در پایان بیشتر دستنویسهای کامل شاهنامه، روز پایان نظم پادشاهی یزدگرد سوم، روز ارد از اسفندارمذ یاد شده است. از آن جایی که این تاریخ روز در اکثر دستنویسها در ارتباط با تاریخ سال پایان نظم شاهنامه آمده است، پس به احتمال بسیار تاریخ روز پایان نظم شاهنامه نیز هست. ولی از سوی دیگر چون در دستنویسهای شاهنامه برای تاریخ سال پایان نظم کتاب دو تاریخ آمده، یکی سال 384 هجری و دیگر سال 400 هجری، (1) از این رو روشن نیست که تاریخ روز ارد اسفندارمذ، یعنی 25 اسفند، در اصل مربوط به سال پایان نخستین نظم شاهنامه، یعنی سال 384 بوده، یا مربوط به سال پایان نهایی آن که سال 400 هجری باشد. پاسخ به این پرسش موضوع این گفتار است. نخست نگاهی به دستنویسها میاندازیم:
از میان پانزده دستنویس اساس تصحیح نگارنده، در 10 دستنویس تاریخ 25 اسفند با سال 400 هجری مرتبط است. این دستنویسها (2) عبارتند از: ل (مورخ 675 هجری)، س (731)، لن (733)، ق (741)، ک (752)، لی (840)، و (848)، لن (2) (849)، آ (852) و ل (2) (891). ولی در و میان دو بیتی که به ترتیب تاریخ روز و تاریخ سال را دارند، 44 بیت فاصله افتاده است که در نتیجه ارتباط آنها از هم گسسته و از اعتبار گزارش آن کاسته شده است. متن این دو بیت در این دستنویسها چنین است:
سرآمد (س، لی: به سرشد) کنون قصهی یزدگرد *** به ماه سفندارمذ روز ارد (3)
ز هجرت شده پنج هشتاد بار *** به نام جهانداور کردگار
در مقابل در 4 دستنویس تاریخ روز 25اسفند با سال 384 هجری مرتبط است. این دستنویسها عبارتند از: ق(2) (796)، ل (3) (841)، ب (894) وس (2) (903). ولی در این جا نیز در ق (2) میان این دوبیت 21 بیت فاصله افتاده و در نتیجه ارتباط آنها از هم بریده شده است. همچنین در ل (3) بیت دوم دارای ضبطی به کلی متفاوت است:
سرآمد کنون قصهی یزدگرد *** به ماه سفندارمذ (ل(3) - مه) روز ارد
زهجرت سه صد سال و هشتاد و چار *** به نام جهانداور کردگار
ل (3): زهجرت شده سیصد از روزگار *** چو هشتاد و چار از برش برشمار
باقی میماند دستنویس پ (844) که بیت نخستین را اصلاً ندارد و در بیت دوم تاریخ 384(: ز هجرت سه صد سال و هشتاد و چهار...) دارد. همچنین در ترجمهی عربی بنداری از مضمون بیت نخستین اثری نیست و او نیز تاریخ پایان شاهنامه را 384 گزارش کرده است.
اکنون با در نظر گرفتن این که نه تنها اکثریت بزرگ دستنویسهای اساس تصحیح ما، بلکه کهن ترین و به نسبت معتبرترین آنها، تاریخ 25 اسفند را در ارتباط با سال 400 آوردهاند، میتوان گفت که به احتمال بسیار روز 25 اسفند تاریخ پایان نهایی سرایش شاهنامه است. همچنین از آن جاییکه بنداری قاعدتاً نباید بیت نخستین را که شامل گزارش تاریخ روز است، در ترجمه حذف کرده باشد، پس محتمل است که دستنویس اساس او نیز مانند دستنویس پ بیت نخستین را اصلاً نداشته بود که این خود میتواند تأییدی بر این باشد که شاعر بیت مربوط به تاریخ روز را در ارتباط با سال 400 گفته بود و نه در ارتباط با سال 384.
از سوی دیگر، اگر در این پژوهش به سراغ دستنویسهای دیگری نیز برویم، ممکن است که حساب ما از نگاه شمار دستنویسهایی که یکی از دو تاریخ سال را دارند به هم بخورد. چنانکه برای مثال از میان دستنویسهای دیگری که نگارنده معرفی کرده است، (4) در 10 دستنویس تاریخ 25 اسفند در ارتباط با سال 384 آمده است و در 6 دستنویس در ارتباط با سال 400. ولی با در نظر گرفتن این که این دستنویسها از اعتبار کمتری برخوردارند و بیت دوم را نیز به چند ضبط گزارش کردهاند، (5) تغییری در نتیجه گیری ما نمیدهد. در هر حال نظر تقی زاده که بیت گزارش تاریخ روز را با سال 384 مرتبط میداند، (6) به سبب عدم دسترسی او در آن زمان به دستنویسهای ما و در نتیجه عدم شناخت درجه اعتبار آنها محتمل نیست.
در این جا به این نکته نیز باید توجه بدهم که نه در اصالت بیت گزارش تاریخ روز جای گمانی است و نه در اصالت دو بیتی که در گزارش تاریخ سال آمدهاند، جز این که در بیت گزارش تاریخ 384، چنان که پیش از این اشاره شد، زیاد دست بردهاند و در برخی از دستنویسها بیت را (نه تاریخ را) به کلی عوض کردهاند. همچنین در برخی از دستنویسها در این بخش پایان کتاب، بیتهای الحاقی بسیاری چه از جاهای دیگر شاهنامه، چه از هجونامه و چه از ساختههای بیگانه افزودهاند. در اصالت بیت گزارش تاریخ روز، این نکته را نیز اضافه کنم که این بیت عیناً به همین گونه در لغت فرس در گواه ارد آمده است. با این حال تقی زاده که گویا توجهی به لغت فرس نداشته، به ویژه بیت گزارش تاریخ روز را، یکی هم به این دلیل که مصراع دوم آن دو بار دیگر هم عیناً در شاهنامه آمده است (7) «مشکوک» میداند. ولی درشاهنامه موارد دیگری نیز که تمامی یک مصراع و گاه یک بیت چندبار در کتاب تکرار شده باشد باز هم هست، هر چند موارد اصیل آنکه کار قلمهای بیگانه نیست، بسیار اندک و در یک اثر پنجاه هزار بیتی اجتناب ناپذیر است. از سوی دیگر ایراد تقی زاده پرسش دیگری را مطرح میکند و آن این است که آیا تکرار مصراع «به ماه سفندارمذ روز ارد» در سه جای مختلف کتاب، دلیلی بر این نیست که ما در این جا با ضرورت وزن و قافیه یا تکرار فورمولی درحماسه سر وکار داریم و نه با گزارش یک تاریخ واقعی؟ گذشته از این سه مورد، در سه مورد دیگر نیز واژهی ارد با نامهایی چون سیاوخش گرد، شاپورگرد و یزدگرد قافیه شده است (8) که باز میتوان احتمال داد که در این موارد نیز ضرورت قافیه سبب کاربرد ارد شده باشد و نه تاریخ 25 اسفند.
از سوی دیگر، باید توجه داشت که فردوسی تنها شاعر نیست، بلکه مورخ نیز هست. از این رو گمان نمیرود که او به سبب ضرورت وزن و قافیه برای وقایع کتاب تاریخی از خود ساخته باشد و دست کم میتوان احتمال داد که یک موردی که شاعر از تاریخ روز پایان کتاب خود سخن میگوید، تاریخ به زیر چرخ وزن و قافیه نرفته باشد. همچنین این که شاعر پس از گزارش تاریخ روز، بلافاصله تاریخ سال را هم گزارش میکند، میتواند تأییدی بر درستی تاریخ روز باشد.
بخش تاریخ و فرهنگ خاور نزدیک، دانشگاه هامبورگ
پینوشتها:
1- اشاره تقی زاده به یک تاریخ دیگر، یعنی 25 محرم 389 (هزاره فردوسی: تهران 1362، ص 104-105)، گرفته از یک قطعه الحاقی است و به کلی بی اعتبار. نگاه کنید به توضیح نگارنده در: ایران نامه 1364/ 2، ص 233 به جلو.
2- درباره مشخصات این دستنویسها بنگرید به دفترهای شاهنامه، تصحیح نگارنده.
3- ارد یک وامواژه پهلوی در فارسی است. در پهلوی ارد به زبر یکم، ولی در شاهنامه همه جا به زیر یکم به کار رفته است. مگر آن که بگوییم شاعر در این جا اختلاف حذو که در عیوب قافیه اقواء مینامند، روا داشته است.
4- بنگرید به: ایران نامه 1364.
5- دو نمونه آن را در بالا دیدیم. در برخی دیگر از دستنویسها این بیت به این صورت آمده است:
گذشته از آن سال سیصدشمار *** بروبر فزون بود هشتاد و چار
6- تقی زاده، همان جا، ص 105. ولی او سپس به درستی توضیح داده است که تاریخ 25 اسفند، در صورتی که آن را با سال 400 مرتبط بدانیم، مطابق 20 رجب و 8 مارس (سال 1010) است و نولدکه (حماسه ملی ایران، ص 25) سهواً آن را برابر 25 فوریه گرفته است.
7- یکی در این پادشاهی کیخسرو (چهارم 304/ 2092):
همی رفت سوی سیاوخش گرد *** به ماه سفندارمذ روز ارد
و دیگر در آغاز پادشاهی یزدگرد (چاپ مسکو 9/ 311/1):
چو بگذشت زو شاه شد شد یزدگرد *** به ماه سفندارمذ روز ارد
8- شاهنامه، دوم 315/ 1687؛ چاپ مسکو 7/ 198/ 58 و 7/ 413/ 1916.
مجلهی ایران شناسی، سال دوازدهم