نویسنده: گی روشه
مترجم: عبدالحسین نیك گهر
مترجم: عبدالحسین نیك گهر
موضوع مطالعهی جامعه شناسی به نظر پارسونز صورت خاصی از كنش اجتماعی است كه در نظام اجتماعی پیدا میكند. این گفته به توضیح بیشتری نیاز دارد. صورت خاص كنش اجتماعی كدام است؟
صفت ویژهی نظام اجتماعی این است كه میان تعداد زیادی كنشگر رابطه ایجاد میكند؛ نظام اجتماعی قبل از هر چیز شبكهای از روابط متقابل میان افراد و گروهها است. به عبارت دیگر، در نظام اجتماعی، كنش كنشگران از زاویهی خاص روابطی كه با «اشیای اجتماعیِ» محیطشان دارند نگریسته میشود، یعنی از زاویهی كنش متقابلشان با كنشگران دیگر. در این چشم انداز اشیای مادی و اشیای نمادی یا فرهنگی، به معنای خاص كلمه، به نظام اجتماعی تعلق ندارند. آنها در این حالت عوامل بیرونی هستند كه شرایط كنش متقابل كنشگران اجتماعی را تعیین میكنند.
جا دارد بار دیگر خاطرنشان كنیم كه كنشگران نظام اجتماعی فقط اشخاص منفرد نیستند. گروههای اجتماعی، اجتماعات محلی، چون یك ده، یك منطقه، یك طبقهی اجتماعی، یك ملت نیز كنشگران اجتماعی هستند. این برداشت امكان میدهد كه طرح نمای كنش متقابل پارسونزی را در همهی سطوح واقعیت اجتماعی به كار بُرد و آن را تنها به سطح كنش متقابل فردی محدود نكرد.
برای تحقق كنش متقابل اجتماعی وجود سه عنصر لازم است. نخست اینكه باید میان كنشگران انتظارات متقابل وجود داشته باشد. به عنوان مثال، اگر كنشگر مرجع را «من» و كنشگر(ان) مقابلش را «دیگری» (1) بنامیم، من انتظار دارد، در وضعیتی كه آنها در آن هستند، كنشگر یا كنشگران دیگر فلان رفتار را در پیش گیرند. در همان حال، من میداند كه دیگری نیز در وضعیت كذایی انتظاراتی از او دارد. این انتظارات متقابل به علت هنجارها و ارزشها- دومین عنصر كنش متقابل- كه رفتار كنشگران را اداره میكنند، یا فرض شده است كه اداره میكنند، وجود دارند. مهم نیست كه هنجارهای مرجع من و دیگری یكی باشند یا متفاوت باشند؛ مهم این است كه من بداند دیگری از كدام هنجارها پیروی میكند و دیگری هم هنجارهای هدایتگر من را بشناسد. بدین ترتیب، من میتواند فلان رفتار را از دیگری انتظار داشته باشد، چون كه در پرتو قواعد رفتاری كه میشناسد میتواند پیش بینی كند كه دیگری در فلان وضعیت معین، چگونه واكنش نشان خواهد داد. بالاخره، سومین عنصر دخیل در كنش متقابل ضمانت اجراها (2) هستند، هم من و هم دیگری میتواند طرف مقابلش را برحسب آنكه مطابق با انتظاراتش رفتار كرده باشد یا نه، پاداش یا كیفر دهد.
از تركیب این سه عنصر است كه مفهوم نقش اجتماعی، دست كم در تعبیری كه پارسونز از آن میكند، تشكیل میشود. پارسونز این مفهوم را از مطالعات تك نگاری علوم اجتماعی امریكایی، به ویژه جامعه شناسی، انسان شناسی و روان شناسی اجتماعی بیرون كشیده است. جورج هربرت مید، در تحلیل مناسبات شخص و جامعه، مفهوم نقش اجتماعی را به عنوان مفهومی كلیدی مطرح كرده است و این نشان می دهد كه جامعه شناسان امریكایی با گرایشهای گوناگون در تحلیلهایشان از مفهوم نقش اجتماعی به فراوانی استفاده كردهاند. در مفهوم پارسونزی نقش اجتماعی شامل انتظارات، هنجارها و ضمانت اجراهای نهادی شدهی آشكار یا پنهانی است كه رفتار یك كنشگر را به تَبَع موقعیتی كه در ساختار اجتماعی دارد، تعیین میكنند. به عنوان مثال، این انتظارات، هنجارها و ضمانت اجراها هستند كه رفتار شخصی را كه در جامعهای معین نقش پدر را ایفا میكند، میسازند.
به نظر پارسونز همیشه در نقش و با نقش است كه من با كنشگران دیگر كنش متقابل برقرار میكند، و اینان نیز در نقش و با نقش است كه با او در كنش متقابلاند. برای كنش متقابل به وجود كنشگران ایفاگر نقش نیاز است، زیرا با نقش و از گذر نقشها است كه ارتباط كنشگران میسر میگردد.
در معنای درست و دقیق كلمه، نهاد چیزی نیست جز مجموعهای از نقشهای متكامل و همساز، مثل خانواده، مدرسه و كارخانه.
این وابستگی متقابل من و دیگری را پارسونز «وابستگی دوسویه» (3) مینامد. رفتار من از یك سو وابسته به آن چیزی است كه گمان میكند دیگری از او انتظار دارد و مصوّبات یا كیفر و پاداشهایی است كه میتواند در حق او اِعمال كند. در همان حال و از سوی دیگر، رفتار دیگری وابسته به انتظاراتی است كه گمان میكند من از او دارد. باری، در وابستگی دوسویه كه از لحاظ نظری میتواند من و دیگری را به بیكنشی سوق دهد با مداخلهی نقش كه انتظارات را تعیین و آشكار میكند، كنش متقابل به یك اصل كنش مبدل میگردد.
جا دارد خاطرنشان كنیم كه كنش متقابلی كه پارسونز از آن سخن میگوید اساساً یك مبادله است. كنش متقابل مبادلهی اطلاعات دربارهی انتظارات متقابل است. همچنین مبادلهی ضمانت اجراهای اجتماعی است، یعنی پاداشها یا كیفرهای محتمل.
ملاحظه خواهیم كرد كه مفهوم مبادله در كنش متقابل، در هر سطحی از نظام اجتماعی كه باشد، در جامعه شناسی پارسونز مهم است.
پینوشتها:
1.alter
2.sanctions
3.«double cotingency»/ «double dependance»
روشه، گی؛ (1391)، جامعه شناسی تالكوت پارسونز، عبدالحسین نیك گهر، تهران، نشر نی.