چگونگی پیدایش و گسترش القاعده در شرق آفریقا با تأکید بر کشور سومالی

القاعده در شرق آفریقا و شمال آن، بیشتر از هر جای دیگری از آفریقا موفق بوده است. مجاورت نسبی این منطقه به خاورمیانه به ویژه شبه جزیره عربی و مرزهای پرمنفذ و ناکارآمدی دولت‌های این منطقه و در نتیجه سهولت خرید و
پنجشنبه، 18 آذر 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
چگونگی پیدایش و گسترش القاعده در شرق آفریقا با تأکید بر کشور سومالی
 چگونگی پیدایش و گسترش القاعده در شرق آفریقا با تأکید بر کشور سومالی

 

نویسنده: حسن اسکندری (1)

 

چکیده

القاعده در شرق آفریقا و شمال آن، بیشتر از هر جای دیگری از آفریقا موفق بوده است. مجاورت نسبی این منطقه به خاورمیانه به ویژه شبه جزیره عربی و مرزهای پرمنفذ و ناکارآمدی دولت‌های این منطقه و در نتیجه سهولت خرید و فروش اسلحه و همین طور جابه جایی آسان عوامل و اعضای القاعده را می‌توان از جمله عوامل رشد القاعده در منطقه دانست. القاعده پایگاه اصلی خود را از اواخر دهه 1990 در سودان پایه‌گذاری کرد و تا زمانی که حکومت سودان آن‌ها را مجبور به ترک سودان کرد، هم چنان ادامه داشت، اما فعالیت‌های این گروه محدود به این کشور نبود، در منطقه شرق آفریقا اقداماتی، همچون: بمب‌گذاری‌های متعدد در سفارت خانه‌های آمریکا در کنیا و تانزانیا و هم چنین حمله موشکی به هواپیمای چارتر اسراییلی را صورت داده‌اند و در این موقعیت، حکومت نسبتاً کوتاه گروه‌های مسلمان تندرو با نام، اتحادیه محاکم اسلامی. موجب نارضایتی مردم بومی سومالی، به دلیل اجرای سخت گیرانه و خشن شرع اسلام، فراهم آورده است.

القاده شرق آفریقا در آغاز راه

القاعده شبکه تروریستی فراملیتی است که اسامه بن لادن، با همکاری کسانی، هم چون عبدالله عزام و ایمن الظواهری پایه‌گذاری کرد: نشانه‌های حضور و فعالیت این شبکه، علاوه بر افغانستان و پاکستان، در کشورهایی مانند: سومالی، نیجریه، الجزایر، مصر، مغرب، ترکیه، اردن، سوریه، چین، بوسنی، تونس، کوزوو و چچن مشاهده شده است. جدی‌ترین تهدید برای آفریقا، حضور القاعده در این منطقه و سطح رو به رشد افراط‌گرایی در میان بخش‌های مختلف جامعه مسلمان آفریقاست. شرق آفریقا در استراتژی جهانی جریان القاعده، از گذشته به عنوان منطقه‌ای دارای اولویت و برتری نسبت به دیگر مناطق جهان مطرح بوده است. (2)
منطقه وسیع شرق آفریقا، از اوایل دهه 1990 مورد استفاده برخی از این سازمان‌های تروریستی قرار گرفته است که تلاش دارند با استفاده از موقعیت استراتژیک این منطقه در قاره آفریقا، اهداف خود را محقق سازند. فعالیت‌های القاعده هم چنین سبب خدشه دار شدن نسبی وجهه مسلمانان این کشورها در مقابل مسیحیان، بنیادگرا خوانده شدن آنان و در عین حال سوء استفاده کشورهای غربی از این وضعیت، به لحاظ تثبیت حضور نامحسوس خود در کشورهای کنیا، تانزانیا و اوگاندا شده است.
ابوالبراء حسن سلمان، یکی از رهبران جنبش جهاد اسلامی اریتره که از گروه‌های وابسته به القاعده است، در سال 1998 درباره علت توجه القاعده به فعالیت در این منطقه می‌گوید:
به لحاظ سیاسی، شاخ آفریقا، منطقه‌ای است که با تمام کشورهای شرق آفریقا ارتباط دارد. این منطقه در برگیرنده کشورهای سومالی، جیبوتی، اریتره، اتیوپی و کنیا است و اهمیت راهبردی خاصی دارد، زیرا از طریق دریای سرخ، غرب را به شرق متصل می‌کند، در واقع دریای سرخ حایلی است میان دو جامعه کشاورز و صنعتی، هم چنین یکی از مناطق تولید و فرآوری نفت و منطقه‌ای است که در دریای سرخ، منابع معدنی با اهمیتی را داراست. از زمان تشکیل دولت یهودی در فلسطین، اهمیت امنیت راهبردی منطقه شاخ آفریقا، افزایش یافته است. این عوامل در کنار موارد دیگر، باعث شده است که استعمارگران و امپریالیسم، هم در دوران گذشته و هم امروز، شدیداً در دنبال دست‌یابی و سلطه بدان باشند. (3)
تاریخ ورود القاعده به شرق آفریقا، به نخستین سال‌های دهه 1990 باز می‌گردد. طی این سال‌ها، برخی از مأموران القاعده با دستور مستقیم بن لادن و با هدف گشودن جبهه‌هایی جدید علیه منافع آمریکا، به تدریج رهسپار این منطقه شده و در پوشش شرکت‌های تجاری، فعالیت خود را آغاز کردند. نیروهای القاعده طی این دهه، با بهره‌گیری از موقعیت جغرافیایی خاص شرق آفریقا، به ویژه سواحل گسترده و ممتد آن در حاشیه اقیانوس هند و جزیره‌های پراکنده در آن، هم‌چنین نداشتن نظارت جدی دولت‌ها بر مرزهای آبی و خاکی خود، ضعف نسبی نیروهای امنیتی، و سهولت در ورود و خروج به این کشورها از مبادی ورودی، ضمن تثبیت جایگاه خود، موفق شدند مقادیر زیادی مهمات به صورت غیرقانونی به این کشورها وارد کنند. شرکت‌های تحت پوشش القاعده، با استفاده از درآمد کلانی که از طریق تجارت‌های سیاه خرید و فروش الماس و سایر سنگ‌های قیمتی، پول شویی، طلا و ...) به دست آوردند، چند عملیات تروریستی را علیه منافع ایالات متحده آمریکا و اسرائیل سازمان‌دهی کردند که البته این حملات بیشترین خسارت را به مردم این کشورها و اقتصاد کشورهای تانزانیا و کنیا وارد کرد. اوج حملات نیروهای القاعده شاخه شرق آفریقا به منافع آمریکا، در اواخر دهه 1990 و اوایل دهه 2000 بود که مشکلات فراوانی را برای دولت‌های کنیا و تانزانیا و تا حدودی برای اوگاندا) فراهم آورد.
در ابتدای دهه 1990، القاعده پایگاهی را در سودان ایجاد کرد، کشوری که در سال 1989، در آن یک رژیم اسلام‌گرای نظامی قدرت را به دست گرفته بود. در سال 1992 و 1993 و پس از سرنگون شدن دیکتاتور سومالی محمد زیاد باره (4)، جانشین فرمانده نظامی القاعده، محمد عاطف سفرهای متعددی از پایگاه القاعده در خارطوم، به سومالی انجام داد. استاد مرتبط با سومالی نشان می‌دهد که هدف اولیه القاعده در سومالی، برقرار کردن ارتباطات کاری با شبه نظامیان سومالی و تشکیل اردوگاه‌های تمرینی در منطقه اگادن (5) اتیوپی و هم چنین در خود سومالی بود، کنیا برای پیشبرد عملیات‌ها، محیطی مساعدتر بود. تصویری که این اسناد از القاعده می‌دهند، گروهی است که اعضای آن آزادانه و بدون نگرانی از دیده شدن تحرکات آن‌ها، به وسیله مقامات حکومتی و بدون ترس از زندان و بازداشت، در حال فعالیت هستند. (6)
از میانه دهه 1990، شرق آفریقا- به همراه یمن که در منطقه‌ای قرار دارد که به لحاظ جغرافیایی سیاسی با شرق آفریقا مشابهت‌های زیادی دارد- صحنه‌ای محوری برای عملیات‌های القاعده شده است. فرمانده نظامی القاعده علی أمین رشیدی، با نام مستعار، ابوعبیده البنشیری (7)، در ماه می‌1996، در طی حادثه‌ای در دریاچه ویکتوریا غرق شد، در حالی که مشغول مهیا کردن شرایط برای بمب‌گذاری در سفارت خانه‌های آمریکا در کشورهای حوزه شرق آفریقا بود. (8) برنامه‌ریزی برای آفریقا بعد از مرگ البنشیری و اخراج القاعده از سودان در سال 1996، هم چنان ادامه یافت. القاعده در آگوست 1998، دو نمونه از ناگهانی‌ترین حملات تروریستی قبل از 11 سپتامبر را به اجرا درآورد: اولین آن انفجار انتحاری سفارت خانه‌های آمریکا در نایروبی پایتخت کنیا و دومین آن حمله مشابهی بود که در دارالسلام پایتخت تانزانیا رخ داد. در نوامبر 2002، القاعده دو حمله تقریباً هم زمان، در کنیا انجام داد: انفجار خودرو بمب‌گذاری شده در هتل پارادایز و نیز حمله نافرجام با استفاده از موشک‌های زمین به هوا به یک هواپیمای چارتر اسراییلی که در حال برخاستن از فرودگاه مومباسا بود. (9)
در ژوئن 2006، مقاله‌ای در یک نشریه مجازی جهادی به نام صدی الجهاد به قلم ابوعزام أنصاری با عنوان «القاعده در حال کوچ کردن به آفریقا است» منتشر شد، این مقاله در فوریه سال 2007، بار دیگر در تالارهای گفتگوی جهادی، این بار با عنوان «سازمان القاعده و قاره آفریقا: گذشته، حال و آینده» منتشر شد که در آن، تحلیلی از جایگاه آفریقا در استراتژی القاعده شده بود. بر طبق این مقاله، القاعده همواره از اهمیت آفریقا آگاه بوده است، همان گونه که عملیات‌های بی شمار آن‌ها در شرق و شمال آفریقا نشان دهنده‌ی این نکته است: بمب‌گذاری سفارت‌خانه آمریکا در نایروبی و دارالسلام در اگوست 1998؛ بمب‌گذاری کنیسه یهودیان جربا (10) در تونس در آوریل 2002؛ و بمب‌گذاری در کازابلانکا، شرم الشیخ و سیناء. (11)
بنابر مطالب ابوعزام ضعف دولت‌های آفریقایی و جنگ داخلی و فساد این حکومت‌ها، باعث بهتر شدن توان مجاهدان برای جابجایی و سازمان دهی شده است.
وی می‌گوید این شرایط، فرصتی طلایی برای مبارزان القاعده فراهم کرده است تا بتوانند به راحتی و بدون هیچ‌گونه کنترلی بین کشورهای مختلف آفریقایی تردد کنند و به این ترتیب بتوانند مقادیر بسیار زیادی از تجهیزات نظامی را به آسانی به دست بیاورند و هم چنین در برخی موارد، این کار در این منطقه، نسبت به مناطق دیگر برای آن‌ها آسان‌تر و کم هزینه‌تر صورت می‌پذیرد. او می‌افزاید: فقر و احتیاجات اجتماعی که در بسیاری از کشورهای آفریقایی رواج دارد، مجاهدین را قادر خواهد کرد که پاره‌ای از منافع مالی و خیریه را برای این کشورها فراهم کنند و بدین ترتیب برخی از عاملان و مبارزان قدرتمند و بانفوذشان را راهی این کشورها کنند. (12)
القاعده و نظریه پردازان تندرو مرتبط با این حرکت، فرصت را غنیمت دانسته و از درگیری‌های واقع شده در آفریقا سوء استفاده می‌کنند، آنها این درگیری‌ها را جهاد می‌دانند. شیخ حامد العلی، یکی از نظریه پردازان مشهور سلفی اهل کویت، در دسامبر 2006 گفت که مسلمانان سومالی، یمن، سودان و به طور کلی آفریقا و هم چنین عربستان سعودی و مصر موظف به شرکت در جهاد هستند. (13) پیام‌هایی که در فضای مجازی و در پایگاه‌های جهادی قرار گرفته است، ارائه کننده نقشه، و توصیه‌های راهبردی و هم‌چنین تشویق مبارزانی است که آماده رفتن به سومالی می‌شدند. در یکی از پیام‌ها در ژانویه 2007 آمده است که سومالی «دروازه جنوی» به سوی اورشلیم است و اگر این کشور از دست برود «پشیمانی، ندامت، خفت و ترس» گریبان گیر مسلمانان خواهد شد. (14)
رهبر فعلی القاعده، أیمن الظواهری در ژانویه 2007، در قالب یک پیام صوتی، مسلمانان ساکن در جای جای عالم، به ویژه مسلمانان یمن، شبه جزیره عربی، مصر، شمال آفریقا و سودان را دعوت به شرکت در جهاد بر ضد اتیوپی کرد و هم چنین خواستار فراهم کردن نیروی جنگی، در اختیار قرار دادن تجربه، کمک‌های مالی و توصیه‌هایی برای مسلمانان سومالی، به منظور شکست دادن نیروهای اتیوپی- که وی آن‌ها را «بردگان آمریکا» خوانده بود- شد. (15)
در دارفور (16)، دولتی مسلمان، مسبب قربانی شدن عده‌ای از مسلمانان در این درگیری شد. در همین زمان در 23 آوریل 2006، شبکه الجزیره نوار صوتی را منتشر کرد که در آن بن لادن از مجاهدان و حامیان آن‌ها- به ویژه کسانی که در سودان و شبه جزیره عربی بودند- خواست که خود را برای جنگی طولانی در غرب سودان، بر ضد غارت‌گران صلیبی آماده کنند. در این میان گروه‌های تبلیغی نیز حضور دارند که بسیاری از آن‌ها را عربستان سعودی و دیگر موسسات خیریه حوزه خلیج فارس تأسیس کرده‌اند، این موسسات، تفسیری سلفی و وهابی از اسلام تبلیغ می‌کنند که این تفکر دروازه‌ای به سوی تروریسم است. (17)
تاکتیک القاعده در شرق آفریقا مانند هر جای دیگر، این است که شبه نظامیان محلی را برای ایفای نقش در جهاد جهانی متحد کند. جنبش‌های جهاد جهانی به حدی قدرت گرفته‌اند که می‌توانند درگیری‌ها و تنش‌هایی را در مقیاس محلی ایجاد کنند، با این حال، حتی گروه‌های محلی که بیشترین وابستگی و ارتباط را با القاعده دارند نیز، برنامه و طرح‌های مختص خود را دارند. گفته می‌شود جنبش الإتحاد الإسلامی سومالی- گروهی فعال در دهه‌های 1980 و 1990 در سومالی که در سالیان اخیر تا حد زیادی از میان رفته است- پل‌های ارتباطی با القاعده برقرار کرده است، ولی به نظر می‌رسد عامل اصلی تحریک و فعالیت این گروه، ترکیبی است از اسلام‌گرایی و برنامه و دستور کار ملی‌گرای سومالی و ضداتیوپیایی باشد. (18)
براساس گزارش‌های موجود، هر چند اکنون، فعالیت گروه‌های مرتبط با القاعده در این کشورها به شدت تحت نظارت نیروهای امنیتی کنیا، تانزانیا و اوگاندا قرار دارد و مأموران اطلاعات سیا CIA) و اف بی آی FBI) آمریکا به طور مداوم وضعیت امنیتی این کشورها را رصد می‌کنند، به نظر می‌رسد شاخه شرق آفریقای القاعده در کشورهای تانزانیا، کنیا و اوگاندا که در حال حاضر در سکون عملیاتی به سر می‌برد، در آینده اقدامات تروریستی دیگری را سازمان‌دهی کند. در این باره، نیروهای امنیتی آمریکا با برگزاری جلساتی با همتایان کنیایی و تانزانیایی خود طی سال‌های 2008 و 2009 ضمن عرضه جدیدترین اطلاعات درباره وضعیت القاعده در این کشورها، خواستار جدیت هر چه بیشتر دستگاه‌های اطلاعاتی کنیا و تانزانیا در زمینه شناسایی و دستگیری رابطان محلی القاعده در شهرهای مختلف شدند. (19)
عوامل تسهیل کننده برای حضور جنبش‌های تروریستی نتیجه چند ویژگی محیطی شرق آفریقا است، از جمله: نظارت ضعیف و دولت‌های فروپاشیده، عدم تمرکز قدرت، رواج اقتصادهای غیررسمی و خصوصی، مرزهای پر از منفذ، دسترسی گسترده به سلاح‌های غیرقانونی، نزدیکی به عربستان و دسترسی موثر برای حمله به اهداف مورد نظر گروه‌های تروریستی.
به بررسی برخی از این عوامل تسهیل کننده می‌پردازیم:

عوامل موفقیت القاعده در شرق آفریقا

برای تعیین و ارزیابی عوامل تسهیل کننده برای تروریسم، باید تمایزی میان کنیا و تانزانیا- که به موجب سطح تقریباً بالای نظام اداری و حکومتی در آن‌ها، محیطی متفاوت برای شبکه‌های تروریستی فراهم کرده است - و سومالی قائل شد، مناطق شهری وسیعی از کشورهای کنیا و تانزانیا، با وجود زیر ساخت‌های تقریباً کاربردی منظم هستند، به افراد غریبه و بیگانگان، ناشناس بودن و همچنین منابع مورد نیاز برای ساختن شبکه‌هایشان را فراهم می‌کند. (20)
افراد صاحب نفوذ در سومالیِ بدون حکومت- با ارتباطات اجتماعی منسجم و متراکم که بر مبنای قبیله است- ظرفیت نظارت شدیدی روی بیگانگان دارند، این موضوع، سومالی را تبدیل به مکانی دشوار برای فعالیت عناصر خارجی کرده است، جز در مواردی که آن‌ها از حمایت گروه‌های محلی برخوردارند. اسناد عملیات‌های القاعده در سومالی در دهه 1990 نشان می‌دهند که این اقدامات، باعث شده که سومالی، محیطی نامهربان و مهمان ناپذیر و پرآشوب داشته باشد، شاید بیگانگان در جلب همکاری گروه‌های محلی موفق بوده باشند، اما بخش‌بندی گروه‌های اجتماعی و ماهیت ارتباطات اجتماعی در سومالی، می‌تواند ظرفیت افزایش تأثیر آن‌ها را در این منطقه محدود کند؛ این مطلب باعث شده است که تانزانیا و کنیا در رشد و توسعه شبکه‌های تروریستی، اثرگذارتر از سومالی باشند، حتی اگر سومالی هم پناه گاهی برای عده‌ای از این عناصر خارجی به حساب آید. (21)

1-1. نظارت ضعیف و دولت‌های فروپاشیده

دولت‌های ضعیف و بی نظمی‌های سیاسی و اجتماعی در سرتاسر منطقه، محیطی را به وجود آورده است که ساختارهای قدرت غیررسمی رشد می‌کنند. جنوب سومالی از زمان سرنگونی دیکتاتوری محمد زیاد باره در سال 1991، تبدیل به متزلزل‌ترین و ناامن‌ترین بخش سومالی شده است. نظارت به وسیله فرماندهان و سرکردگان قبیله‌ای اعمال می‌شد تا زمانی که «اتحادیه محاکم اسلامی» (22) در ژوئن 2006، کنترل موگادیشو را بعد از شکست دادن رقیب خویش «جمعیت اتحاد برای ترمیم کشور و ایجاد صلح» (23) به دست گرفت (24)، بلافاصله پس از این شکست، حمله اتیوپیایی‌ها، دولت اتحادیه محاکم اسلامی را در دسامبر 2006 سرنگون کرد و دولت فدرال انتقالی سومالی (25) را در موگادیشو بر سر کار آورد، این دولت تحت حمایت و پشتیبانی ایالات متحده، اتیوپی و دیگر حکومت‌های منطقه‌ای است. (26)
سیاست اتیوپی درباره اتحادیه محاکم اسلامی، متاثر از نگرانی آن‌ها درباره‌ی شکل‌گیری سومالی متحد، تحت رهبری یک حکومت قدرتمند بود، حکومتی که آدیس‌آبابا معتقد بود که در خصوص اُگادن (27) خیالاتی را دارد و تمایل دارد که این منطقه را به قلمرو خود بازگرداند؛ علاوه بر این، نگرانی دیگری وجود دارد که القاعده بتواند پایگاهی را در قلمرو تحت کنترل اتحادیه محاکم اسلامی، ایجاد کند؛ البته مداخله گروه‌های متعدد خارجی در سومالی، که با برنامه‌های مختلف صورت گرفته است، نتیجه فقدان حکومت برای مدت طولانی، علت جانبی برای تداوم نبودِ حکومت است.

2-1. مراکز موازی و در عرض قدرت

یکی از چالش‌های مهم در منطقه شاخ آفریقا، قدرت‌های موازی در قالب قبایل، گروه‌های شبه نظامی و شورشی، جنبش‌های جهادی و شبکه‌های جرم و جنایت است. در دارفور دو گروه شورشی در مقابل حکومت سودان برخاستند:
1- ارتش آزادی بخش سودان (28)، که از سوی گروه‌های قوم‌گرای فور و زغوه حمایت می‌شدند؛ 2- جنبش عدالت و برابری (29) که از سوی زغوه رهبری می‌شد و حامی دیدگاه اسلام سیاسی بود. جنبش عدالت و آزادی بعد از عزل الترابی از قدرت (30)، به لحاظ سیاسی به حاشیه رانده شده بودند. این گروه از سوی رییس جمهور چاد، ادریس دبی (31) حمایت و پشتیبانی می‌شود. جنبش عدالت و آزادی، دولت خارطوم را متهم می‌کرد که در کشور به نفع عرب‌ها، تبعیض قائل می‌شود. هم‌چنین این گروه درخواست بن لادن، «آمادگی برای جنگ صلیبی در برابر مهاجمان غرب سودان»، را رد کرد؛ زیرا نظر آن‌ها، خطر واقعی از جانب خارطوم است، که دولت مسلمانی است که دیگر مسلمانان را می‌کَشد. (32)
سهم شبکه‌های جرم و جنایت در ناامنی و رانت‌خواری در منطقه شرق آفریقا دارای اهمیت است. آن‌ها همه جا حضور دارند، و از فساد و بی قانونی شایع در سرتاسر این منطقه، بیشترین استفاده را می‌کنند. خلیج عدن و آب‌های اطراف شاخ آفریقا، در این میان، مستعدترین مکان‌ها برای دزدی دریایی است. دزدان دریایی تسلیحات نظامی فراوانی در اختیار دارند و هرگونه جنایتی از جمله: چپاول، گروگان گیری و ربودن کشتی‌ها از آن‌ها سرمی‌زند. (33) اعضای گروه‌های سازمان یافته‌ی جرم و جنایت، تنها از میان مردم بومی نیستند، بلکه ارتباطاتی در سراسر این منطقه دارند. گروه‌های بزه کار غرب آفریقا، نظیر: تبعیدی‌های اهل نیجریه، لیبی و غنا نیز در این منطقه حضور قدرت‎‌‌مندی دارند.

3-1. مجاورت با عربستان

شرق آفریقا و عربستان به لحاظ جغرافیایی، مذهبی و ارتباط دو سویه طولانی و مداوم، به یکدیگر مربوط هستند؛ شرق آفریقا از اولین مناطق آفریقا بود که تحت تأثیر جنبش وهابیت قرار گرفت. این منطقه از دهه 1960 مورد توجه عربستان سعودی قرار گرفت و دولت مردان این کشور، در راستای تبلیغ آیین ضالّه‌ی وهابیت، توجه خاصی به کشورهای اوگاندا، تانزانیا و کنیا مبذول داشتند.
این سیاست در دهه 1970 با شدت بیشتری ادامه یافت و پس از تحریم نفتی اسرائیل از سوی اعراب، در سال 1975 که به افزایش سرسام‌آور قیمت نفت منجر گردید، مبلغان وهابی نیز فعالیت‌های تبلیغی خود را در کشورهای گوناگون قاره آفریقا و از جمله شرق آفریقا شدت داده، اقدام به برنامه‌ریزی‌های جدیدی کردند. استراتژی عربستان در آن دوره، اعطای بیش از 3 هزار بورسیه تحصیلی دانشگاه‌های عربستان سعودی به مسلمانان کشورهای کنیا، تانزانیا و اوگاندا بود. در واقع، دولت عربستان در آن مقطع زمانی، در تلاش بود تا نسل جدیدی از روحانیان وابسته به خود را که در دانشگاه‌های این کشور، به ویژه دانشگاه مدینه، تحصیل کرده‌اند، در رأس جماعات اسلامی این کشورها قرار داده و موقعیتش را در شرق آفریقا هر چه بیشتر مستحکم سازد. این امر، پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و معرفی مذهب تشیع به مسلمانان این قاره به عنوان مکتبی پویا و انقلابی هر چه بیشتر شدت گرفت و از آن زمان، مبارزه با افکار و اندیشه‌های شیعی در رأس برنامه‌های وهابیان قرار گرفت. (34)
اقدامات تبلیغی عربستان در دهه‌های هفتاد و هشتاد، با موجی از خشونت و افراطی‌گری علیه مسلمان شرق آفریقا همراه بود و مبلغان با بدعت و کفرآمیز خواندن بسیاری از اعمال عبادی پیروان اسلام در کشورهای آفریقا، حملات تبلیغاتی شدیدی را علیه شیعیان از یک سو و پیروان طریقت‌های متصوفه از سوی دیگر آغاز کردند. این انتقادهای شدید که مبانی اقتصادی مسلمانان این کشورها را مورد شک قرار می‌داد، با عکس العمل تند رهبران مسلمان کشورهای مزبور مواجه شد و چند مرتبه در درگیری‌هایی خشن بین دو طرف، برخی از مسلمانان در تانزانیا و کنیا کشته و زخمی شدند، این در شرایطی بود که تفکر شیعی به آرامی در کشورهای گوناگون قاره آفریقا راه یافته و با استقبال مسلمانان این کشورها مواجه شده بود. تقابل اندیشه‌های خشن وهابی‌گری و افکار مطابق با فطرت پاک انسانی اهل بیت (علیهم السلام)، موجب شد که در این منطقه رهبران وهابی با اطلاع از تنفر عمیق عموم مسلمانان درباره‌ی آیین وهابیت، تلاش کنند تا با اقدامات خیریه و انسان دوستانه، نظیر ساخت مساجد و مدارس، حفر چاه‌های آب آشامیدنی در روستاها، ترمیم برخی از جاده‌های بین شهری، ساخت کلینیک و ... وجهه خود را بازیافته، و به صورت نرم به مقابله با تشیع و طریقت‌های متصوفه بپردازند. این استراتژی که پیوسته ادامه دارد و مبتنی بر سوءاستفاده از فقر مسلمانان این کشورهاست، شالوده اصلی سیاست تبلیغی عربستان در بیشتر کشورهای آفریقایی را تشکیل می‌دهد. این فعالیت‌ها از سوی سازمان‌های تبلیغاتی عربستان، به ویژه رابطه‌ی العالم الاسلامی، سازمان دهی می‌شود. اقداماتی نظیر:
* ساخت مدارس قرآنی و اسلامی در شهرها و روستاهای گوناگون این کشورها و اعطای کمک‌های مالی گسترده به مدارس قرآنی موجود؛
* احداث کلینیک‌های بهداشتی؛
* احداث اردوگاه‌های موقتی توزیع غذا، اجناس و کمک‌های دارویی در مناطق قحطی زده؛
* اعطای بورسیه تحصیلی دانشگاه‌های اوگاندا، تانزانیا و کنیا به دانش آموزان مسلمان؛
* توزیع بلیت‌های رایگان حج؛
* احداث مساجد در شهرها و روستاها؛
* حفر ده‌ها حلقه چاه آب آشامیدنی در شهرها و روستاهای کشورهای این منطقه؛
* پرداخت حقوق ثابت به مبلغان وهابی برای تبلیغ در مساجد این کشورها؛
* احداث ده‌ها باب واحد مسکونی برای شیخ‌های وابسته؛
* توزیع هزاران بسته مواد غذایی و خرما در ماه رمضان؛
* توزیع سالیانه هزاران جلد کتاب و مجله اسلامی چاپ عربستان در مساجد این کشورها؛
* پرداخت وام‌های بلاعوض یا اقساط درازمدت به شیخ‌های مسلمان؛
* تاسیس سازمان‌های اسلامی وابسته به خود در کشورهای شرق آفریقا؛
* تاسیس شبکه‌های رادیویی و تلویزیونی.
191161

سومالی: در چشم طوفان القاعده

اسلام، مذهب رسمی سومالی است و تقریباً همه‌ی جمعیت این کشور را مسلمانان سنی (شافعی) تشکیل می‌دهند. (35) علمای مصر، مورد احترام مردم این سرزمین هستند و «الازهر» جایگاه معنوی بالایی در سومالی دارد. تا دهه 1970 میلادی، جریان‌های سلفی در سومالی و شاخ آفریقا حضوری قابل توجه نداشتند، ولی سیاست مذهبی عربستان سعودی، به ویژه بعد از انقلاب ایران، موجب پایه‌گذاری کانون‌های سلفی در سومالی شد و دانشگاه‌های مذهبی و علوم دینی عربستان به جذب و آموزش جوانان آن کشور پرداختند.
ویژگی اسلام در سومالی، درآمیختگی شدید آن با سنت‌های محلی و مناسک مختلف است، از جمله: دوکو (اذکاری مناجات‌گونه که بعد از نماز در مسجد خوانده می‌شود)، مراسمات جذبه‌ای سیارو همراه با زیارت قبور اولیا (که به طور خاص صوفی‌ها آن را انجام می‌دهند). برگزار کردن جشن‌های موالید (در سال روز میلاد پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم). وهابی‌ها و سلفی‌ها با انجام این قبیل مناسک، به شدت مخالفند.
در دوران پیش از استعمار، دو منبع اصلی قانون در سومالی، قانون سنتی (حیر) و شرع اسلامی (شریعت) بود. هنگامی که این دو قانون با هم تضاد پیدا می‌کردند، غالباً قانون سنتی مقدم می‌گشت. در دوران استعمار، قانون‌های غربی معمول شد و این سه نظام قانونی در کنار یکدیگر، البته هر یک در حوزه‌های خاص خود، در سومالی اعمال می‌شد.
در این کشور پس از استقلال از استعمار ایتالیا، فرانسه و انگلستان در 1961 م، طی رفراندومی، حکومت پارلمانی براساس مدل حکومتی اروپا شکل گرفت؛ در 1969 م ارتش سومالی تحت رهبری ژنرال زیادباره از طریق کودتا، قدرت را در دست گرفتند؛ آن‌ها قدرت قانون‌گذاری و اجرایی را به شورای عالی انقلاب واگذار کردند که بیست عضو داشت و ریاست آن بر عهده زیادباره بود؛ این شورا خط‌مشی «سوسیالیسم» را دنبال می‌کرد که نشان دهنده وابستگی ایدئولوژیکی و اقتصادی به اتحاد جماهیر شوروی بود. حکومت سکولار زیادباره تلاش می‌کرد که اعمال قوانین شریعت را از میان بردارد. در ژانویه 1975، وی قانون جدیدی درباره‌ی خانواده وضع کرد که در قالب آن، زنان همانند مردان و به صورت مساوی ارث می‌بردند. برخی از علمای دینی معترض به این قانون، اعدام شدند. این اقدام، معترضان حکومت را ساکت کرد، ولی بسیاری از آن‌ها در سکوت، به مقاومت خود ادامه دادند.
البته صوفیه به لحاظ تاریخی در سومالی نفوذ فراوانی داشتند، همان گونه که در کل قاره آفریقا صاحب نفوذ بودند، اما در نیمه دوم قرن بیستم، تأثیر سیاسی آن‌ها به طور قابل توجهی کاهش یافت. با این حال، این طرز تفکر، هم چنان جزئی از شاکله مذهبی سومالی باقی ماند، اما در عین حال، دیگر نمی‌توان آن را یکی از جریان‌های سازمان یافته و تأثیرگذار به شمار آورد. سه طریقت عمده صوفیه در سومالی، قادریه، قدیمی‌ترین طریقت، احمدیه و شاذلیه است. رفاعیه نیز به عنوان یکی از شاخه‌های قادریه در میان اعراب ساکن موگادیشو رواج دارد.
تا این اواخر، فرقه وهابی در سومالی کاملاً ناشناخته بود. به مجرد این که سومالیایی‌ها برای به دست آوردن کار، به خاورمیانه مهاجرت کردند، با وهابیت آشنا شدند و در بازگشت به سومالی، دیدگاه‌ها و نظرات آنان را با خود به همراه آوردند و جنبش‌های مخفی متعددی را ایجاد کردند، از جمله این جنبش‌ها حرکتی نزدیک به وهابیت بود که بعدها به نام «اتحادیه محاکم اسلامی» شناخته شد. این جنبش با تکیه بر شریعت اسلامی، به مخالفت با حکومت زیادباره پرداخت، کسی که نگاه سوسیالیستی وی از سوی اعضای جنبش اتحادیه محاکم اسلامی، نگرشی اجنبی و غیراسلامی به حساب می‌آمد. (36)
تفکرات افراطی و خشونت‌گرای جنبش‌های اسلامی در سومالی، باعث درگیری‌های وسیعی در طول دهه‌های گذشته شده بود. در دهه 1960 گروه‌هایی ملهم از جریان اخوان المسلمین ظهور کردند، ولی در دوران حکومت زیادباره فعالیتشان متوقف شد حرکة الاصلاح نمونه‌ای از جنبش‌های اسلام‌گرا است که در دهه 1970 ایجاد شد. تمرکز فعالیت‌های این گروه، روی تعلیم و آموزش بود. بیشتر نیروهای این جریان، در دانشگاه موگادیشو و دیگر موسسات آموزشی سومالی حضور داشتند. در یکی از شبکه‌های رسمی غیرانتفاعی این جنبش در سومالی، بیش از 100 مدرسه با 100000 دانش آموز (یک سوم آن‌ها دختر بودند) در موگادیشو و نیز دیگر شهرهای سومالی بود که در قالب آن، بیش از 1700 معلم و 500 نفر پرسنل خدماتی مشغول به کار بودند.
در حالی که الإصلاح ادعا می‌کرد که حامی اصول و مبانی دموکراتیک و کثرت‌گرایانه است، عده‌ای در این که الإصلاح، ملتزم به میانه‌روی و اعتدال باشد، تردید داشتند به عنوان مثال، مسئول یکی از سازمان‌های بین المللی در نایروبی فاش کرد که جریان اصلاح از جبهه اسلامی ملی حسن الترابی (37)، نظریه‌پرداز اسلام گرای اهل کشور سودان، ریشه می‌گیرد؛ همین منبع اشاره می‌کند که در نخستین دیداری که بین نمایندگان حکومت فدرال انتقالی سومالی و اتحادیه محاکم اسلامی در ژوئن 2006 م در خارطوم برگزار شد، تقریباً تمام اعضای هیأتی که به نمایندگی اتحادیه محاکم اسلام فرستاده شده بودند، در جنبش الإصلاح عضویت داشتند. این منبع درباره‌ی وجود هماهنگی میان اسلام‌گرایان مسلح و همین طور اسلام‌گرایانی که تمایلی به اعمال خشونت نداشتند، شبهه داشت و این تردید وقتی شدت می‌گرفت که الاصلاح خدمات اجتماعی را ارائه می‌داد و عناصر اتحادیه محاکم اسلامی و یا الاتحادالاسلامی شاخه‌ای نظامی تشکیل داده بودند. (38)
تا زمان خیزش عناصر تندرو مرتبط با جنبش اتحادیه محاکم اسلامی در سال 2006، خشونت در شاخ آفریقا در عملیات جنبش الاتحادالاسلامی خلاصه شد. اوج فعالیت‌های این جنبش، در دهه‌های 1980 و 1990 بود. این گروه در اوایل دهه 1980 و در نتیجه ادغام چندین گروه سلفی طرفدار اتحاد و مخالف با حکومت دیکتاتوری زیادباره شکل گرفت و این که آیا در طول این دوره، جنبش الاتحادالاسلامی با القاعده رابطه‌ای داشته است یا نه، در‌ هاله‌ای از ابهام قرار دارد، هر چند این باور وجود دارد که القاعده هم به لحاظ مالی و هم آموزش‌های نظامی، از این جنبش حمایت می‌کرده است.
الاتحادالاسلامی در اوایل دهه 1990 و در پی سرنگونی حکومت زیادباره قدرت گرفت، به طوری که تا پایان همین دهه بخش قابل توجهی از مردم سومالی و بومی‌ها از طرفداران آن بودند. الاتحادالاسلامی بخش زیادی از هوادارانش را با وعده کار و دادن خدمات اجتماعی جذب کرده بود. این وعده‌ها در موقعیتی به این افراد داده شده که آن‌ها درباره تشکیل یک حکومت واقعی در کشورشان کاملاً ناامید بودند. الاتحاد اسلامی موفق شد جایگاه خود را با بهره‌گیری از دو عامل مستحکم کند: نخست برقراری ارتباط با بازرگانان موفق سومالی و دوم سرمایه‌گذاری در نظام بانکدرای، صادرات و واردات با تأکید بر حوزه ارتباطات و آموزش‌های دینی.
این جنبش به تدریج به خشونت روی آورد و پایگاه اصلی عملیات‌هایش را در پانتلند قرار داد. شاخه‌ای از الاتحاد الاسلامی که در ابتدا رابطه خود را با این گروه مخفی می‌کرد، کنترل بوساسو، بندر اصلی پانتلند را در بهار 1991 به دست گرفت. این شاخه از الاتحادالاسلامی پیش از آن به وسیله نیروهای وفادار به جنگ سالار مگادیشو، یعنی محمد فرح عیدید (39)، از جنوب سومالی بیرون رانده شده بودند. استقرار آن‌ها در پانتلند، به تدریج کنترل دیگر بندرها و امکانات موجود را به دست گرفت و از درآمد این بنادر برای خرید اسلحه، استخدام نیروی نظامی و هم چنین فراخوانی نیروهای وفادار خود از دیگر بخش‌های سومالی و نیز از مناطق دوردست، برای پیوستن به نیروهای نظامی مستقر در سومالی استفاده کرد.
وقوع یک شورش در بوساسو، الاتحادالاسلامی را از اصلی‌ترین منبع درآمد خود، بی بهره کرد و به تدریج قدرت این جنبش کاهش یافت تا جایی که آن‌ها به شهر بندری لاس قوری واقع در سومالی‌لند عقب نشینی کردند. بعد از آن یوسف، یکی از بزرگان قبیله درود که روی پانتلند تسلط داشتند، به برخی از اعضای قبیله اصلی پانتلند اجازه داد که به پانتلند بازگردند، البته به شرطی که دیگر کارهای سیاسی نکنند و با الاتحادالاسلامی همکاری کنند. این افراد دارای قدرت و نفوذ اقتصادی بودند و به واسطه نیاز به امکانات آموزشی و خدمات اجتماعی، بار دیگر به درون قبیله فراخوانده شدند. (40)
در اواسط دهه 1990، بعد از این که نیروهای اتیوپیایی خسارات سنگینی را به گروه الاتحادالاسلامی وارد کردند، این گروه تقریباً از میان رفت، اما برخی از اعضای آن به عضویت اتحادیه محاکم اسلامی درآمدند. اتحادیه محاکم در تابستان 2006 کنترل موگادیشو را به دست گرفت. بنابر گزارشات رسیده، در اواسط سال 2006 شیخ علی وارسامه، بنیان‌گذار الاتحادالاسلامی، که پایگاهی را در بورعو واقع در سومالی‌لند برای خود ایجاد کرده بود، مبلغی مبالغ بر 250000 دلار برای کمک به اتحادیه محاکم اختصاص داد. (41)

مروری بر اتحادیه محاکم اسلامی به عنوان جنبش افراطی

اولین محکمه اسلامی در سال 1993 در موگادیشو و در ناحیه مدینه، به وسیله‌ی شیخ علی ذیر تاسیس شد. این دادگاه‌ها همگی عبارت «اسلامی» را بر خود داشتند، ولی هیچ یک را نمی‌شد جایگزین دیگری کرد و کنترل آن‌ها نیز روی نواحی محدودی بود. از آنجایی که خدمات و نیز حکمرانی این محاکم، مختص قبیله و یا خاندانی بود که کنترل آن را به عهده داشت، اتحادیه‌ای نه چندان منسجم از این محاکم شکل گرفت. دومین محکمه در شمال موگادیشو به دست خاندان ابگال ایجاد شد. این محکمه به واسطه احکام تنبیهی خشن و سخت‌گیرانه‌ای که صادر می‌کرد- از جمله قطع کردن دست- بعدها مورد نفرت مردم قرار گرفت.
موفقیت‌های ابتدایی این محاکم، باعث شد که دیگر خاندان‌ها نیز به تقلید از آن‌ها برای خود محکمه تشکیل دهند. در سال 1996 خاندان‌ هاوادل محکمه‌ای را در بلدوین، هجران (42)، واقع در شمال سومالی، تشکیل داد. شیخ حسن ظاهراویس در سال 1998 دو محکمه تأسیس کرد که یکی از آن‌ها در افکاهالان واقع در موگادیشو و دیگری در مرکا در جنوب سومالی قرار داشت. برخی از این‌ها از طرف عده‌ای از بازرگانان حمایت می‌شدند و برای خود، نیرویی شبه نظامی ایجاد کردند که نیرویی منسجم به شمار می‌آمد و در حفظ ثبات منطقه‌ی تحت کنترل محکمه، نقش مهمی داشت.
با افزایش تعداد محکمه‌ها، مجمعی به نام شورای اجرای شریعت با 63 عضو تأسیس شد که ریاست آن به عهده شیخ علی ذیر بود و شیخ حسن ظاهر دبیر کل آن بود. در سال 2004، شورای دیگری با عضویت ده دادگاه شکل گرفت که شیخ شریف شیخ احمد به ریاست آن انتخاب شد.

جنبش الشباب، شاخه نظامی اتحادیه محاکم اسلامی

الاتحادالاسلامی و اتحادیه محاکم اسلامی دو سازمان جدا از هم بودند، اما دایره نفوذ اتحادیه محاکم اسلامی تا حدودی از الاتحادالاسلامی فراتر رفت. بخش اعظم ویژگی‌های فکری و نیز اهداف اتحادیه محاکم با جنبش الاتحادالاسلامی مشترک بود. (43) برخی از رهبران کلیدی مرتبط با شاخه‌های افراطی اتحادیه محاکم، ریشه در گروه الاتحادالاسلامی داشتند. این عناصر افراطی اتحادیه محاکم، که رهبری آن به عهده قائم مقام دبیر کل، شیخ حسن ظاهراویس بود، این توانایی را داشتند که سیستم امنیتی اتحادیه محاکم اسلامی را کنترل و هدایت کنند. ابزار اصلی افراط گرایی در اتحادیه محاکم، الشباب بود، شاخه جوانان اتحادیه محاکم اسلامی، که رهبری آن به عهده دست پروده اویس، عدنان حشی ایرو، بود. ایرو که در حمله هوایی نیروهای ایالات متحده در 2008 م کشته شد، یکی از اعضای شاخه ایر از خاندان حبر قدیرِ‌ هاویه (44) بود. وی هیچگونه آموزش دینی و مذهبی ندیده بدو و در این زمینه نیز اجازه نامه و یا گواهی‌نامه‌ای نداشت، اما این گمان وجود دارد که دوره آموزش‌های نظامی را پیش از سال 2001 در افغانستان گذرانده باشد. وی به عنوان فرمانده نظامی محکمه افکاهالان منصوب شده بود. وی عامل بی حرمتی به قبرستان ایتالیایی‌ها واقع در موگادیشو بود. هم چنین عده‌ای بر این باورند که ایرو در برخی از قتل‌ها، از جمله: کشتار کارگران خارجی مشغول به کار در سومالی‌لند نیز دست داشته‌ است، هر چند وی در دسامبر 2006 م از سوی دادگاه آن جا به دلیل نداشتن مدارک تبرئه شد. درباره این که آیا وی در قتل فعال برجسته صلح، عبدالقادر یحیی علی در جولای 2005 در موگادیشو نیز دست داشته است یا نه، تردید وجود دارد.
بسیاری از ناظران، جنبش «الشباب المجاهدون» را یکی از شاخه‌های القاعده می‌دانند؛ بررسی اظهارات برخی از سران این جنبش، وجود چنین رابطه‌ای را تأیید می‌کند. شیخ محمد فؤاد شانغول یکی از ارکان این جنبش در مصاحبه‌ای با شبکه فرانس پرس گفت: تصمیم گرفته‌ایم در سراسر منطقه شاخ و شرق آفریقا اعلام جهاد کنیم و هدف از این اقدام، آزاد کردن جوامع اسلامی و نیز مرتبط کردن جهادمان با جریان جهاد جهانی است که القاعده و اسامه بن لادن آن را رهبری می‌کند. مختارروغو، سخن‌گوی رسمی القاعده، در مصاحبه‌ای که در اواخر سال 2009 با شبکه الجزیره انجام داد، در پاسخ به سؤالی درباره رابطه الشباب و سازمان القاعده گفت: رابطه ما با آن‌ها به مانند رابطه یک مسلمان با برادر مسلمانش است و مبنای عقیده مسلمان دوستی و دشمنی است؛ این که از کفار دوری کنی و با همه مسلمانان دوستی کنی، گاهی اوقات روی شبکه اینترنت، نکاتی را به عنوان مشاوره برای ما می‌فرستند که از آن‌ها بسیار بهره می‌بریم و یا نامه‌هایی را با استفاده از اینترنت برای ما ارسال می‌کنند که از دیدن آن پیام‌ها بسیار خوشحال می‌شویم. آخرین پیامی که برای ما فرستادند فایل صوتی است از طرف برادرمان ابویحیی اللیبی است. نمی‌توان گفت که ما رابطه‌ی نزدیکی داریم به طوری که آن‌ها جزئی از ما باشند یا ما جزئی از ایشان باشیم، این درست نیست، اما وقتی می‌بینیم که آن‌ها مسلمان هستند و با کفاری می‌جنگند که ما نیز با آن‌ها در جنگ هستیم، و هم‌چنین وقتی می‌بینیم که ایشان می‌خواهند شریعت خداوند در زمین پیاده شود، در می‌یابیم که آن‌ها از ما هستند و ما نیز از آن‌ها هستیم.
رهبران سازمان القاعده نیز پیام‌های متعددی را به جنش الشباب ارسال می‌کنند. از جمله مهم‌ترین آن‌ها پیامی است که ابویحیی اللیبی با عنوان «در سومالی، بدون اسلام هیچ امنیتی وجود ندارد» در ژوئن 2008 ارسال کرد، وی در این پیغام حکومت سومالی را مرتد خواند و از مجاهدان سومالی خواست که با این حکومت مبارزه کنند: به کمتر از یک دولت اسلامی مستقل که مشروعیت بین المللی را به رسمیت نمی‌شناسد و هم‌چنین قوانین موجود را قبول نمی‌کند، راضی نشوید. پیام دوم از جانب ایمن الظواهری ارسال شد که عنوان آن «از کابل تا موگادیشو» بود؛ وی در این پیام به شیخ شریف حمله کرده بود. الظواهری در این پیام، تسلط سازمان‌های اسلام‌گرا بر بخشهایی از سومالی را «گام‌هایی در راه پیروزی اسلام و بیرون راندن اشغال‌گران» دانسته بود. وی بازگشت شریف به سومالی را «تبانی و توطئه با اشغال‌گران صلیبی در جهت مبارزه با جهاد و تأسیس حکومتی گوش به فرمان آمریکایی‌ها و غیر ملتزم به اسلام» دانسته بود؛ الظواهری در این پیام الشباب را دعوت به مجاهده با، حکومت ساخته شده به دست آمریکا، کرد، همانگونه که پیش از آن، با اتیوپیایی‌ها و قبل‌تر از آن با جنگ سالارها جنگیده بودند. علاوه بر این اسامه بن لادن نیز در قالب پیامی، به الشباب گفت: روسای جمهوری مانند شیخ شریف در واقع نماینده دشمنان ما هستند، هرگز با چنین فردی پیمان نبندید، چون شیخ شریف این گونه رفتار می‌کند، سرنگون کردن حکومت و مبارزه با وی واجب است، جنگی که اکنون در سرزمین ما رخ داده است، جنگی است میان اسلام و صلیبیان دنیا. (45)
از جمله برجسته‌ترین رهبران جنبش الشباب عبارتند از:
احمد عبدی غودنی، نام مستعار وی مختار ابوالزبیر است. در حال حاضر رهبری این جنبش را به عهده دارد. وی متولد هرگیزا است و سال‌های آغازین عمر خود را در بادیه گذرانده است. وی بعد از گذراندن دوران ابتدایی تحصیل در سال 1988، به موگادیشو و سپس به جیبوتی و برای ادامه تحصیل، از آن جا به پاکستان رفت و در دانشگاه اسلامی اسلام آباد تحصیل کرد و از دانشکده اقتصاد این دانشگاه فارغ التحصیل شد. وی هوش بالایی دارد و بسیار متواضع کم حرف و درون‌گرا است. وی پس از دستگیری رهبر پیشین الشباب، سیدعبدالرحمن اسماعیل، که در اواسط سال 2007 در جیبوتی واقع شد، جانشین وی شد.
سیدعبدالرحمن اسماعیل عرالی، وی در موگادیشو به دنیا آمد و بخش اعظمی از دوران تحصیلش را در این شهر گذراند. وی در اواخر دهه هفتاد، برای ادامه تحصیل به پاکستان رفت، اما نتوانست تحصیلات خود را تمام کند. او بعد از حوادث 11 سپتامبر، در پیشاور دستگیر و بعد از آن آزاد شد. در سال 2006 وقتی به همراه شیخ احمد اسلام، که در حال حاضر از رهبران الحزب الاسلامی است، در فرودگاه نایروبی بود، بازداشت شد و این بار با میانجی‌گری تعدادی از سیاسیون کنیایی آزاد شد. وی بعدها هنگامی که برای شرکت در گردهمایی محاکم اسلامی در اوایل سال 2007 وارد جیبوتی شد، دستگیر و تسلیم مقامات ایالات متحده شد، سپس به زندان گوانتانامو فرستاده شد. بعدها آزاد شد و به سومالی بازگشت.
فؤاد محمد خلف معروف به فؤاد شونغلی در موگادیشو به دنیا آمد و دوران آغازین تحصیل را در همین شهر گذراند. وی بعد از این دوره، به عربستان سعودی رفت و چند سال بعد به سومالی بازگشت. بعد از سقوط حکومت سومالی به سوئد پناهنده شد و تا سال 2003 در این کشور زندگی کرد و بعد از آن به سومالی بازگشت و به گروه شباب المجاهدین پیوست.
مختار روبو علی معروف به ابومنصور؛ وی در بایدوا به دنیا آمد و در میان حلقه‌های درسی مساجد به تحصیل پرداخت، سپس به افغانستان رفت تا در جنگ بر ضد نیروهای ائتلاف که بعد از حوادث 11 سپتامبر با حکومت طالبان وارد جنگ شده بودند، شرکت کند. او از جمله علما و فقهای جنبش شباب به شمار می‌آید و در مواجهه با حوادث و رخدادهای سخت، بسیار انعطاف پذیر و واقع‌گرا و معتقد است که فعالیت‌های جنبش شباب باید منحصر در مرزهای سومالی باشد. (46)
دو تن دیگر از رهبران پیشین الاتحادالاسلامی که نقش مهمی در اتحادیه محاکم اسلامی داشتند، یوسف محمد زیاد و حسن عبدالله حرسی الترکی بودند. یوسف زیاد که به نام یوسف انذاعده (47) نیز مشهور بود، شخصی بود که گفته می‌شد مسلح کردن نیروهای نظامی اتحادیه محاکم به دست وی انجام شده است. سطح دانش وی از اسلام بسیار پایین بود، اما خود را، یک شیخ و هم چنین فرماندار منطقه شابل پایین سومالی قلمداد می‌کرد، وی به همراه اویس در حدود سال 2005 انتقال سلاح از اریتره را آغاز کردند. (48) به محض این که افراد اندکی به عنوان نیروی نظامی برای اتحادیه محاکم اسلامی فراهم شد، انذاعده به عنوان رییس شاخه نظامی اتحادیه محاکم اسلامی منصوب شد. (49) الترکی نیز که یکی از اهالی منطقه اگادن، واقع در اتیوپی بود، از رهبران پیشین الاتحادالاسلامی به شمار می‌آمد. وی با القاعده نیز روابطی داشت و بعدها به عنوان یکی از رهبران نظامی اتحادیه محاکم اسلامی در منطقه جُبه پایین، واقع در نزدیکی مرز کنیا، منصوب شد. (50)

نقش اتحادیه محاکم اسلامی در موگادیشو

اتحادیه محاکم اسلامی در موگادیشو و با حمایت بزرگان قبیله ‌هاویه و نیز حمایت بازرگانانی که امید داشتند با پیاده شدن قوانین اسلامی از سوی اتحادیه محاکم اسلامی، نظم در موگادیشو برقرار شود، به قدرت رسید. بعد از چهار ماه درگیری (فوریه تا می‌2006) اتحادیه محاکم اسلامی، جریان اتحاد برای بازگرداندن صلح و مبارزه با تروریسم را شکست داد. این جریان ائتلافی، متشکل از جنگ سالارن موگادیشو بود که از سوی ایالات متحده و برخی کشورهای شرق آفریقا، حمایت می‌شد.
اتحادیه محاکم اسلامی قول داده بود که امنیت را برقرار کند و همین مطلب، دلیل اصلی اقبال عمومی به سوی این جریان در روزهای نخست حکومت آن بود، حتی سومالیایی‌های سکولار که از دست اندازی و افراط جنگ سالاران خسته شده بودند نیز در ابتدا جذب این حرکت شدند. معمولاً هر کدام از دادگاه‌ها یک رئیس، یک معاون، چهار قاضی، یک شورای مشورتی متشکل از بزرگان و همین طور یک کمیته برای اداره درآمدهای مالی از محل برقراری جلسه دادگاه، اخذ جرایم و کنترل ایست‌های بازرسی واقع در مرزهای قلمرو آن دادگاه است. این دادگاه‌ها هم به پرونده‌های جنایی رسیدگی می‌کردند و هم به پرونده‌های مدنی و در این راه از نفوذ بزرگان قبایل استفاده می‌کردند تا هم برای خود نیروی نظامی ایجاد کنند و هم مکان‌هایی را برای بازداشت زندانیان فراهم کنند. تقریباً تمام محکمه‌ها در خود موگادیشو و هم چنین شهرهای اطراف متکی به خاندان‌ هاویه بودند.
بعد از گذشت دو یا سه ماه از حکومت اتحادیه محاکم اسلامی در موگادیشو، تنشی میان دو جریان اصلی و تندروی اتحادیه محاکم رخ داد. رهبر جریان اصلی با شیخ شریف احمد (یکی از اعضای خاندان ابگال از ‌هاویه) بود. وی در موگادیشو، لیبی و سودان تعلیم دیده بود و با گروه اهل السنة و الجماعة ارتباط داشت، این گروه انجمنی صوفی مسلک و سنتی بودند. وی پیش‌تر یکی از معاونان محمد ذیر، از جنگ سالاران عضو شورای آشتی و تجدید بنای سومالی بود، این شورا مورد حمایت اتیوپی بود و ائتلافی نه چندان منسجم از حدود 20 گروه سیاسی- نظامی قبیله‌ای بود. شیخ شریف در اواسط دهه 1990 با حسین عیدید- فرزند آخرین جنگ سالار موگادیشو، محمد عیدید- در فرآیند صلح سودِر (51) که مورد حمایت اتیوپی بود، همکاری داشت.
شیخ شریف در سال 2003 بعد از مشاجره‌ای که با محمد ذیر انجام داد، مجبور به ترک جوهر (52) شد و به موگادیشو رفت. در بازگشت به موگادیشو، وی محکمه سی سی را در ناحیه یاقشید، واقع در شمال موگادیشو، تشکیل داد. زمانی که اتحادیه محاکم اسلامی به قدرت رسید شیخ شریف به عنوان چهره‌ای میانه‌رو، دعوت به آشتی و گفت گو کرد، گرچه عناصر تندرو اتحادیه محاکم اسلامی به سرعت کنترل محاکم را به دست گرفتند. در ژوئن 2006 اتحادیه محاکم اسلامی عالی‌ترین دادگاه اسلامی سومالی شد که 93 عضو در شورای مرکزی آن حضور داشتند و ریاست آن به عهده اویس بود. این دادگاه سیاست‌های اصلی سومالی را تعیین می‌کرد. شیخ شریف با انتصاب به مقام ریاست کمیته اجرایی، تنزل درجه پیدا کرد. این کمیته، اجرا کننده دستورهای شورا بود. در این کمیته دو تن از علمای تندرو سلفی به عنوان جانشین برای شیخ شریف تعیین شدند. به این ترتیب با وجود این که عناصر تندرو تنها سه محکمه را اداره می‌کردند، اما عملا کنترل کل جنبش را در اختیار گرفتند. (53)
تکیه‌گاه نظامی جریان تندرو اتحادیه محاکم، جنبش الشباب بود، آن‌ها گروهی از جوانان متعصب سومالی بودند که توسط ایرو و با همکاری نیروهای نظامی خارجی، آموزش دیده و عقاید مذهبی و دینی به ایشان تلقین شده بود. (54) دیگر نیروهای نظامی اتحادیه محاکم، به اندازه الشباب به اتحادیه محاکم اسلامی متعهد و ملتزم نبودند. آن نیروها صرفاً جنگجویان قبیله‌ای بودند که برای اجرای احکام صادره از سوی محاکم پول دریافت می‌کردند. همان گونه که از نام این گروه پیداست بخش اعظم این گروه را جوانان و نوجوانانی تشکیل می‌دادند که در اواخر دهه دوم و یا اوایل دهه سوم عمر خود به سر می‌بردند، این جوانان در طی جنگ‌های داخلی رشد کرده بودند و عقاید اسلامی خشک و متعصبی داشتند و غالباً در خلاف جهت اهداف اتحادیه محاکم اسلامی عمل می‌کردند. الشباب نیرویی جایگزین قبیله به شمار می‌آمد اما در عوامل از تجربیات و دانسته‌های تمام قبایل استفاده می‌کردند.
افراط‌گرایی اتحادیه محاکم اسلامی و اِعمال سخت‌گیرانه شرع اسلامی از سوی این گروه- به گونه‌ای که به رسوم و ارزش‌های مرسوم و سنتی سومالی نیز بی اعتنا و حتی در پاره‌ای موارد آن‌ها را نقض می‌کرد- باعث شد که این گروه جایگاه خود را در میان مردم از دست بدهد. یکی از خبرنگاران زن غربی می‌گوید که هر بار می‌خواسته با یکی از رهبران اتحادیه محاکم اسلامی گفت و گو کند، مجبور می‌شده است خود را به طور کامل بپوشاند، تا جایی که در نهایت وی مجبور به پوشیدن یک عبا به همراه نقاب- حجابی برای صورت که تمام صورت را جز چشم‌ها می‌پوشاند- می‌شده است. اقدام اتحادیه محاکم اسلامی در ممنوع اعلام کردن خط- نوعی گیاه مخدر که در سرتاسر منطقه فرهنگی سومالی مصرف می‌شود- باعث تحریک مخالفت‌ها بر ضد این اتحادیه و در مواردی حتی موجب شورش و طغیان مردم شد.
اتحادیه محاکم اسلامی به واسطه اختلافات درونی و عدم محبوبیت به دلیل رفتار قهرآمیزی مبتنی بر دین، ضعیف شده بود، اما بی تدبیری آن‌ها در خصوص اتیوپی و متعاقب آن بروز درگیری، عامل اصلی سرنگونی این گروه بود. پس از این که اتحادیه محاکم اسلامی، موگادیشو را در اختیار گرفت، حوزه نفوذ خود را به سوی شمال و جنوب گسترش داد که این کار، حکومت انتقالی فدرال در بایدوا را تهدید می‌کرد. گفتگوهایی در خارطوم برای ایجاد توافق میان دولت فدرال انتقالی و اتحادیه محاکم اسلامی
برگزار شد، این مذاکرات مورد حمایت سازمان کشورهای عربی بود، اما به نتیجه‌ای نرسید و در آن، اتیوپی به سومالی حمله کرد. (55)
بعد از منحل شدن اتحادیه محاکم اسلامی، شیخ شریف به سوی مرزهای کنیا رفت و در 21 ژانویه 2007 خود را تسلیم مقامات کنیا کرد. وی بعدها به یمن و از آن جا به اریتره رفت و به گروهی پیوست که رهبری آن به عهده سخن‌گوی پیشین مجلس دولت فدرال انتقالی، یعنی شیخ حسن شیخ احمد بود.

پی‌نوشت‌ها:

1- پژوهشگر موسسه دارالاعلام لمدرسة اهل البیت.
2- طبق منابع القاعده، استراتژی القاعده، که انتظار داشت بین سال‌های 2000 و 2020 بدان دست یابد، شامل چند مرحله می‌شود. این اهداف عبارتند از «بیدار کردن » ملت مسلمان؛ سرنگون کردن رژیم‌های «مرتد» در جهان اسلام؛ برقرار کردن مجدد نظام خلافت؛ و پیروزی جهانی در برابر رژیم‌های کافر و بی ایمان. القاعده برای دست‌یابی به این اهداف، به دنبال ترکیب کردن گروه‌های تندرو اسلام‌گرای محلی و تبدیل حرکت این جنبش‌ها به یک جنبش جهانی است.
3-David Shin Al-Qaeda in East Africa and the Horn. 49.
4- او که در کشورهای عربی به محمد سیاد بری مشهور است از سال 1969 تا 1991 م رئیس جمهور سومالی بوده است. (متولد 6 اکتبر 1919- متوفی 2 ژانویه 1995)
5- اگادن منطقه‌ای واقع در اتیوپی است که بخشی از منطقه سومالیایی نشین این کشور است. به لحاظ تاریخی در پاره‌ای از موارد، اگادن به نام سومالی لند حبشی شناخته می‌شد. ساکنین اگادن از اقوام سومالیایی و مسلمان هستند.
6- Angel Rebasa, Radical Islam in East Africa
7- ابوعبیده البنشیری در می‌1950 در قاهره به دنیا آمد و به عنوان نیروی پلیس در قاهره مشغول به کار شد. وی بعد از آن به افغانستان رفت و مبارزه بر ضد شوروی را در این کشور آغاز کرد، در افغانستان وی در کنار احمد شاه مسعود جنگید. برادر وی در جریان ترور انور سادات نقش مهمی داشت. بعدها ایمن الظواهر که در آن زمان رهبر جهاد اسلامی مصر بود، وی را با اسامه بن لادن آشنا کرد و بن لادن نیز وی را به عنوان فرمانده اعراب افغان منصوب کرد. معاون البنشیری در این سمت، محمد عاطف بود. وی به همراه اسامه بن لادن، ممدوح محمود سلیم و عده‌ای دیگر در جلسه تاسیس القاعده حاضر بود.
8- البنشیری مسافر قایق بوکرا- موانزا (Bukova- Mwanza) بود که به همراه 480 مسافر دیگر واژگون شد.
Gunaratna, Rohan, Inside Al Qaeda: Global Network of Terror, 26
9- Angel Rebasa, Radical Islam in East Africa. 2.
10- جریان بزرگ‌ترین جزیره شمال آفریقا، واقع در نزدیکی خلیج قابس و ساحل تونس است. این منطقه از اندک مناطق تونس است که هنوز صحبت به زبان بربر در آن رواج دارد.
11- Moshe Terdman, "Factors Facilitating the Rise of Radical Islamism and Terrorism in Sub-Saharan Africa, "vol.1.No.1
12-همان
13- بنگرید به سایت ایشان www.islamtape.com/ali.php
14-SITE Intelligence Group. "jihad Against the Hateful christian Ethiopia" by Sheikh Hamed al- Ali
15-«پیام صوتی از جانب دکتر أیمن الظواهری خطاب به مسلمانان «عازم شوید و از برادران خود در سومالی حمایت کنید» ژانویه 2007 هر چند بافت جمعیتی اتیوپی متشکل از دو قشر مسیحیان و مسلمانان است، ولی به لحاظ تاریخی میان پیروان و طرفداران این دو گروه مذهبی، دشمنی اندکی وجود داشته است. با این حال القاعده حمله و هجوم به سومالی- کشوری مسلمان که به وسیله نیروهای حکومتی غیرمسلمان اداره می‌شود را به عنوان ایجاد شرایط برای شروع یک جهاد نشان داد.
16- دارفور به معنای خانه فور منطقه‌ای است در غرب سودان که با لیبی و چاد مرز مشترک دارد. این منطقه به سه بخش فدرال تقسیم می‌شود: شمال دارفور، غرب دارفور و جنوب دارفور.
17-Angel Rebasa, Radical Islam in East Africa,4
18-Angel Rebasa, Radical Islam in East Africa,RAND Corporation 5
19- فاضل عبدالله محمد که در حال حاضر تحت تعقیب نیروهای اطلاعاتی کنیاست، در سال 1992 و در نبرد سنگین ژنرال فرح عیدید، با آمریکایی‌های موگادیشو که به سرنگونی دو هلیکوپتر آمریکا و کشته شدن هجده تفنگ دار ایالات متحده منجر شد، به طور مشخص شرکت داشت.
20-Angel Rebasa, Radical Islam in East Africa,7
21-Angel Rebasa, Radical Islam in East Africa,8
22- معرفی این جنبش مسلمان افراطی که متهم به نمایندگی تفکر القاعده است، در ادامه صورت خواهد گرفت.
23-the Alliance for the Restoration of Peace and Counter-Terrorism-(ARPCT)
24- این جمعیت مجموعه‌ای از فرماندهان قبیله‌ای موگادیشو و کارگزاران قدرت بود، که آمریکا و برخی از دولت‌های منطقه، حامی و پشتیبان آن‌ها بودند.
25- Somali transitional Federal Government (TFG)
26-Angel Rebasa, Radical Islam in East Africa,2
27-اگادن منطقه‌ای کم جمعیت در شرق اتیوپی است، که قومی از مردمان سومالی در آن جا سکونت دارند.
28- جنبش یا ارتش آزادی سودان یا Sudan Liberation Movement/Sudan Liberation Army (SLM or ISLA) اتحادی ضعیف میان گروه‌های شورشی بود که به مبارزه با شبه نظامیان جنجاوید پرداخته بودند. این جنبش مورد حمایت اریتره بود.
29- the Justice and Equality Movement (JEM)
30- دلیل این برکناری، درگیری الترابی با رئیس جمهور، عمر البشیر بود.
31- ادریس دبی یا idriss Déby متولد 1952، رئیس جمهور چاد و رهبر جنبش میهنی نجات است. در 2 دسامبر 1990ف نیروهای دبی بدون هیچ‌گونه مقاومتی وارد پایتخت چاد، انجامنا، شدند. بعد از سه ماه حکومت موقت، در 28 فوریه 1991 طی حکمی وی به عنوان رئیس جمهور چاد منصوب شد. دبی در سال 1996 و 2001 نیز مجدداً به ریاست جمهوری چاد برگزیده شد. اما با ناظران بین المللی روند انتخابات را مغشوش دانسته‌اند. در ژوئن 2005، همه پرسی برگزار شد که در نتیجه آن، محدودیت دو دوره ریاست جمهوری برداشته شد. این همه پرسی به دبی اجازه می‌داد که مجدداً در انتخابات شرکت کند.
32- Moshe Terdman "darfur Peace Agreement: Will iT Last?" , Vol. 1. No. 1. May
33-for an overview of the challenge posed by piracy today. see peter chalk the maritime Dimensions of international security: terrorism piracy and challenges for the united states.
34- بنگرید: المملکة العربیة السعودیة فی ماه عام، گروهی از نویسندگان سراسر کتاب.
35-Timothy L.Gall,ed. Worldmark Encyclopedia of Culture & Daily Life :Vol. 1-Africa, p.386
36--Angel Rebasa, Radical Islam in East Africa,30
37- دکتر حسن عبدالله الترابی از رهبران معتدل جنبش‌های اسلامی در آفریقا است. وی در 1932 م در کسلا، شهری واقع در شرق سودان و نزدیک مرز اریتره در خانواده‌ای دارای علم و دیانت به دنیا آمد. پدر وی یکی از مشهورترین قضات زمان خود بود. وی در جریان بیداری اسلامی در سودان و نیز تثبیت شرع اسلامی به عنوان قانون نقش قابل توجهی داشت. وی با گروه‌های اسلامی متعددی همکاری داشت که از جمله آنها می‌توان به جبهة المیثاق الاسلامیة اشاره کرد که یکی از شاخه‌های جماعت اخوان المسلمین در سودان بود. وی با دو جریان الانصار و الختمیة نیز همکاری داشت. در سال 1969 وقتی جعفر النمیری به ریاست جمهوری سودان رسید اعضای جبهه میثاق را به زندان انداخت که حسن الترابی نیز در این بین 7 سال را در زندان گذراند. در طی دهه هفتاد وی سه بار به زندان افتاد اما با این وجود از تصمیم جعفر النمیری مبنی بر اجرای قوانین شرع که در سال 1983 اتخاذ شد حمایت کرد. وی در سال 1986 و پس از سقوط حکومت النمیری جبهه القومیة الاسلامیة را تاسیس کرد حسن الترابی در سال 1991 و در دوران حکومت عمر البشیر اقدام به تشکیل یک کنفرانس عربی اسلامی کرد که قریب به 45 نماینده از کشورهای عربی و اسلامی در آن حضور داشتند که بسیاری از این نمایندگان با دولت‌هایشان اختلاف داشتند. وی با حکومت بشیر بر سر مسایلی از جمله شوراها، آزادی بیان و انتخاب فرماندهان و تعیین نخست وزیر اختلاف نظر داشت. عمر البشیر انتخاب نخست وزیر را حق قانونی خود می‌دانست. وی در سال 2001م به خاطر آنکه حزبش تفاهم نامه‌ای با جنبش آزادی بخش ملی به امضا رسانده بود به زندان افتاد. وی بار دیگر در سال 2004 نیز به اتهام تلاش برای براندازی بازداشت شد. حسن الترابی دیدگاه‌های فقهی متمایز و بحث برانگیزی دارد که از جمله جدیدترین این آراء فقهی فتوای وی در خصوص جواز امامت زن بر مرد در نماز جماعت است.
38-Angel Rebasa, Radical Islam in East Africa,32,33
39- محمد فرح عیدید (1934 تا 1 آگوست 1996) یکی از سیاستمداران سومالیایی و رهبر قبیله هبر جدیر بود. وی مانعی بود بر سر راه ارائه کمک‌های انسان دوستان بین المللی برای مقابله با قحطی در سومالی در اوایل دهه 1990 و نیز کسی بود که با حضور نیروهای سازمان ملل و ایالات متحده در سومالی مخالف بود.
40- Kenneth J. Menkhaus. "Political Islam in Somalia " Vol. 9, No. 1.
41-Angel Rebasa, Radical Islam in East Africa56
42- هجران منطقه‌ای واقع در مرکز سومالی که پایتخت آن بلدوین است. این منطقه هم مرز با اتیوپی و در همسایگی گالگودود، شابیلاها، بی و بکول قرار دارد.
43- Sunguta West, "Somalia" s ICU and Its Roots in Al-ittihad al-Islami" . Vol., No. 15
44- قبیله‌ هاویه یا hawiye یکی از قبایل سومالی است. اعضای این قبیله بیشتر در مناطق مرکزی و جنوبی سومالی ساکن هستند و تعداد اندکی نیز در کنیا و اتیوپی نیز زندگی می‌کنند. طبق برخی منابع بزرگترین قبیله سومالی‌ هاویه است.
45-الحرکات الاسلامیه فی الوطن العربی، ج2، ص 1567.
46-الحرکات الاسلامیه فی الوطن العربی، ج2، ص 1572.
47-yusuf indha" adde
48-Sunguta West, "Somalia" s ICU and Its Roots in al-ittihad al-Islami" vol 4no15
49- Michael A. Williams, "An Interim Agreement Gives Islamists an Edga in Somalia"
50-Angel Rebasa, Radical Islam in East Africa 58
51- سودر - Sodere- یکی از شهرهای دارای چشمه‌های آب معدنی واقع در منطقه ارومیا اتیوپی است. این شهر تقریباً در فاصله 25 کیلومتری اداما و حدوداً 100 کیلومتری آدیس آبابا قرار دارد.
52- جوهر- jowhar- شهری واقع در 90 کیلومتری شمال موگادیشو است به عنوان بخشی از توافق سال 2004 حکومت فدرال انتقالی این شهر به همراه بایدوا پایتخت مشترک جدید حکومت شد. تداوم درگیری روند سازش و صلح را به خطر انداخته بود اما در جولای 2005 رییس جمهور حکومت انتقالی عبدالله یوسف از بوساسو به این شهر وارد شد تا روند صلح را به پیش ببرد.
53- Angel Rebasa, Radical Islam in East Africa. 61
54- درباره اینکه این عناصر خارجی نیروهای القاعده بوده‌اند یا صرفا جنگجویانی خارجی تردید وجود دارد.
55-رباسا، انگل، اسلام تندرو در شرق آفریقا، ص 63.

منابع تحقیق :
1- بکر، سیدعبدالحمید، الاقلیات المسلمه فی افریقیا، اداره الصحافه برابطه العالم الاسلامی، مکه 1405 ق.
2- عرب احمدی، امیربهرام، اسلام در شرق آفریقا، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1391 ش.
3- عماد، عبدالغنی، الحرکات الاسلامیة فی الوطن العربی، مرکز الدراسات الوحدة العربیة، بیروت 2013 م.
4- David shin, Al-Qaeda in East Africa and the Horn, the journal of Conflict Studies, Summer 2007. 49.
5- Angel Rebasa, Radical Islam in East Africa, RAND Corporation. 2009.
6- Gunaratna, Rohan, Inside Al Qaeda: Global Network of Terror, New York: Columbia university Press. 2002,26.
7-Moshe Terdman, "Factors Facilitating the Rise of Radical Islamism and Terrorism in Sub-Saharan Africa, "The Project for Research of Islamist Movements (PRISM). GLORIA Center, African Occasinal Papers. Vol. 1, No. 1. March 2007b.
8- Abdurahman Warsame "No Longer at Ease: Fighting in Sool Region between puntland and Somaliland." October 2, 2007.
9- SITE Intelligence Group. "jihad Against the Hateful christian Ethiopia" by Sheikh Hamed al- Ali December 27, 2006.
10- Moshe Terdman "darfur Peace Agreement: Will it Last?" The Project for Research of Islamist Movements (PRISM). GlORIA Center, Islam in Africa Newsletter, Vol. 1. No. 1. May 2006.
11- Peter Chalk, the Maritime Dimensionse of International Security: Terrorism, Piracy and Challenges for the United States Santa monica, Calif: RAND Corporation, MG-697-AF, 2008.
12- I. William Zartman, ed. Collapsed States: The Disintegration and Restoration of Legitimate Authority, Boulder, Colo: Lynne Rienner, 1995.
13- Robert I. Rotberg, Battling Terrorism in the Horn of Africa, Cambridge, Mass: World Peace Foundation. 2005,p.2.
14- Timothy L.Gall,ed. Worldmark Encyclopedia of Culture & Daily Life :Vol. 1-Africa, Cleveland. Ohio: Eastword Publicationt. 1998,p.386.
15-"Islamic Fundamentalism in Somalia" International Institute for the Studay of Islam and Christianity (IISIC)Bulletin. December 1993/January 1994.
16- Kenneth J. Menkhaus. "Political Islam in Somalia "Middle East Policy, Vol. 9, No. 1. March 2002.
17- Sunguta West, "Somalia s ICU and Its Roots in al-ittihad al-Islami" Jamestown Foundation, Terrorism Monitor. Vol., No. 15 July 27, 2006.
18- Michael A. Williams, "An Interim Agreement Gives Islamists an Edga in Somalia" Power and Interest News Report (PINRN). September 7, 2006.

منبع مقاله :
فرمانیان، مهدی؛ (1393)، مجموعه مقالات کنگره جهانی «جریان‌های افراطی و تکفیری از دیدگاه علمای اسلام، جلد هفتم» (بی م)، قم: دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (ع))، چاپ اول

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.