برداشتهایی از بیانات امام خمینی (ره)
دولتهای استعمارطلب، دولتهایی که میخواهند ذخایر مسلمین را ببرند، با وسیلههای مختلف، با نیرنگهای متعدّد، دول اسلامی را، سران دول اسلامی را، اغفال میکنند. گاهی به اسم شیعه و سنّی اختلاف ایجاد میکنند.
حتّی در شرق، آنهایی هم که جزء مسلمین نیستند، آنها هم گول خوردهاند. گفته میشود که در هندوستان در مثل عید اضحی مقدار زیادی از گاوهای مقدّس پیش گاوپرستان میآورند و به مسلمین به قیمت ارزان میفروشند و آنها را وادار میکنند که گاوهای مقدّس پیش آن طوایف را، ذبح کنند و بعد به آنها میگویند که اینها گاوهای مقدّس شما را ذبح کردند؛ یک هیجانی در بین هندو [و] مسلم، در بین طوایف هندیها، به پا میشود و یک غوغا و توجّه بلند میشود: و از این غوغا آنها استفاده میکنند، شرق را میبلعند. در دول اسلامی، بین طوایف مسلمین به اسم اسلام و به اسم مذهب، چیزهایی پخش میکنند؛ تبلیغاتی میکنند که طوایف مسلمین به جان هم بیفتند و با هم اختلاف شیعه و سنّی پیدا بکنند و آنها به ذخایری که مسلمین دارند دسترسی پیدا بکنند و نتوانند مسلمین کاری انجام بدهند. (1)مسلمین آنها بودند که مجد آنها دنیا را گرفته بود؛ تمدّن آنها فوق تمدنها بود؛ معنویات آنها بالاترین معنویات بود؛ رجال آنها برجستهترین رجال بود؛ توسعه مملکتشان از همه ممالک بیشتر بود؛ سیطره حکومتشان بر دنیا غالب شده بود. دیدند که با این سیطره، با این وحدت دول اسلامی، نمیشود تحمیل کرد چیزهایی را که آنها میخواهند؛ نمیشود ذخایر اینها را، طلای سیاه اینها را، طلای زرد اینها را، نمیشود اینها را قبضه کرد. درصدد چاره برآمدند؛ چاره این بود که بین ممالک اسلامی تفرقه بیندازند. (2)
اختلافاتی که در عراق، در ایران، در سایر ممالک اسلامی ایجاد میکنند، باید سران دول اسلامی توجّه داشته باشند به این معنا که این اختلافات اختلافاتی است که هستی آنها را به باد میدهد. باید با عقل، با تدبیر، توجّه داشته باشند به این معنا که به اسم مذهب و به اسم اسلام میخواهند اسلام را از بین ببرند. دستهای ناپاکی که بین شیعه و سنّی در این ممالک اختلاف میاندازند اینها نه شیعه هستند و نه سنّی هستند؛ اینها دستهای ایادی استعمار هستند که میخواهند ممالک اسلامی را از دست آنها بگیرند؛ ذخایر را از دست آنها بگیرند؛ بازار سیاه درست کنند برای ممالک به اصطلاح مترّقی؛
میخواهند آن چیزهایی که آنها زیاد دارند و به دریا میریزند، دور میریزند، بازار درست کنند در شرق و اینها به قیمتهای خوب، به قیمتهای مناسب، بخرند. همین چند روز در روزنامه اطلاعات بود که غذای سه روز امریکا که دور ریخته میشود به اندازه تمام غذای ملّت چین است که ششصد و پنجاه میلیون است - مال یک روز. سه روز فَضَلات غذای امریکا به اندازه ششصد و پنجاه میلیون جمعیت استفاده بکند یک روز - آن تفالههایی که آنها بناست دور بریزند. چرا شرق را تحت قدرت نیاورند، تحت اسارت نیاورند، تا به شرق با قیمتهای مناسب بفروشند و طلا کنند و طلا را ببرند؟ چرا این کار را نکنند؟ دولتهای ما، دولتهای اسلامی، که توجّه به این معانی ندارند؛ آنها که ملتفت نیستند که به سر آنها چه میآید. از دست برداشتن از قرآن کریم، اتّکا نداشتن بر قواعد اسلام، این ضررها پیش میآید. تضعیف میکنند دول اسلامیرا به ایجاد اختلاف مذهبی تا هم مذهب را ببرند و هم دین را ببرند، و العیاذ بالله. (3)دستهای خیانتکار اجانب میخواستند شرق را - و خصوصاً بلاد اسلامی را - برای منافع خودشان قبضه کنند، با مطالعاتی که کرده بودند در این بلاد، و تمام بلاد را - بیابانهایش را، قصبه هایش را، شهرستانهایش را - وجب به وجب مطالعه کردهاند و روحیه گروههایی که در این بلاد زندگی میکردند مطالعه کردهاند و آیینهایی که اینها داشتند و کیفیت نفوذ آیینها در اینها مطالعه شده است،
به آنجا رسیدهاند که نگذارند مسلمین متمسّک به قرآن باشند. قرآن را آنها سدّ راه میدانستند. اگر مسلمین همه متمسّک به قرآن میشدند، برای آنها مجالی باقی نمیماند. قرآن را و اسلام را از مردم جدا کردند؛ ملّتها از اسلام جدا شدند.
با دعوتهایی [که] اجانب کردند، چه خودشان مستقیماً چه به وسیله عمّالشان در این بلاد - دعوتهای بر ضدّ ادیان، بر ضدّ اسلام، بر ضدّ روحانیت اسلام - جدا کردند مسلمین را، بعضی را از بعض. ایجاد احزاب مختلفه، از صدر مشروطیت به این طرف، تمام برای تفرقه بود؛ و تمام برای این بود که مسلمین با هم مجتمع نباشند. ایجاد تفرقه بین مذاهب - مذاهب مسلمین - برای همین مقصد بود که اینها از هم جدا باشند و نتوانند برای اسلام و به نفع اسلام کاری بکنند. این کارها در طول مدتِ بیش از سیصد سال انجام گرفته است. (4)امیدوارم که همه ملّتهای اسلامیو همه دولتهای اسلامی یک روز به خود آیند و تفرقهها و هواهای نفسانی و اغراض شخصیه را کنار بگذارند و تحت لوای اسلام و قرآن مجتمع شوند و در این اجتماع قدرتی مافوق قدرتهای موجود در عالَم را به دست بیاورند.
مسلمین قریب یک میلیارد جمعیت دارند و مخازن بزرگ در اختیار آنهاست و صحراهای بسیار وسیع در اختیار آنهاست؛ و معالأسف برای اینکه نتوانستند تفاهم بین خودشان حاصل کنند و دستهای خیانتکار نگذاشته است وحدت کلمه پیدا شود. خزائن آنها را بردند و بر آنها سلطه و حکومت پیدا کردند.
شما دیدید که جمعیت 53 میلیونی - که در مقابل یک میلیارد چیزی نیست - و با نداشتن هیچ ابزار جنگی در دست، به واسطه قدرت ایمان و به اتّکا به قرآن و اسلام، بر این قدرت شیطانی که پشت سر او قدرتهای بزرگ شیطانی بود غلبه کرد و دست آنها را از مخازن ایران قطع کرد. اگر همه ملّتها و دولتهای اسلامی اغراض شخصیه را کنار بگذارند و همه با هم به اسلام رو بیاورند و تحت لوای «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» باشند، قدرت اوّل را در دنیا احراز میکنند؛ برای اینکه معنویت اسلام کمک آنهاست و خدای تبارک و تعالی پشتیبان.و ما با این قدرت ایمان، که همه اقشار ملّت ما با هم فریاد اسلام را زدند، پیروز شدیم نه با عدد و عُده ما هیچ نداشتیم و آنها همه سلاحها را [داشتند] لکن ما مسلّح به سلاح ایمان بودیم و ملّت ما آرزوی شهادت میکردند. مثل اصحاب رسولالله در صدر اسلام، همانها که با عدّه کم امپراتوریهای بزرگ را شکست دادند، ما هم با یک عدّه کم و با نداشتن ساز و برگ جنگی یک امپراتوری 2500 ساله جبّار را - با پشتیبانی ابرقدرتها از او - شکستیم و شکست دادیم و این سدّ بزرگ را از پیش پای ملّت خود برداشتیم و البته مشکلات زیادی برای ما به جا گذاشتند؛ نقیصههای زیادی، خرابیهای زیادی، به جای خود گذاشتند؛ و ما وارث این خرابیها هستیم لکن با قدرت ایمان و پشتیبانی اسلام مشکلات را حل خواهیم کرد و من امید آن دارم که ملّتهای مُسلم و دولتهای مُسلم توجّه کنند و این رمز پیروزی که برای ایران حاصل شده است به آن توجّه کنند؛ و انشاءالله این رمز را همه در دست بگیرند و اسلام را در همه جا گسترش دهند. از خدای تبارک و تعالی عظمت اسلام و مسلمین و عظمت قرآن را خواستارم. سلام من را به دولت و ملّت و رئیس خودتان ابلاغ کنید. (5)
ملّتهای مسلم، که در بلاد مختلف منتشر هستند، در طول تاریخ، تبلیغاتی شده، تا بین آنها جدایی بیندازند. [برای] جدایی بین مسلمین، که در حدود یک میلیارد در اطراف عالم منتشر هستند. تبلیغاتی شده تا نگذارند وحدت کلمه ایجاد شود. این تبلیغات باعث شد که برادران را از هم جدا کردند، و ملّتهای مختلف ساختند، و چیزهایی که در صدر اسلام مطرح نبود، مطرح میکنند تا جدا شوند و ضعیف شوند. بدتر از این، مشکل حکومتهاست.
در زمان عثمانی، که مسلمین حکومت نسبتاً قوی داشتند، و قدرتی بود که گاهی با ژاپن و شوروی مبارزه میکرد و غلبه میکرد، معالأسف به واسطه همین که اجانب از این وحدت میترسیدند، وقتی در جنگ اوّل جهانی غلبه کردند، حکومت عثمانی را تکه تکه کردند و هر کس را بر جایی گماردند، و کوشیدند این حکومتها با هم دشمن شوند؛ زیرا میدانستند که مسلمین با این خزائن و این جمعیت اگر متّحد شوند، برای امریکا و برای غرب حظی نیست؛ و شاید مسلمین آنها را تهدید میکردند، از این جهت حکومتها را با هم بد کردند؛ و اینها مأمورین آنها بودند. (6)
از کارهای دیگری که کردند این است که بین طوایف مقابله میاندازند که [نتوانند] مجتمع باشند. ترسیدند که اگر اسلام باشد همه مجتمع میشوند، اسلام را خواستهاند بزنند. اگر علما و روحانیون باشند همه را تحت یک بیرق میبرند، علما را باید از بین ببرند. خوب، حالا به اینقدر هم کفایت نکردند؛ بین خود مردم جدایی بیندازند. با تبلیغات، کردستان، بلوچستان، بختیاری، خراسان، در داخل ایران، پاکستان و ایران، آن علی حده این علی حده، نمیدانم ممالک عربی، بحرین، نمیدانم، کذا و کذا و کذا، هر کدام علی حده، اینها را از هم جدا کردند؛ تکه تکه کردند. مسلمین را از هم جدا کردند؛ تکه تکه کردند. در این جنگ عمومی که غلبه پیدا کردند آنها علیه عثمانی که یک دولت بسیار بزرگی بود و از مصر تا حجاز تا خیلی جاهای دیگر بود، این را تکه تکه کردند، و هر جایش را به یک کسی دادند؛ به یکی از نوکرهای خودشان یعنی خارجیها ادارهشان بکنند. (7)
این حکومتها را مقابل هم قرار دادند: سلطان کذا و سلطان کذا. رئیس جمهور کذا و رئیس جمهور کذا. همه را مقابل هم قرار دادند. همه را دشمن هم کردند. این دشمن آن و آن دشمن این. حالا کنار نشستهاند و بردند همه چیز ما را. اینها با هم دشمنی کردند، خودشان با هم دشمنی کردند!
در هر مملکتی هم احزاب درست کردند - حزبهای مختلف. حزبهایی که همه مخالف هم هستند. این آن را بکوبد و آن این را بکوبد. جبهههای مختلف؛ حزبهای مختلف من حیث لا یشعر و مسلمین معالأسف به واسطه عدم توجّه به عمق مسائل تحت تأثیر واقع شده و میشوند. دولت عراق علی حده و دولت ایران علی حده؛ هر دو مسلم، اما با هم دعوا و جنگ دارند. دولت پاکستان علی حده، دولت کذا علی حده، و همهشان مسلم، اما با هم جنگ دارند؛ دعوا دارند. (8)برای من یک مطلب به شکل معماست و آن این است که همه دوَل اسلامیّه و ملّتهای اسلام میدانند که این درد چیست، میدانند که دستهای اجانب در بین است که اینها را متفرق از هم بکند، میبینند که با این تفرقهها ضعف و نابودی نصیب آنها میشود،
میبینند که یک دولت پوشالی اسرائیل در مقابل مسلمین ایستاده - که اگر مسلمین مجتمع بودند، هر کدام یک سلطل آب به اسرائیل میریختند او را سیل میبرد - معذلک در مقابل او زبون هستند. معما این است که با این که اینها را میدانند، چرا با علاج قطعی - که آن اتّحاد و اتفاق است - روی نمیآورند؟ چرا توطئههایی که استعمارگرها برای تضعیف آنها به کار میبرند، آنها توطئهها را خنثی نمیکنند؟ آیا این معنا چه وقت باید حل شود؟ و پیش کی باید حل بشود؟ این توطئهها را کی باید خنثی کند غیر از دولتهای اسلام و ملّتهای مسلمین؟ این معنایی است که شما اگر جوابی دارید و حل کردید این معما را به ما هم تذکر بدهید. (9)ما میدانیم و مسلمین هم، بلکه مهم دولتهای اسلامی هم، همه میدانند که آنچه به ما میرسد و رسیده است از دو مشکل است: یکی مشکله بین خود دولتهاست، که معالأسف تاکنون نتوانستهاند این مشکل را حل بکنند و آن مشکل؛ اختلافات بین خودشان است و آن که میدانند منشأ همه گرفتاریهای مسلمین این اختلافات است و ما هم بیش از قریب به بیست سال است که در این موضوع هِی سفارش کردیم. هِی گفتیم، نوشتیم، دعوت کردیم سران دولتها را بر این اتّحاد، لکن معالأسف تاکنون حاصل نشده است.
و مشکل دوم؛ مشکل دولتها با ملّتهاست که دولتها با ملّتها طوری رفتار کردند که ملّتها پشتیبان آنها نیستند. مشکلاتی که برای دولتها پیدا میشود و باید به دست ملّتها این مشکلات رفع بشود، برای تفاهمی که بین آنها نیست. اگر ملّتها دامن نزنند به مشکلات دولتها؛ لااقل بیتفاوت هستند و من این مطلب را شاید کراراً گفتم که خوب است دولتها از دولت سابق ما و دولت فعلی ما عبرت بگیرند. دولت سابق در رژیم طاغوتی اگر مشکلی برای آن پیدا میشد، ملّت یا بر مشکلات او میافزود و یا بیتفاوت بود. (10)
مسلمین باید بیدار باشند. مسلمین باید هوشیار باشند که امروز مثل دیروز نیست. این عصر ما مثل عصرهای سابق نیست که هر طایفهای در محل خودشان منافع خودشان را به دست بیاورند.
امروز منافع همه کشورهای اسلامی به هم پیوند [خورده] است. منافع کشور اسلامی ایران با منافع کشور اسلامی سایر کشورها، اینها با هم پیوند دارند. چنانچه اختلافی بین ملّت ایران با ملّتهای دیگر بیفتد، اختلافی مابین برادرهای اهل سنّت ما با برادرهای اهل تشیّع ما واقع بشود، این به ضرر همهمان هست، به ضرر همه مسلمین هست و آنهایی که میخواهند ایجاد تفرقه بکنند اینها نه اهل سنّت هستند و نه اهل تشیّع هستند. آنها کسانی هستند که کارگردانان دولتهای ابرقدرت هستند و در خدمت آنها هستند.آنهایی که کوشش دارند بین برادرهای اهل سنّت ما با برادرهای اهل تشیّع تفرقه بیندازند، اینها اشخاصی هستند که برای دشمن اسلام، برای دشمنهای اسلام مشغول توطئه هستند و میخواهند دشمنهای اسلام را بر مسلمین غالب کنند. آنها طرفدار امریکا هستند. بعضی طرفدار شوروی هستند.
و باید مسلمین در هرجا که هستند، توجّه کنند که امروز تفرقه مابین یک مملکتی - ولو در اقصی بلاد دنیا باشد - با مملکت دیگری که با او در شرق و غرب با هم جدا هستند، امروز مثل سابق نیست. امروز هر مسألهای در یک گوشه دنیا واقع بشود، مسأله دنیاست، نه مسأله همانجا. (11)در آستانه به هم نزدیک شدن جمیع مسلمانان جهان و تفاهم همه مذاهب اسلامی برای رها شدن کشورهایشان از چنگال پلید ابرقدرتها و احساس خطر برای چپاولگران بینالمللی و در آستانه قطع ایادی ستمگران غرب و شرق از ایران با رمز وحدت کلمه و اتّکال به خدای بزرگ و اجتماع در زیر پرچم اسلام و توحید، شیطان بزرگ جوجههای خود را فراخوانده است تا با هر حیله متصور، بین مسلمین تفرقه افکند و امّت توحیدی و برادران ایمانی را به اختلاف و دشمنی کشاند و راه سلطهگری و چپاول را برای خویش هرچه بیشتر باز کند. شیطان بزرگ که خوف آن دارد که انقلاب اسلامی ایران به سایر کشورهای اسلامی و غیراسلامی صادر شود و دست پلید او را از کشورهای تحت سلطه قطع کند، در حالی که از حصر اقتصادی و حمله نظامی طَرفی نبست به حیله دیگری دست زده است تا انقلاب اسلامی ما را در پیشگاه مسلمانان جهان خدشهدار کند و مسلمانان را به جان هم اندازد و خود به ستمگریها و چپاولهایش در کشورهای اسلامی ادامه دهد و آن اینکه درست در آستانه کوشش بیامان ایران برای وحدت کلمه و تشبث به اسلام بزرگ و توحید بین جمیع مسلمین جهان، به یکی از مهرههای خبیث امریکا و از دوستان شاه مخلوع معدوم، دستور میدهند تا از فقها و مفتیان اهل سنّت، فتوا بر کفر ایرانیان عزیز بگیرد و بعضی از این مهرهها گفتهاند: اسلامی که ایرانیان میگویند، غیر از اسلامی است که ما میگوییم.
آری اسلام ایران غیر از اسلام آنان است که از مهرههای امریکا چون سادات و بگین پشتیبانی میکنند و در مقابل فرمان خدای متعال با دشمنان اسلام دست دوستی میدهند و برای تفرقه بین مسلمین، از هیچ افترا و کوششی دریغ نمیکنند. مسلمانان جهان باید این تفرقهافکنها را بشناسند و توطئه پلید آنان را خنثی کنند. (12)
آن چیزی که آنها میخواهند این است که مسلمین متفرق باشند و آنها حکومت کنند به این مسلمین، آنها تمام جوانهای ما را به تباهی بکشند، دانشگاههای ما را دانشگاههای استعماری قرار بدهند، اقتصاد ما را وابسته کنند، ارتش ما را وابسته کنند، آنها به ایران فقط نظر ندارند، آنها به همه بلاد مسلمین، به همه بلادی که تحت سلطه اسلام باید باشد آنها نظر دارند، لکن میبینند که اگر یک میلیارد مسلم با هم مجتمع بشود و آن معنایی که در 35 میلیون جمعیت ایران تحقق پیدا کرد و ضربه زد به آنها، آنچنان ضربهای که تا آخر سر خودشان را نمیتوانند بلند بکنند، اگر، یک میلیارد جمعیت مسلمین اینطور بشوند چه خواهد شد!آنها برای جلوگیری از این معناست که این جنگها را به پا میکنند. چرا باید دولتهای اسلامی اینطور از هم منفصل باشند و جدا باشند؟ چرا باید دولتهای اسلامی توجّه به مسائل اجتماعی و سیاسی اسلام نداشته باشند؟ (13)
راهبردهای تصریحی:
1- دولتهای استعماری از راه تفرقهافکنی بر کشورهای اسلامی حاکم شدهاند.2- اختلاف و تفرقه در بین مسلمان به نفع دشمنان است.
3- اختلاف شیعه و سنّی، اختلاف بین ایران و دولتهای عربی، همه توطئه دشمنان است تا مانع وحدت جهان اسلام شوند.
نکات استنباطی:
1- اختلاف و تفرقه و ایجاد جنگهای فرقهای و قبیلهای از راهکارهایی است که کشورهای اسلامی را دچار خسران کرده و سبب از دست دادن منابع و امکانات آنها شده است.2- برای وحدت جهان اسلام، بایستی به اسلام و احکام آن و قرآن کریم متوسّل و متمسّک شد و منافع تنگنظرانه و شخصی را کنار گذاشت.
پینوشتها:
1. صحیفه امام (ره)، ج1، ص 374.
2. صحیفه امام (ره)، ج1، صص 374 و 375.
3. صحیفه امام (ره)، ج1، ص 376.
4. صحیفه امام (ره)، ج6، صص 336 و 337.
5. صحیفه امام (ره)، ج7، صص 124 و 125.
6. صحیفه امام (ره)، ج7، صص 185 و 186.
7. صحیفه امام (ره)، ج7، صص 391 و 392.
8. صحیفه امام (ره)، ج7، ص 392.
9. صحیفه امام (ره)، ج9، صص 274 و 275.
10. صحیفه امام (ره)، ج9، صص 546 و 547.
11. صحیفه امام (ره)، ج13، صص 132 و 133.
12. صحیفه امام (ره)، ج13، صص 207 و 208.
13. صحیفه امام (ره)، ج13، ص 343.
گردآوری: مؤسسه فرهنگی هنری قدر ولایت، (1390)، سیره سیاسی حضرت امام خمینی (ره) (12)، تهران: قدر ولایت، چاپ اول.
/ج