مترجم: دکتر سید حسین سیدی
شریف جرجانی تعریف خوب و جامعی از آن ارائه میدهد. میگوید: «ترک اخلاص در عمل به واسطهی نمایاندن به غیر خداوند.» یعنی انسان آنچه برایش مهم است این که، مردم را از عملش آگاه سازد، و ضد اخلاص- که گرایش عمل به سوی خداوند است- میباشد چه این که مردم بدانند و یا ندانند، راضی باشند و یا نباشند. غزالی میگوید: «مرید ساختن بندگان به واسطه ی طاعت خداوند» را گویند. اصل آن بنا به اعتقاد غزالی، «در پی منزلت و مقام در قلب مردم بودن به واسطهی نشان دادن ویژگیهای نیک» است. وی با فرق گذاشتن بین آن و مقام و منزلت میگوید: «ریا به حکم عادت مخصوص، کسب منزلت در دلها به واسطهی عبادت و اظهار نمودن آن است.» امّا جاه و مقام «در قلب به واسطهی اعمالی جز عبادات، و با عبادات طلب میشود.»
این سخن هر چند که به اجمال درست است، ولی خالی از دقت است؛ چون ریا تنها خاص عبادات نیست، بلکه همه اعمالی را که عبادتها در آن دخیلند، شامل میشود. همچنین جاه طلبی در طاعات و عبادتهاست، چنانچه در غیر آن هم میباشد؛ و چه بسیار عالمان و حاکمان و امیران که در قدرت به رقابت میپرداختند. نمونههای آن بی شمار است. آن گاه، غزالی تلاش میکند تا جلوههای ریا را در پنج قسم تقسیم کند: «اینها مجموعهی آن چیزهایی است که بنده برای مردم به نمایش میگذارد: بدن، لباس، گفتار، عمل و طرفداران، و امور ظاهری.» بعید نیست که غزالی به سخن امام صادق (علیه السلام) در مصباح الشریعه، نظر داشته است که فرمود: «بیشترین ریا، در بحث، خوردن، کلام، راه رفتن، مجالست، لباس، خنده، نماز، حج، جهاد و قرائت قرآن و دیگر عبادتهای ظاهری است. و هر کس باطنش برای خدا خالص شود و قلبش خاشع، و خود را بعد از به کار بستن نهایت تلاش، مقصر بداند، شکر آن را حاصل شده مییابد و ممکن است امید رهایی از ریا و نفاق باشد، اگر در هر حال بر آن استوار بماند.»
نزد دینداران، ریا در بدن، اظهار ضعف و بی حالی است تا به این واسطه مردم را به تلاش زیاد و غم دینداری و غلبهی ترس آخرت دچار شک نماید و بر شب زنده داری و تلاش زیاد و توجه به علم و غیرت بر حفظ دین و رواج آن میان مردم دلالت کند. همچنین به ژولیدگی مو ریا میورزد تا بر استغراق در علم و عبادت دلالت کند. اما اهل دنیا به اظهار چاقی و فربهی و سلامتی، سلامتی ظاهری و سالم بودن، زیبایی چهره و تمیزی بدن و قدرت و تناسب اندام ریا میکنند و مردم را دچار شک میسازند، که ظاهر آنها با باطنشان هماهنگ است و دلالت دارد بر این که باطن با ظاهر در زیبایی و پاکیزگی سازگاری دارد.
نزد دینداران، ریای در لباس به پوشیدن لباسهای کهنه و کوتاه و پینه زده است تا به مردم بنمایانند که در دنیا زاهد هستند و توجهشان به آخرت، آنها را از توجه به لباس و مظاهر زینت و شیکپوشی بازداشته است؛ اما نزد اهل دنیا، ریایشان به لباسهای فاخر و مرکبهای نفیس و انواع تجمل در لباس و مسکن و اثاثیهی گران قیمت و لباسهای رنگین و ردای فاخر است.
قسم سوم، ریا در گفتار است که به خاطر فراوانی و شکلهای زیاد آن نمیتوان برشمرد و در بین دینداران به واسطهی وعظ، تذکر و سخن حکیمانه و حفظ اخبار برای به کار بستن در گفتگو و اظهار علم فراوان داشتن و نشانهی توجه زاید به دانشمندان و آثارشان است؛ از حضور مردمان به تکان دادن لب برای ذکر، و نازک کردن صدا در خواندن قرآن، و امر به معروف و نهی از منکر، و اظهار تأسف به خاطر گناه مردم. این نوع ریا در بین اهل دنیا به حفظ شعر و ضرب المثل و اظهار فصاحت در عبارتها و حفظ امور نادر و شگفت و اظهار محبت به اهل فضل و کسب دوستی مردم و جلب توجه آنهاست.
قسم چهارم، ریای در عمل است که در بین دینداران، به طول قیام و رکوع و سر خم کردن و سنگینی در کلام و سجود و بی توجهی و اظهار آرامش و سکوت و صاف قراردادن پاها و دستهاست، و به واسطهی روزه و جنگ و حج و صدقه و نفقه و قربانی کردن و دیگر امور است. میان اهل دنیا، هر چه که بر جاه و مقام دلالت کند؛ مثل تکبر و تبختر و تکان دادن دست، و نزدیک گذاشتن گامها و دامن کشان راه رفتن و چرخاندن کتف.
قسم پنجم و آخرین، ریا به طرفداران و یاران است؛ مثل کسی که به تکلف به دیدار دانشمندی رود تا گفته شود که مورد احترام اهل علم است و یا به دیدار عابدی رود تا بگوید که اهل زهد و عبادت است؛ و آنها از دیدار او تبرک میجویند و نزد او میروند. و یا به تکلف به دیدار پادشاهی یا عامل سلطانی میرود تا گفته شود آنها طالب خیر و برکت و خشنودی اویند به خاطر مقامی که در دین دارد. یا کسی که زیاد از بزرگان یاد میکند و میگوید: سرزمینها را گشتم و فلانی و فلانی را دیدم و به آنها خدمت کردم و آن گاه به آن افتخار کند تا فضل خود را اظهار نماید و فضل آنها را کم نشان دهد.
خوب است اشاره کنیم که قصد غزالی از اقسام ریاکنندگان، تنها کسانی است که در اقوال و افعالشان به غیر خدا توجه دارند و دوستدار دنیایند و مُلک و فخر و مقام را ترجیح میدهند و دوست دارند که در دل مردم از احترام برخوردار باشند؛ در سخن او چنین احساس نمیشود که همهی مردم را به ریا متهم کند.آدمی مثل غزالی دچار چنین خطایی نمیشود؛ گروهی از مردم هستند که طبعاً دوست دارند لباس خشن و ژولیده بپوشند بی آن که اهل ریا باشند و برخی هم لاغر و رنگ پریده و چشمانی ضعیف از عبادت دارند و نمیخواهند کسی آن را بفهمد و نمیدانند چه کنند؟ هر عملی، اثرش را در صاحب عمل میگذارد؛ چه خوب و چه بد؛ چه زشت و چه زیبا. و برخی از مردم روزه میگیرند و نماز میگزارند و واجبات دینیشان را انجام میدهند و به واجبات میپردازند و قصدشان تنها رضایت خداوند است و اثری از ریا در کارشان نیست. پس خوب است که آنها را به ریا متهم نسازیم و آنها را در مقام ریاکنندگانی قرار ندهیم که تلاش دارند تا مردم افعالشان را ببینند و در پی قبولی آن نزد خداوند نیستند؛ چون قلب آنها از آخرت برگشته و تنها به دنیا وابسته است.
انسانی که به طبع خود به عمل میپردازد، ناچار آثار آن در بدن و نفسش ظاهر میشود؛ چه خوب و چه بد باشد؛ چنین کسی ریاکار، مدعی و متکلف نیست. امام صادق (علیه السلام) در چنین حالتی، در پاسخ یکی از شاگردانش که پرسید: کسی کار نیکی انجام میدهد و کسی او را میبیند و او هم خوشحال میشود، آیا ریاکار است؟ فرمودند: «اشکالی ندارد؛ چون هر کسی دوست دارد که در میان مردم به نیکی ظاهر شود، اگر آن نیکی به خاطر این نباشد.» یعنی اگر هدفش از کار خوب کردن، شهرت و معروفیت نزد مردم نباشد. غزالی در احیاء علوم الدین در این باره میگوید: «ریا؛ یعنی جاه طلبی که حرام نیست از آن حیث که در قلب بندگان در پی منزلتی باشد.» تا جایی که میگوید: «اما بزرگی جاه و مقام بدون حرص بر طلب آن و بدون غم خوردن از زوالش- اگر زایل شد- ضرری ندارد؛ چون هیچ مقامی از مقام پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و خلفای راشدین و بعد از آنها علمای دین نیست، اما توجه و هم و غم به جاه طلبی، نشانهی نقصان در دین است.»
ریا و ایمان ضد همند و مثل آب و آتش با هم جمع نمیشوند. از ویژگیهای ایمان آن است که همه اعمال بدون شک و ریا برای ذات حق باشند و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرماید: « پایینترین مرتبهی ریا، شرک است. چگونه است آن اعمالی که بیشترش یا همهاش شرک است؟ در کافی به نقل از جراح المدائنی آمده که، امام صادق (علیه السلام) در آیهی: فَمَنْ كَانَ یرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْیعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا یشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا (4)، فرمود: «شخص عملی را به خاطر ثواب انجام میدهد؛ نه رضایت خداوند و برای تحسین مردم میخواهد و دوست دارد مردم آن را بشنوند؛ این همان شرک در عبادت است.» سپس فرمود: «بندهای نیکی را پنهان نکرد که همیشه روزگار به فراموشی سپرده شود، تا این که خداوند آن را ظاهر نمود؛ و بندهای را پنهان نکرد که همیشه روزگار به فراموشی سپرده شود، که خداوند آن بدی را ظاهر نمود.»
در همین کتاب از قول امام صادق (علیه السلام) آمده است که فرمود: «هر ریایی شرک است و هر کس به خاطر مردم کاری کند، پاداشش بر مردم است و هر کس برای خدا کاری کند، پاداشش بر خداوند است.» همچنین در خطاب به شاگردش عبادبن کثیر بصری میفرماید: «وای بر تو ای عباد! تو را از ریا برحذر میدارم؛ چون هر کس برای غیر خدا کاری کند، خداوند او را به آن کس و میگذارد.» یعنی هر کس که برای مردم کاری کند، عملش ضایع نخواهد شد و ماندگار خواهد بود و عاملش در آخرت نجات خواهد یافت؛ و هر کس برای غیر خدا کاری کند، عملش ضایع و خود هلاک خواهد شد. از علی (علیه السلام) روایت شده است که: «ریاکار سه نشانه دارد: وقتی مردم او را میبینند، با نشاط است، در تنهایی کسل است؛ و دوست دارد در همهی کارها او را بستایند.» در کافی آمده است که، امام صادق (علیه السلام) با استناد به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «زمانی بر مردم خواهد آمد که باطنشان خبیث میگردد و ظاهرشان به خاطر طمع دنیا نیکو، و آنچه که نزد پروردگارشان هست، طلب نمیکنند. دینشان ریاست و ترسی که خداوند همگی را به عذاب دچار ساخته با آن درنمیآمیزد؛ و همچون غرق شدگان او را میخوانند و اجابت نمیشود.» آیا شکی هست که ما امروز در چنین روزگاری به سر میبریم! هر کس که به مطالعهی زندگی انسانها و حقیقت آنها بپردازد. درخواهد یافت که ظاهری خوب دارند و حجاب باطنیشان نمیتواند خباثت و پستی باطنیشان را پنهان سازد.
آنها میخواهند که امروزه در شهوات خود زندگی نمایند و به گذشته و آینده نظری ندارند. گذشته به نظرشان سپری گردیده و نمیدانند آیا فردا برای آنها آنچه را که امید دارند، میآورد یا نه. از همه چیز جز خدا میترساند و در غفلت به سر میبرند: یرَاءُونَ؛ وَ یمْنَعُونَ الْمَاعُونَ (5).
پینوشتها:
1- بقره (2)، آیهی 264: صدقههای خود را با منت و آزار باطل مکنید، مانند کسی که مالش را برای خودنمایی به مردم، انفاق میکند.
2- نساء (4)، آیهی 38: و کسانی که اموالشان را برای نشان دادن به مردم انفاق میکنند.
3- انفال (8)، آیهی 47: و مانند کسانی نباشید که از خانههایشان با حالت سرمستی و به صرف نمایش به مردم خارج شدند.
4- کهف (18)، آیهی 110: پس هر کس به لقای پروردگار خود امید دارد باید به کار شایسته بپردازد و هیچ کس را در پرستش پروردگارش شریک نسازد.
5- ماعون (107)، آیات 6 و 7: ریا میکنند و از [دادن] زکات و [وسایل و مایحتاج خانه] خودداری میورزند.
عضیمه، صالح؛ (1392)، معناشناسی واژگان قرآن (فرهنگ اصطلاحات قرآنی)، ترجمهی سیدحسین سیدی، مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ چهارم