مبناى حكم مجازات بى حجابى(نقد يك مقاله)

در روزنامه شرق به مقاله اى با عنوان «حجاب و ايمان» به قلم فرهاد بهبهانى برخورد كردم. نگارنده محترم مقاله سعى نموده تا مساله حجاب در جامعه اسلامى را با ايمان بدان ارتباط دهد. بدين معنا كه ضمانت اجراى حكم براى مردان و زنان ايمان است و نيازى به مجازات آن ها در صورت عدم رعايت حجاب در جامعه اسلامى نيست . به نظر مى رسد اين موضوع از جهاتى قابل نقد و اشكال است. اميد دارم آنچه پيش روى خوانندگان گرامى روزنامه و نگارنده مقاله قرار گرفته مورد توجه واقع
چهارشنبه، 9 بهمن 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مبناى حكم مجازات بى حجابى(نقد يك مقاله)
مبناى حكم مجازات بى حجابى(نقد يك مقاله)
مبناى حكم مجازات بى حجابى(نقد يك مقاله)

نويسنده:عليرضا عظيمى فر
در روزنامه شرق به مقاله اى با عنوان «حجاب و ايمان» به قلم فرهاد بهبهانى برخورد كردم. نگارنده محترم مقاله سعى نموده تا مساله حجاب در جامعه اسلامى را با ايمان بدان ارتباط دهد. بدين معنا كه ضمانت اجراى حكم براى مردان و زنان ايمان است و نيازى به مجازات آن ها در صورت عدم رعايت حجاب در جامعه اسلامى نيست . به نظر مى رسد اين موضوع از جهاتى قابل نقد و اشكال است. اميد دارم آنچه پيش روى خوانندگان گرامى روزنامه و نگارنده مقاله قرار گرفته مورد توجه واقع گردد.
آنچه را نويسنده محترم مقاله آورده از جهاتى مى توان مورد بررسى قرار داد:
۱- نويسنده اساس مساله حفظ پوشش و حجاب بانوان را كه در آيات ياد شده ايمان و باور قلبى مى داند و بر اين عقيده است آنچه در جامعه كنونى در رابطه با حجاب مواجه و به مشكل برخورده ايم به دليل نبود ايمان و اعتقاد است كه بايستى آن را به گونه اى حل كرد.

نقد:

اين موضوع كه اساس تمام اعمال يك مسلمان بايستى بر پايه ايمان و اعتقاد باشد جاى هيچ ترديد و شكى نيست و اندك آشنايى و آگاهى به آيات قرآن و روايات اسلامى گويا و گواه بر اين سخن است و اندك شمار از آيات را مى توان يافت كه ايمان و عمل صالح در كنار همديگر قرار نگرفته باشند.
اما آنچه از نگارنده محترم مقاله پذيرفتنى نيست رابطه ايمان و پوشش زنان در اجتماع است.
در شريعت اسلامى از پوشش و حجاب بانوان به عنوان يك حكم ضرورى ياد شده و از آيات و روايات به روشنى استفاده مى شود از جمله آيه شريفه: «يا ايها النبى قل لازواجك و بناتك و نساء المومنين يدنين عليهن من جلابييهن ذلك ادنى ان يعرفن فلا يوذين و كان الله غفوراً رحيما.»
اى پيامبر به همسران و دخترانت و زنان مومنان بگو: روسرى هاى بلند خود را بر خويش فرو افكنند اين كار به جهت اين كه (از كنيزان و آلودگان) شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند بهتر است و خداوند همواره غفور و رحيم است.
در خصوص آيه ياد شده نكاتى قابل توجه است:
اول) در شأن نزول آيه ياد شده آمده: در عصر پيامبر گرامى اسلام زنان مسلمان براى خواندن نماز پشت سر آن حضرت به مسجد مى رفتند برخى از جوانان هوسران و بيماردل در هنگام شب و وقت نماز مغرب و عشاء بر سر راه مى نشستند و با سخنان ناروا و مسخره كردن آنان را اذيت و ايجاد مزاحمت مى كردند آيه در اين باره نازل شد.
از اين آيه و نظير آن و نيز روايات مى توان حكمت تشريع حكم به وجوب پوشش براى بانوان را چنين برشمرد:
۱- صيانت مقام والاى زن مسلمان از نگاه بيماردلان و هوسبازان
۲- ايجاد امنيت روانى براى مردان و زنان شايسته و ديندار
۳- پاكسازى جامعه از فساد ناشى از بى حجابى يا بدحجابى
۴- استوار ساختن پيوند خانوادگى
۵-مسدود ساختن راه اندك زنانى كه قصد انحراف نسل جوان و ترويج گناه و فساد را دارند.
موارد ياد شده و شايد ديگر موارد - مى تواند جهت گيرى موضوع پوشش بانوان در اجتماع را روشن سازد.
بنابراين موضوع حكمت تشريع حكم هيچ ارتباطى با آنچه نگارنده مقاله درباره ايمان به پوشش بيان نموده ندارد.
اينك از نويسنده محترم سوال مى شود كه: «آيا مى توان به واسطه افراد سست ايمان يا بى ايمان نسبت به حفظ حجاب، جامعه اى را دچار آسيب هاى روانى و آفت هاى اجتماعى قرار داد؟!»
دوم) نكات مورد استفاده از آيه حجاب
در آيه حجاب چند نكته را مى توان استفاده كرد:
۱- گرفتن بهانه از افراد مريض و هرزه
آيه ححاب به زن مسلمان دستور مى دهد تا با حفظ پوشش خود را از نگاه نامحرمان و هوسران نگه دارند تا آنان بهانه اى براى نگاه گناه آلود نداشته باشند.
۲- تهديد بيماردلان
با عطف توجه به آنچه خداوند متعال در ذيل آيه حجاب فرموده: «سنة الله فى الذين خلوا من قبل و لن تجد لسنة الله تبديلا؛ اين سنت خداوند در اقدام پيشين است و براى سنت الهى هيچ گونه تغييرى نخواهى يافت.»
برخى ازمفسران چنين استفاده كرده كه اين تعبير تهديدى شديد و جدى براى افراد مزاحم و هرزه اى است كه قصد دارند به زنان با ايمان مسلمان آسيب رسانند. پس افراد بيمار دل و هرزه اى كه مى خواهند با اعمال زشت و ناشايست محيط سالم جامعه اسلامى را آشفته و آلوده سازند نبايستى آزادانه و بى هيچ مانعى به هر كارى كه بخواهند اقدام كنند.
و شهيد مطهرى در اين باره مى نويسد: «نكته اى كه از آيه مورد بحث استفاده مى شود اين است كه افرادى كه در كوچه ها و خيابان ها مزاحم زنان مى گردند از نظر قانون اسلام مستحق مجازات سخت و شديدى مى باشند. تنها - مثلاً - آن ها را به كلانترى جلب كردن و تراشيدن سر آن ها كافى نيست بسيار سخت تر بايد مجازات شوند. قرآن مى فرمايد: «... لين لم ينته المنافقون و الذين فى قلوبهم مرض و المرجفون فى المدينه لنغرينك بهم ثم لايجاورونك فيها الا قليلاً.»
اگر آنان دست از عمل زشت خود برندارند تو را فرامان مى دهيم كه به آن ها حمله برى كه ديگر جز اندكى در پناه تو نخواهند بود.»
حداقل آنچه از اين آيه مفهوم مى شود تبعيد آنان از جامعه پاك اسلامى است جامعه هر اندازه براى عفاف و پاكى احترام بيشترى قايل باشد براى خائنان مجازات شديدتر قايل مى شود.
۲- نويسنده مقاله ادعا نموده در تاريخ اسلام و آيات قرآن نشانى از مجازات پيامبر گرامى نسبت به افرادى كه رعايت حجاب نكرده، يافت نشده است.

نقد:

اين ادعا از دو جهت مورد اشكال است اولاً نيافتن موردى براى مجازات دليل بر نبودن حكم شرعى در رابطه با بى حجابى يا بدحجابى نيست زيرا اين گونه نيست كه همه احكام شرعى و نيز مجازات هايى كه از ناحيه شرع براى متخلفين در نظر گرفته مى شود باشد بلكه عمده احكام مستفاد از سيره و سنت پيامبر (ص) و اهل بيت (ع) است كه خود تفسير واقعى آياتند و نسبت هم به عنوان يك منبع شرعى بالاتفاق از حجيت برخوردار است.
ثانياً: اگر عدم وجود حكم مجازات شخص بى حجاب در قرآن دليل عدم جواز مجازات بى حجاب در جامعه اسلامى است پس مجازات روزه خوار و ... نيز مستند شرعى نبايد داشته باشد در حالى كه چنين چيزى نيست.
ثالثاً: حكم مجازات بى حجاب و بدحجاب به مقتضاى دلالت آيه شريفه «ان الذين يحبون ان تشييع الفاحشه فى الذين امنوا لهم عذاب اليم فى الدنيا و الاخره و الله يعلم و انتم لاتعلمون » مبنى بر حرمت شرعى اشاعه فحشا و ثبوت مجازات دنيوى و اخروى براى مرتكب آن، و با توجه به آن كه مخالفت حكم خداوند در هيات بى حجابى از مصاديق بارز فحشا است. حكم مجازات دنيوى بى حجاب، ثابت است.
منبع:روزنامه جوان




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط