شاعر: حامد نصيري
طلايه دار محبت چرا نميآيي؟
تو نور چشمي مايي چرا نميآيي؟
كجا روم كه شود بر ميان ما واسط؟
تو را به جان عمويت چرا نميآيي؟
نگفته بود حديثي كه وعده بر پايي
عمل به وعده خود كن چرا نميآيي؟
كدام كبر گناهم سبب شده دوري؟
نظر به گريه ما كن چرا نميآيي؟
من جوان بدون عقاب را بگذر
قسم به موي سپيدي چرا نميآيي؟
تمام طاقت من از نگاه تو جوشيد
تمام طاقت زهرا چرا نميآيي؟
زيارت حرم عشق آرزوي من است
قسم به عطر حريمش چرا نميآيي؟
به انتقام هم شده عنايتي ارباب
به خون حنجر اصغر چرا نميآيي؟
بگو جواب دل من به خواب و بيداري
چرا نميآيي؟ جواب ده اگر نميآيي