نویسنده: فاضل صالح سامرایی
برگردان: حمیدرضا میرحاجی
برگردان: حمیدرضا میرحاجی
در کریمهی [مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ] در سورهی فلق
یعنی از شر و بدی همه مخلوقات خدا در این تعبیر هرگونه شر و بدی با هر منبع و مرکزیتی که داشته باشد، مد نظر است و از این رو تمامی بدیها و شرها را در بر میگیرد. در کتابی روح المعانی آمده است: یعنی از شری که خدا آفریده از جن و انس و هر چیز دیگری که دارای سرشت و طبع و اختیار باشد.ظاهر آیه دلالت میکند که «شر» در این جا عام است و همه چیز را شامل میشود. شر انس و جن، شیاطین، درندگان، حشرات و جانوران کوچک، آتش، گناهان، هوای نفس، شر خود نفس و شر عمل؛ همه و همه در عمومیت این لفظ داخل میشود. ظاهر آیه عمومیت بخشیدن نسبت به هر آن چیزی است که خدا آفریده، آن گونه که «نفس» خود شخص جویای پناهندگی را هم شامل میشود. این سوره از این امر ابایی ندارد که بگوید پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) نیز خود از شر همه اینها و شر«نفس» به خدا پناه میبرد.(1) آیه میگوید: مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ و نگفته «من شر مَن خلق»؛ زیرا خواسته همه انواع شر را در بر بگیرد، چه این شر از سوی کسی باشد که آن را از روی آگاهی انجام داده و یا غیرارادی و غیر عمد؛ چرا که اگر میگفت «من شر مَن خلق» تنها شری را شامل میشد که از سوی کسی سر زده که با آگاهی و علم آن را انجام داده، از این رو گفته مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ تا همه را شامل شود. عقلاء و دارندگان اختیار نیز به دو علت در شمولیت (ماخلق ) داخل میشوند. اول این که «ما» برای غیر ذوی العقول و نیز صفات و ویژگیهای عقلاء هم به کار میرود؛ مانند: فَانْكِحُوا مَا طَابَ لَكُمْ مِنَ النِّسَاءِ (2) و نیز وَمَا خَلَقَ الذَّكَرَ وَالْأُنْثَى (3) لفظ «ما» در این آیه بر ذات متعالی خداوند دلالت میکند. مصادیق «ما» هم عقلاء را شامل میشود و هم غیرعقلاء را.
و دوم این که عقلاء از باب قاعده تغلیب هم در این موضوع داخل میشوند. مسأله این است که گاهی غیرعاقل بر عاقل غلبه میکند و واژه ای مناسب با آن در جمله به کار برده میشود و گاهی برعکس، این امر بستگی به کلام و مقصودی دارد که متکلم در نظر گرفته است. در آیه مورد بحث ما بهتر آن است که کفه ترازو به نفع غیرعاقل باشد زیرا اصل و قاعده آن است که از عاقل شری سرنزند؛ فلذا غیرعاقل تغلیب پیدا کرده و به جای «من» از لفظ «ما» استفاده شده است. در تفسیر فخر رازی آمده که: جایز است مقصود از «ما» جن و انس، هر دو باشد. زیرا از باب قاعده تغلیب، غیرعاقل بر عاقل غلبه پیدا کرده،(4) از این رو لفظی که برای غیرعاقل به کار میرود یعنی «ما» در این آیه به کار برده شده است.(5)
آیه میگوید: مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ و نمی گوید: «من شرَ الذی خلق»؛ زیرا «ما» از «الذی، عام تر است. «الذی» برای مفرد مذکر است. و لذا اگر میگفت: «من شرّ الذی خلق» یعنی از شر یک چیز که آن هم در گروه مذکر قرار دارد! هم چنین گفته نشده: «من شرّ التی خلق» زیرا «التی» هم تنها برای مفرد مؤنث به کار میرود. البته گاهی برای جمع غیرعاقل نیز استفاده میشود. مثلاً گفته میشود: هذه هی الکتی التی اشتریتها (این آن کتابهایی است که خریدم) اما برای جمع عاقل به کار برده نمیشود. به این سبب اگر این گونه به کار برده میشد، استعاذه از یک نوع شر (مفرد مؤنث) و یا مجموعه ای از شر غیرعقلاء مدنظر قرار میگرفت و دیگر شری که از عقلاء سر میزد، داخل در مقصود آیه نمیشد. از این رو «ما» ارجحیت دارد. آیه همچنین به جای «ما» از «اللاتی» استفاده نکرده و نگفته: «من شرّ اللاتی خلق» زیرا «اللاتی» مختص جماعت اناث است. این واژه برای جمع غیرعاقل مذکر هم به کار میرود اما برای جمع مذکر عاقل به کار برده نمیشود. به هر ترتیب ملاحظه میکنیم که «ما، از هر تعبیر دیگری بهتر و دقیق تر است.
پینوشتها:
1. روح المعانی ج 30 ص 280-281.
2. (اگر در مورد یتیمان میترسید که به عدالت رفتار نکنید) پس از زنان هر چه شما را پسند افتاد، به نکاح در آورید. (نساء، 4: 3)
3. و به کسی که نر و ماده آفرید. (لیل، 92: 3).
4. تغلیب غیرعاقل بر عاقل در این آیه از آن روست که از عاقل مطابق اصل نباید شری صادر شود. پس این غیرعاقل است که شر از او صادر میشود. در این جا توجه و عنایت به اغلب شده یعنی اغلب شرها و بدیها از آنانی است که عقل را زیر پا میگذارند، اما این به آن معنی نیست که اقل (دارندگان عقل) مقصود و مراد آیه نباشند!
5. التفسیر الکبیر ج 32 ص 193.
سامرایی، فاضل صالح؛ (1392)، درآمدی بر تفسیر بیانی قرآن کریم، مترجم: حمیدرضا میرحاجی، تهران: انتشارات سخن، چاپ اول