی به وجود آورنده ی انواع معلولیت از جمله کم توانی ذهنی است.
بچه های زیر هجده سال که از آسیب های مغزی رنج می برند - ناشی از تصادف با اتومبیل یا موتورسیکلت، سقوط، نزدیک به خفتگی در آب - ممکن است به کم توانی ذهنی دچار شوند.

اختلالات غدد داخلی

اختلالات غدد، خصوصاً غده های هیپوفیز و تیروئید، نارسایی هایی را در سوخت و ساز بدن به وجود می آورند و مانع رشد طبیعی دستگاه مغز و اعصاب کودک شده و موجب اختلالات گوناگون در فعالیت های ذهنی و حسی - حرکتی می شوند.

عوامل فرهنگی و تربیتی

عوامل نامساعد تربیتی مثل بد رفتاری با کودک، موجب کاهش پاسخ کودک به محرک های شناختی و در نتیجه منجر به کم شدن بهره ی هوشی وی می شود. در پژوهشی که در کشور کانادا انجام شد بچه هایی که با بدرفتاری پدر و مادر مواجه بودند در یک گروه و بچه هایی که عوامل مساعد تربیتی داشتند در گروهی دیگر قرار داده شدند، میانگین هوش بهر گروه اول 88 و هوش بهر گروه دوم 101 بوده است. رابطه ی بین کم بودن هوش بهر کودکانی که از محیط تربیتی مناسبی برخوردار نبودند به روشنی آشکار است، ولی علت آن هنوز کاملاً شناخته شده نیست ( gooth record, 1995 ). همچنین عدم امکان ارائه ی تسهیلات کافی آموزشی و پرورشی که به خاطر فقر فرهنگی و محیطی و اقتصادی و اجتماعی به وجود می آید در کم شدن بهره ی هوشی کودک مؤثر است.

4 . طبقه بندی دانش آموزان کم توان ذهنی

برای درک روشن تر از ویژگی ها، نیازها و نحوه ی ارائه ی خدمات به گروه های مختلف دانش آموزان کم توان ذهنی، چندین نوع طبقه بندی وجود دارد. از جمله در حوزه ی آموزش و پرورش، در مورد تأثیر کم توانی ذهنی روی ویژگی های دانش آموزان، مطالعاتی انجام شده است و دانش آموزان را به گروه های زیر تقسیم کرده اند:

طبقه بندی آموزشی

الف) کم توان ذهنی آموزش پذیر (25) یا خفیف ( هوش بهر 55 تا حدود 70 ).

این گروه اغلب تا زمان ورود به مدرسه تشخیص داده نمی شوند و در سال های اولیه رشد کمتری دارند و به کمک و حمایت بیشتری در زمینه ی مهارت های خودیاری مثل خوردن و لباس پوشیدن نیاز دارند. در سطح دوره ی ابتدایی برخی از آنها می توانند تا کلاس دوم و برخی تا کلاس پنجم هم پیشرفت کنند. این گروه با کمک خدمات حمایتی می توانند آموزش های شغلی لازم را دریافت کنند و به استقلال نسبی برسند. آنها در بزرگسالی در برخی موارد، به ویژه در مدیریت پول خود، نیاز به راهنمایی بیشتری دارند. 93% افراد کم توان ذهنی در گروه آموزش پذیر یا خفیف قرار دارند.

ب) کم توان ذهنی تربیت پذیر یا متوسط ( هوش بهر 40 تا 55 ).

توجه اصلی و اولیه در آموزش به این افراد، مهارت های مراقبت از خود مانند لباس پوشیدن، غذا خوردن صحیح است. آنها با دریافت آموزش، پیشرفت هایی در زمینه ی درس های کاربردی از خود نشان می دهند. آنها به خدمات حمایتی نیاز دارند تا بتوانند فرصت هایی را برای کارهای درآمدزا به دست آورند. 5/6% از گروه کم توان ذهنی در این حیطه قرار می گیرند.

ج) کم توان ذهنی حمایت پذیر (26) یا شدید ( هوش بهر کمتر از 40).

این گروه نیاز به خدمات آموزشی بیشتر و جامع تری دارند. این خدمات ممکن است در زمینه ی مهارت های حرکتی، ارتباطات، مراقبت از خود و یادگیری مهارت هایی برای انجام کارهای روزمره باشد. این افراد 4% افراد کم توان ذهنی را تشکیل می دهند.

طبقه بندی بر اساس حمایت های مورد نیاز

در سال 1992 انجمن کم توانی ذهنی آمریکا، افراد کم توان ذهنی را بر اساس سطح حمایت های مورد نیاز آنها طبقه بندی کرد. این حمایت ها موجب می شود که فرد کم توان ذهنی بتواند به طور مؤثری در جامعه عمل کند. میزان حمایت های مورد نیاز این افراد با عبارت های زیر بیان می شود:
1. حمایت متناوب. حمایت هایی که در برخی از موارد و بر اساس نیاز فرد ارائه می شود.
2. حمایت محدود. خدماتی است که به طور منظم و در زمان محدودی به افراد ارائه می شود.
3. حمایت جامع. خدماتی است که به طور مداوم به فرد ارائه می شود.
4. حمایت های فراگیر. حمایت هایی هستند که به صورت دائم و با شدت زیاد به فرد ارائه می شود و به بقای زندگی او کمک می کند و در نتیجه کارکنان زیادی را نسبت به سایر مقوله ها به خود اختصاص می دهد.

5 ویژگی دانش آموزان کم توان ذهنی

کم توانی ذهنی اختلالی است که بر تمام جنبه های تحولی فرد مانند تحول شناختی، عاطفی و اجتماعی اثر می گذارد. در این بخش ویژگی های دانش آموزان عقب مانده ی ذهنی را در زمینه های ذیل مورد بررسی قرار می دهیم.

هوش و تحول شناختی

افراد مبتلا به کم توانی ذهنی از سطح توانایی شناختی پایینی برخوردارند و به عنوان افرادی تعریف می شوند که در یادگیری مشکل دارند. یکی از جنبه های یادگیری، ظرفیت یادگیری است؛ به عبارت دیگر فرد چه مقدار اطلاعات را در یک زمان معین می تواند پردازش کند. یکی از ویژگی های دانش آموزان کم توان ذهنی این است که در مقایسه با همسالان خود مقدار کمی از اطلاعات را پردازش می کنند. جنبه ی دیگری از یادگیری، توانایی حل مسئله است. این گروه از راهبردهای حل مسئله ی محدودی استفاده می کنند و هنگامی که مسائل جدید و پیچیده باشد این مشکل بیشتر آشکار می شود. همچنین ممکن است دانش آموزان کم توان ذهنی در استفاده از مهارت های شناختی از قبیل فراشناخت، (27) حافظه (28) و توجه (29) با مشکل مواجه شوند.

حافظه و فراشناخت

بیشتر دانش آموزان با مشکلات یادگیری از جمله دانش آموزان کم توان ذهنی در زمینه های فراشناخت و حافظه به ویژه در حافظه ی کوتاه مدت مشکل دارند. فراشناخت به این توانایی مربوط می شود که فرد چگونه یاد می گیرد و یادگیری خود را ارزیابی و اداره می کند و چگونه خود را با فرایند یادگیری تطبیق می دهد. مشکلات فراشناخت و حافظه منجر به مشکلات طراحی، ارزیابی و سازماندهی اطلاعات می شود.
دانش آموزان کم توان ذهنی همچنین در تشخیص شرایطی که به یادگیری آنها کمک می کند، ناتوان هستند. با توجه به چنین تأثیرات شناختی، باید در آموزش به این نکته توجه کنیم که این افراد چگونه و چه چیزی را یاد می گیرند تا بتوانیم آنها را به بالاترین سطح استقلال ممکن برسانیم.
مهارت های فراشناخت و حافظه گاهی با هم ارتباط تنگاتنگ دارند. یکی از راه های مهم برای بالا بردن توانایی یادگیری دانش آموزان کم توان ذهنی این است که به آنها یاد دهیم چه موقع از راهبرد خاصی برای یادآوری استفاده کنند.

توجه

یکی از ویژگی های بارز دانش آموزان کم توان ذهنی کمبود توجه است. فرد کم توان ذهنی در توجه کردن، حفظ توجه و پرداختن به توجه انتخابی با مشکل مواجه است ( بروکس و مک کالی، (30) 1984). در بسیاری از موارد مشکل این نیست که کودک نمی خواهد توجه کند بلکه نمی تواند یا نمی داند چگونه توجه کند. البته این امکان وجود دارد، که تأثیر نارسایی توجه را در یادگیری به حداقل برسانیم. دانش آموزان کم توان ذهنی در زمینه ی توجه انتخابی یعنی توجه به نکته های اساسی و یا محتوای اطلاعات نیز مشکل دارند، به عنوان نمونه دانش آموز نمی تواند در تست ها کلمه ی کلیدی را شناسایی کند. دانش آموزی که در توجه کردن نارسایی دارد، توانایی تمرکز بر تکالیف و آغاز فعالیت و انجام مستقلانه ی آن را نخواهد داشت. برخی دیگر از دانش آموزان در تشخیص علائم، راهنماها یا الزامات یک تکلیف جدید با مشکل مواجه اند. بنابراین استفاده ی معلمان از علائم ساده ای که نشانگر شروع و پایان فعالیت ها است و استلزام های تکلیف را نشان می دهد، کمک رسان خواهد بود. این علامت ها می تواند بیان عبارت هایی مانند به من نگاه کنید و یا انجام عملی مانند زدن دست ها به یکدیگر باشد. ارائه ی تکلیف به صورت گام به گام باعث عملکرد بهتر دانش آموزان می شود. گاهی افزایش تدریجی میزان زمانی که کودک برای توجه کردن لازم دارد، به طولانی شدن دامنه ی توجه کودک کمک می کند. کودکان کم توان ذهنی مانند سایر کودکان به مطالب جالب و جذاب توجه طولانی تری نشان می دهند. دانش آموزی که در حفظ توجه به مشکل مواجه است به راهنمایی های مکرر برای توجه به تکلیف نیازمند است. در این راستا معلمان می توانند، به جای راهنمایی های مکرر کلامی از علائم استفاده کنند. همچنین معلمان می توانند از راهنماهای نوشتاری مانند علامت های رنگی، فلش ها، خط کشیدن زیر کلمات و مانند آن استفاده کنند که به کودکان کمک می کنند تا به نقطه ی شروع مواد نوشتاری توجه کنند.

تعمیم (31)

بسیاری از دانش آموزان کم توان ذهنی در انتقال مهارت ها از موقعیتی به موقعیت دیگر ناتوانی نشان می دهند. به عبارت دیگر هنگامی که دانش آموز مهارتی را با استفاده از مواد خاصی در کلاس درس فرا گرفت، ممکن است نتواند آن مهارت را با مواد دیگری و در موقعیت متفاوتی انجام دهد. به عنوان نمونه دانش آموزی که جمع یک رقمی را در شکل عمودی به طور موفقیت آمیزی انجام می دهد، ممکن است نتواند این محاسبه را در شکل افقی به طور صحیح انجام دهد.

تحول زبان

یکی از نشانه های کم توانی ذهنی خفیف یا متوسط، تأثیر در دستیابی به مهارت های ارتباطی است. تحول زبان در کودکان کم توان ذهنی، آهسته تر از سایر کودکان است. به طور معمول واژگان آنها محدود و جمله ها از نظر ساختاری ساده هستند. اما ذکر این نکته ضروری است که الگوی تحول زبان در دانش آموزان کم توان ذهنی همانند الگوی کودکان بهنجار است. بررسی های انجام شده در مورد دانش آموزان کم توان ذهنی خفیف در دوره ی ابتدایی نشان می دهد که در حدود 90 درصد آنها به خدمات گفتار درمانگری به ویژه در زمینه ی اصلاح تلفظ نیاز دارند ( پال وی و فولی، (32) 1989 ). تفاوت های ساختاری اعم از اندازه ی زبان و ماهیچه ی صورت در تلفظ صداها تأثیر می گذارند.
دانش آموزان کم توان ذهنی در مهارت های ارتباط غیرکلامی نیز مشکل دارند. برخی از این کودکان مهارت های غیر کلامی مناسب مانند ارتباط چشمی و تجلیات چهره را نشان می دهند. ولی ممکن است از این مهارت ها به طور نادرست و یا در شرایط نامناسب استفاده کنند. این نکته وجود دارد که مهارت های ارتباط غیرکلامی هم مانند زبان کلامی در ارتباط با همسالان اهمیت دارد.

تحول جسمی - حرکتی (33)

افراد مبتلا به کم توانی ذهنی خفیف از نظر جسمی - حرکتی نسبت به همسالان خود با نارسایی مواجه هستند. آنها معمولاً وزن کمتر و جثه ای کوچک تر دارند. توانایی حرکتی آنها ضعیف است و از نظر تندرستی مشکلات بیشتری دارند ( لوگان و هاردمن، (34) 1992 ).
در این گروه هرچه میزان کم توانی، بیشتر باشد میزان سلامتی جسمانی و مهارت های حرکتی کمتر می شود. بنابراین تفاوت های جسمی - حرکتی افراد مبتلا به کم توانی ذهنی متوسط با کم توانی ذهنی خفیف قابل توجه است . هرچه میزان کم توانی بیشتر باشد اختلال های همراه دیگری مانند فلج مغزی، صرع و ناخوشی در فرد وجود خواهد داشت.
در بعضی از سندرم ها مانند سندرم داون، علاوه بر کم توانی ذهنی، ناراحتی قلبی، مشکلات تنفسی، نارسایی های بینایی یا شنوایی نیز دیده می شود. اگرچه چنین اختلال های جسمی - حرکتی موجب کوتاهی عمر این افراد می شود اما امروزه فن آوری پزشکی کمک می کند تا بسیاری از آنان بتوانند زندگی بزرگسالی را تجربه کنند.
بسیاری از دانش آموزان مبتلا به کم توانی ذهنی خفیف، بدون نیاز به حمایت های اضافی می توانند در فعالیت های ورزشی شرکت کنند و بعضی دیگر به فعالیت های ورزشی خاص از قبیل ورزش های تطبیق یافته نیاز دارند که برای تقویت توانایی ها و هماهنگی ها طراحی شده اند. همچنین فعالیت هایی تحت عنوان المپیک ویژه برای افراد کم توان ذهنی و سایر معلولیت ها وجود دارد و فرصت هایی را فراهم می کند تا بتوانند در این برنامه ها مشارکت داشته باشند.

تحول اجتماعی و عاطفی

محققان در مورد پذیرش دانش آموزان کم توان ذهنی خفیف توسط همسالان غیرمعلول اتفاق نظر ندارند ( کافمن و سابورنی، 1990 و ویدامن، (35) 1996 ).
این نکته ی مهم را باید به خاطر داشت که هر کودک یا جوانی با کم توانی ذهنی یا بدون آن، ویژگی های شخصی و فیزیکی دارد که در پذیرش و یا عدم پذیرش وی مؤثر است.
دانش آموزان کم توان ذهنی ممکن است در تحول مهارت های ارتباطی، خودیاری و حل مسئله تأخیر داشته باشند ( وهمی یر، (36) 1994 ). کودکان کم توان ذهنی در تعبیر نشانه های اجتماعی - به خصوص اگر چند نشانه ی همزمان ارائه شود یا اگر علائم و رفتارها نامتجانس باشند - با مشکل مواجه می شوند ( لِفِرت و میلیکان، (37) 2000 ). همه ی این ویژگی ها به تعامل غیرمؤثر با دیگران منجر می شود، اما می توان این ویژگی ها را شناسایی کرد و در آموزش های خاصِ مهارت های اجتماعی و ارتباطی گنجاند.
بسیاری از مهارت های اجتماعی همانند سایر مهارت ها یاد گرفته می شوند. گاهی دانش آموزان کم توان ذهنی خفیف و متوسط رفتارهای ناپخته نشان می دهند که باعث می شود نتوانند عواطف خود را مهار کنند و در رضامندی تأخیر داشته باشند. آنان در مقابل ناکامی ها ظرفیت کمتری دارند و به آسانی گریه می کنند این قبیل رفتارها حاکی از یادگیری ناقص رفتارهای اجتماعی مناسب است.
مطالعات نشان می دهد که رفتارهای دانش آموزان کم توان ذهنی خفیف و متوسط، از طریق روش های اصلاح رفتار و آموزش مهارت های اجتماعی تغییر می کند. از طریق آموزش الگو برداری (38) دانش آموزان می توانند در کلاس درس، رفتارهای همسالان خود را الگو قرار دهند و این امر موجب می شود تا روابط اجتماعی آن ها پیشرفت کند و درک بهتری از خود داشته باشند.

6 روش های پیشگیری از کم توانی ذهنی

همان گونه که در بحث های پیشین بیان شد بسیاری از علل کم توانی ذهنی قابل پیشگیری هستند رئیس انجمن عقب ماندگی ذهنی امریکا گزارش کرده است که 50 درصد از این علل قابل پیشگیری می باشند ( لارنتال، 1996 ). بر اساس نظر این انجمن راه های پیشگیری از کم توانی ذهنی به سه حیطه تقسیم می شوند:

1. پیشگیری اولیه

شامل اعمالی است که از بروز کم توانی ذهنی جلوگیری می کند. در این روش از مشاوره ی ژنتیکی و آزمایش های پزشکی استفاده می شود.

2. پیشگیری ثانویه

در این پیشگیری با تشخیص زودرس و اجرای درمان از شدت مشکل کاسته می شود. مانند تشخیص به هنگام P.K.U و استفاده از رژیم غذایی خاص.

3. پیشگیری ثالثیه

در این حیطه از پیشگیری، عملکرد فرد را با روش های توان بخشی بهبود می دهند و عواقب کم توانی ذهنی را به حداقل می رسانند، مانند استفاده از گفتار درمان گری و کار درمان گری.
جدول 2-2 راه های مربوط به پیشگیری از کم توانی ذهنی را نشان می دهد.

برای خانم های باردار

برای بچه ها

برای جامعه

  • دریافت خدمات پزشکی مربوط به دوران بارداری
  • حفظ سلامتی
  • اجتناب از نوشیدن الکل
  • اجتناب از کشیدن سیگار
  • دوری از مصرف مواد مخدر
  • تغذیه ی مناسب
  • پیشگیری از زایمان زودرس
  • احتیاط در مقابل صدمات و تصادفات
  • پیشگیری و درمان فوری عفونت ها
  • جلوگیری از بیماریهای مقاربتی
  • تنظیم فاصله ی مناسب بین بارداری

ها
مشاوره ی ژنتیک و آزمایش های دوران بارداری

  • اطمینان از تغذیه مناسب
  • عدم دسترسی به مواد شیمایی
  • استفاده از کمربند ایمنی در ماشین و کلاه ایمنی دوچرخه سواری
  • انجام واکسیناسیون
  • جلوگیری ازعفونت ها
  • دریافت خدمات پزشکی هنگام بیماری ها
  • جلوگیری از دریافت سرب ( دود اگزوز ماشین )
  • تست های تشخیص سطح سرب در بدن
  • استفاده از نشت در صورت نیاز ( برای خارج شدن مایع اضافی مغز )
  • دریافت خدمات دوران نوزادی
  • دریافت خدمات پزشکی
  • دریافت برنامه های آموزشی
  • پرهیز از بدرفتاری و بی توجهی به کودک
  • کاهش فقر
  • فراهم سازی آموزش و توان بخشی برای کودکان کم توان ذهنی
  • آموزش والدین و فراهم ساختن حمایت های مناسب از فرزندان
  • محافظت از کودکان در مقابل بدرفتاری و بی توجهی
  • ارتقاء کیفیت بهداشت و ایمنی
  • انجام آزمایش برای تشخیص P.K.U در بدو تولد و سایر شرایطی که ممکن است در صورت عدم درمان منجر به کم توانی ذهنی شود.
  • آشنایی با سندرم جنینی الکل
  • آموزش جامعه برای جلوگیری از HIV
  • کاهش سموم محیطی مانند سرب
  • فراهم سازی مراقبت های بهداشتی و تغذیه مناسب برای خانم های باردار و بچه ها

7 واکنش خانواده ها نسبت به کم توانی ذهنی

والدین باید با این واقعیت که فرزند آنها معلول ذهنی است رو به رو شوند. در گروهی این شناخت ناگهانی و در گروهی دیگر که فرزند آنها معلولیت ذهنی خفیفی دارد ومشکلات خاص جسمانی هم ندارد، این فرایند تدریجی صورت می گیرد.
بیشتر والدین آگاهی از شرایط و موقعیت فرزندشان را با اندوه به دست می آورند، ولی معمولاً برخورد والدین با مشکل فرزند خود فرایندی است که از یک الگوی منظم پیروی می کند. محققین مختلف این واکنش والدین را به روش های گوناگونی طبقه بندی می کنند که در این بحث الگوی پنج مرحله ای روزن (39) را مطرح می کنیم ( کاکاوند، 1385).
بر طبق نظر روزن اولین مرحله، آگاهی از یک مسئله ی جدی است ولی معمولاً والدین هنگام مراجعه به پزشک یا مشاور، توجه خود را روی جنبه ی مشخصی از رشد و تحول فرزند خود متمرکز می کنند. به عنوان مثال ممکن است والدین از مشکلات انضباطی و رفتاری فرزند خود شکایت داشته باشند و از شناخت نارسی کلی کودک که زمینه ساز بی اختیاری در نگهداری ادرار، منفی گری، ویرانگری و یاخجالتی بودن اوست، باز می مانند و یا این امر را انکار می کنند. انکار موقتی حتی در والدینی که از نظر هیجانی سالم هستند، امری طبیعی است ولی اگر این انکار از حد برون شود ممکن است برای هم مضر باشد.
خصوصیت مرحله ی دوم تشخیص کم توانی ذهنی است؛ که این ادراک همراه با احساسی عمیق از اندوه و شوک می باشد. اغلب والدین برای انطباق با وظایفی که در قبال فرزند خود دارند به زمان نیاز دارند و اغلب مشاورین می توانند با تشویق والدین به بیان انتظارات و ترس های خود، به آنها کمک کنند تا در برخورد با کودک خود واقع بین تر باشند.
سومین مرحله ی واکنش والدین جستجوی علت است. در این جستجو دو انگیزه وجود دارد: انگیزه ی اول این است که با کشف علت اختلال، بتوان راهی برای بهبود آن و یا جلوگیری از رخداد مجدد آن در مورد فرزندان بعدی پیدا کرد. انگیزه ی دیگر می تواند ناشی از خواست درونی آنها برای رهایی از بار سنگین مسئولیت و احساس گناه باشد، مثلاً ممکن است آن را به بارداری ناخواسته ی خود نسبت دهند. برخی از والدین در مقصر بودن خود واقع بین هستند مانند اقدام برای سقط جنین، استفاده ی نادرست از داروها در هنگام حاملگی و... وقتی والدین دریابند که علت کم توانی ذهنی فرزندشان در کنترل آنها نبوده است، احساس آرامش خاطر می کنند.
در مرحله ی چهارم والدین در جستجوی راه حلی برای درمان هستند. تردیدی نیست که در برخی موارد مانند کودکان آسیب دیده ی مغزی، هیچ گاه نمی توان انتظار داشت که کاملاً به حد مطلوبی برسند ولی درمان های تخصصی وجود دارد که به بعضی از کودکان کمک کند تا وضعیت خود را بهبود بخشند، مثل گفتار درمانی، کار درمانی و...
و اما آخرین مرحله ی پذیرش کودک است. والدین باید بتوانند کودک را آن طور که هست بپذیرند. دوشاخص عمده ی پذیرش عبارت اند از: میزانی که مادر به شیوه ی معمولی خود عمل می کند و به ارتباط خود با سایر افراد ادامه می دهد و شاخص دوم، پاسخ والدین به نیازهای کودک معلول خود همانند سایر فرزندانشان می باشد.

پی نوشت:

1. Alfred Binet
2. lntelligence Quotient
3. Mental Age.
4. Chronological Age.
5. American Association of Mental Retardation.
6. این انجمن از متخصصانی با تخصص ها و پیشینه های گوناگون نظیر پزشکی، حقوق و آموزش تشکیل شده است.
7. Practical
8. Social
9. Perceptual.
10. Luckasson.
11. Klinefelter's Syndrome.
12. Turner's Syndrome.
13. Down Syndrome.
14. Cat Cry Syndrome.
15. Robert Guthrie
16. Galactosaemia.
17. Tay Sachs Disease.
18. این عامل که اولین بار در میمونی به نام RHesus کشف شد، PH نامیده می شود.
19. Rubella.
20. X-Ray
21. Ball.
22. Fetal Alcohol Syndrome
23. Kern.
24. Medley & Roberts.
25. Educable
26. Custodial
27. Metacognition
28. Memory
29. Attention
30.Brooks & Mc Cauley.
31. Generalization.
32. Pollway & Foley.
33. Physical Development.
34. Logan & Hardman.
35. Kaufman & Sabornie & Widaman
36. Wehmeyer.
37. Leffert & Millican.
38. Modeling.
39. Rozen.
منبع: مشایخی، نازلی؛ ترابی میلانی، فریده؛ کودکان استثنایی، تهران: انتشارات فاطمی
منبع مقاله :
مشایخی، نازلی؛ ترابی میلانی، فریده؛ کودکان استثنایی، تهران: انتشارات فاطمی



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط