نویسنده: دکتر سیدمحمد ترابی
باید دانست که نوشتههای پارسی میانه بر جای مانده از روزگار ساسانی تنها بخشی از ادبیات آن عصر است نه همه آن. (1) بخشهای دیگر ادبیات عصر ساسانی را نوشتههای مؤلفان ارمنی و بیزانسی و مصنفان اسلامی و ترجمههای باقی مانده از آثار آنان معرفی میکند. برخی از این آثار به زبان عربی و فارسی ترجمه شده و یا مطالب و مفاد آنها در کتابهای فارسی و عربی (یعنی ادبیات دوره اسلامی) نقل شده است. مهمتر از همه این نوشتهها خداینامه است که در اواخر عصر ساسانی از گردآوری افسانهها و روایتهای ملی شکل گرفت و در نوشتههای اسلامی به نامهای سیر ملوک العجم یا سیرالملوک و در ادبیات فارسی شاهنامه (= خداینامه) خوانده شده است. امروز متن اصلی خداینامه به زبان پارسی میانه و ترجمه عربی آن به قلم شیوای عبدالله بن مقفع و ترجمهها و اقتباسهای دیگری که نویسندگان بعد از ابن مقفع از آن کردهاند در دست نیست اما از روی آن ترجمهها، که بیشتر به تشویق و حمایت دو خاندان بَرمکی و سهل پدید آمده بود، چند شاهنامه ساخته و پرداخته شد که یکی از آنها شاهنامه منثور ابومنصوری است که به سال 346 هـ نوشته شد و مقدمه آن موجود است. همچنین مطالب خداینامه از راه این شاهنامه ابومنصوری، و دیگر شاهنامهها در حماسه بزرگ ملت ایران یعنی شاهنامه حکیم طوس راه یافته و اثر گذاشته است.
از خداینامه در آثار نویسندگان اسلامی به بسیاری یاد کرده شده است. از آن جمله جاحظ (م 255 هـ) ادیب و لغوی و مورخ نامآور در البیان و التبیین از ارزشهای ادبی آن سخن گفته و آن را ستوده است. خداینامه برای مورخان اسلامی عمدهترین مأخذ تاریخ پیش از اسلام و سرمشق تاریخ نویسی تلقی میشده است.
یک اثر دیگر در زبان فارسی دری که ریشه کهن دارد منظومه عشقی ویس و رامین است که به سال 440 هـ .ق از پارسی میانه (پهلوی) به شعر پارسی دری درآمده است. داستان این منظومه یادگار روزگار اشکانی است.
کتاب کلیله و دمنه نیز در عهد ساسانی از زبان سانسکریت به پهلوی برگردانیده شد و سپس ابن مقفع آن را از پارسی میانه به عربی ترجمه کرد. در حدود سال 570 م از روی متن پارسی میانهی این کتاب یک ترجمه به زبان سریانی شد که اینک موجود است و به کمک آن میتوان به حل بسیاری از دشواریهای کلیله و دمنه و از آن جمله به صورت صحیح بسیاری نامها در آن کتاب، دست یافت.
از یک رساله دیگر پهلوی نامش نامه تنسر، که ابن مقفع آن را به زبان عربی ترجمه کرد، ترجمهای به فارسی دری موجود است. این ترجمه از روی متن عربی و به وسیله ابن اسفندیار صاحب تاریخ طبرستان تهیه شد و اینک تنها متن موجود از آن کتاب است. کریستن سن معتقد است که متن اصلی این رساله در عهد خسرو انوشیروان نگارش یافته است.از کتاب سندبادنامه که در عهد ساسانی از زبان سنسکریت به پارسی میانه و سپس از آن زبان به عربی برگردانیده شد و در زمان سامانیان به فرمان نوح سامانی به فارسی درآمد تنها یک متن تهذیب نامه به دست ظهیرالدین سمرقندی (حدود 600 هـ) به نشر آراسته به مثلهای فارسی و عربی موجود است.
داستان بختیارنامه یا قصه ده وزیر منسوب به دقایقی مروزی (قرن ششم هـ) نیز از پارسی میانه ترجمه شده است.
اثر حماسی دیگری به پارسی میانه به نام سکسیکین وجود داشته که مسعودی میگوید ابن مقفع آن را از پارسی میانه به عربی درآورده و در آن از کارهای کیخسرو و گرفتار شدن قاتلان سیاوش و اخبار رستم و اسفندیار و کشته شدن اسفندیار به دست رستم و کشته شدن رستم به دست بهمن فرزند اسفندیار سخن رفته بوده است.
علاوه بر آنچه ذکر شد، ابن ندیم در کتاب اللفهرست خود از کتابهای تاریخی و داستانی دیگری نام برده است که همه آنها به پارسی میانه بوده و در قرنهای اول هجری به عربی ترجمه شده و از برخی از آنها آگاهیهای مختصری به ما رسیده است. از آن میان است: داستان رستم و اسفندیار، کتابی در رزم اسفندیار و ایرانیان با تورانیان و جنگهای اسفندیار در سیستان و خراسان و زابلستان، مزدک نامه، داستان شهربراز با پرویز، کارنامه انوشیروان، داستان خسرو شیرین، کتاب دارا و بت زرین، و لهراسب نامه و ... .
پینوشت:
1. نگاه کنید به ادبیات ساسانی، ص. 65؛ «فرهنگ ایران پیش از اسلام»، دکتر محمد محمدی، ص. 149 به بعد.
منبع مقاله :ترابی، سیّدمحمد؛ (1392)، نگاهی به تاریخ و ادبیات ایران (جلد اول) (از روزگار پیش از اسلام تا پایان قرن هشتم)، تهران، انتشارات ققنوس، چاپ اول